بهلول دانا!
روزی سوداگری بغدادی از بهلول سئوال نمود: من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم ؟
بهلول جواب داد : آهن و پنبه!
آن مرد رفت و مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود اتفاقآ پس از چند ماهی فروخت و سود فراوان برد.باز روزی به بهلول برخورد این دفعه گفت: بهلول دیوانه ! من چه بخرم تا منافع ببرم ؟
بهلول این دفعه گفت : پیاز بخر و هندوانه!
سوداگر این بار رفت و سرمایه تمام خود را پیاز و هندوانه خرید وانبار نمود . پس از مدت کمی تمام پیاز و هندوانه های او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوان نمود .فوری بسراغ بهلول رفت و به او گفت: بار اول که با تو مشورت نمودم گفتی آهن بخر و پنبه .نفع بردم ! ولی باردوم این چه پیشنهادی بود کردی ؟تمام سرمایه من از بین رفت!
بهلول در جواب آن مرد گفت: روز اول که مرا صدا زدی گفتی آقای شیخ بهلول و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی من هم از روی عقل به تو دستور دادم ولی بار دوم مرا بهلول دیوانه صدا زدی من هم از روی دیوانگی به تو دستور دادم !
مرد از گفته دوم خجل شد و مطلب را درک نمود.
(آرتور کلارک)
ژوبرت :
" برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ،
اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم " . . .
دوست تو کسی است که هرگاه کلمه "حق" از تو شنید ، خشمناک نشود . . .
معبودا !
به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . .
تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را
(امام علی علیه السلام)
یادها فراموش نخواهند شد ، حتی به اجبار
و دوستی ها ماندنی هستند ، حتی با سکوت . . .
مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت میکند
و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند . . .
دوستی کلام زیباییست که هرکس درکش کرد ، ترکش نکرد . . .
زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست ، همیشه باور داشته باش
لایق بهترین هایی . . .
اگر مایلید پیام عشق را بشنویم ، بایستی خود نیز این پیام را ارسال کنیم . . .
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد ، مردن . . .
زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است
هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید ، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . . .
آموختهام که هیچگاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقتشان نگذارم . . .
پیروزی یعنی :
توانایی رفتن از یک شکست ، به شکستی دیگر
بدون از دست دادن اشتیاق . . .
مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند
اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست
خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند
نه دینشان را برای دنیاشان
(دکتر علی شریعتی)
کسی باش که عمری با تو بودن ، یک لحظه ، و لحظه ای بی تو بودن ، یک عمر باشد . . .
آدرس موفقیت : بزرگراه توکل ، بلوار آرامش ، خیابان آزاده
میدان عمل ، مجتمع نشاط ، واحد پشتکار ، پلاک 20 ، منزل خوشبختی
زندگی ارزش دویدن دارد ، حتی با کفشهای پاره !
1. آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
2. قبل از جواب دادن فکر کن
3. هیچکس را تمسخر مکن
4. نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
5. خود برای خود، زن انتخاب کن
6. به ضرر و دشمنی کسی راضی مشو
7. تا حدی که می توانی، از مال خود داد و دهش نما
8. کسی را فریب مده تا دردمند نشوی
9. از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
10. فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
11. بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
12. سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
13. با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
14. راستگو باش تا استقامت داشته باشی
15. متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
16. دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
17. معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
18. دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
19. مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
20. سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
21. روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
22. هرگز ترشرو و بدخو مباش
23. در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
24. اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
25. دورو و سخن چین مباش و نزدیک دروغگو منشین
26. چالاک باش تا هوشیار باشی
27. سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
28. اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
29. با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد
30. مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی ماند
اینک که من از دنیا میروم 25 کشور جزو امپراطوری ایران است.
در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها
دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران محترم شمرده
می شوند. جانشین من خشایار باید بداند همانند من در حفظ این
کشور بکوشد و راه نگهداری این سرزمین ها این است که در امور
داخلی آنها دخالت نکند و مذهب و شعایر آنها محترم بشمارد.
اکنون که من از دنیا می روم تو 12 کرور زر در خزانه سلطنتی داری
و این زرها یکی از ارکان قدرت توست زیرا قدرت پادشاه به شمشیر
نمی باشد بلکه به ثروت میباشد البته به خاطر داشته باش که تو
باید به زرها بیافزایی نه اینکه از آن بکاهی من نمی گویم در مواقع
ضروری از آن برداشت نکنی زیرا قائده زر در زرخانه این است که
هنگام ضرورت از آن برداشت کنی اما در اولین فرصت آنچه
برداشتی برگردان. مادرت آتوسا بر من حق دارد و پیوسته وسایل
رضایت خاطرش را فراهم کن 10 سال است که من مشغول
ساختن انبارهای غله در کشور هستم من روش ساختن این انبارها
را که با سنگ بنا می شود به شکل استوانه است را از کشور مصر
آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود
نمی آید و غله بدون اینکه فاسد شود چند سال می ماند تو باید
بعد از من ساختن انبارهای غله را ادامه دهی تا اینکه همواره آذوقه
2یا 3 سال کشور ذخیره باشد.
هرگز و هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مهم مملکتی
نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است چون
اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنها به
مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند تو نخواهی توانست آنها
را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که
رعایت دوستی رابنمایی.
کانالی را که می خواستیم بین شط نیل و دریای سرخ ایجاد کنم به
اتمام نرسیده و تمام کردن آن از نظر بازرگانی و جنگی خیلی
اهمیت دارد و تو باید آن کانال را به اتمام برسانی همچنین عوارض
تردد کشتی ها از آن نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان ترجیح
دهند از آن نگذرند. اکنون قشونی به مصر فرستاده ام تا در قلمرو
ایران نظم برقرار سازد ولی فرصت نکردم قشونی به یونان بفرستم
تو با ارتشی قوی و نیرومند به یونان حمله کن و به آنان بفهمان که
پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را نابود کند. توصیه دیگر من
به تو این است که هرگز درغگو و متقلب را به خود راه مده چون
هردوی آنها آفت آفت سلطنت، هستند و هرگز همال دیوان را به
مردم مسلط مکن و برای اینکه آنها بد رفتاری
کنی آنها نمی توانند معامله متقابل کنند و اما در میادین نبرد تلافی
خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدنشان شود. امر آموزش را ادامه
بده بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا فهم و عقل آنها
فزونی یابد در این صورت با اطمینان بالاتری می توانی
سلطنت نمایی ، همواره حامی کیش یزدان پرستی باش اما هیچ
قومی را مجبور مکن که پیرو کیش تو باشند و پیوسته به خاطر
داشته باش که هرکس آزاد است از هر کیشی و آئینی که میل
دارد پیروی نماید.
پس از مرگ بدنم را بشوید و آنگاه در کفن بپیچانید و در تابوت
سنکی قرار بدهید و در قبر بگذارید اما قبرم را مسدود مکنید تا هر
زمانی که تابوت مرا ببینی دریابی که پدرت زمانی پادشاهی مقتدر
بوده است و تو نیز همچون من روزی خواهی مُرد و با دیدن من غرور
برتو غلبه نخواهد کرد اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی بگو که قبر مرا
مسدود نمایند و وصیت کن تا پسرت نیز در مورد تو چنین نماید.زنهار
هرگز مدعی و هم قاضی مشو و اگر نسبت به کسی ادعایی داری
موافقت کن یک قاضی بیطرف آن را بررسی و حکم نماید زیرا مدعی
اگر قاضی شود ظلم خواهد کرد. هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا
قاعده این است که وقتی کشوری آباد نشود رو به ویرانی خواهد
رفت آباد کردن،حفر قنات و احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول
قرار ده عفو و سخاوت را فراموش مکن وجدان که بعد از عدالت
برجسته ترین صفت پادشاهان عفو و سخاوت است ولی موقعی
است که نسبت به تو خطایی کرده باشند و اگر به دیگری خطایی
کرده باشند و تو آنرا عفو کنی ظلم کرده ای.
دیگر چیزی نمی گویم و این اظهارات را با حضور کسانی غیر از تو
که اینجا هستند عنوان داشتم تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این
توصیه ها را کردم و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می
کنم مرگ من نزدیك است.
دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم .
انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.
شاید بتوانی کسی را که خواب است بیدار کنی اما کسی که خود را به خواب زده هرگز.
حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادیبخش است.
شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی، اما حال که به آن دعوت شدهای تا میتوانی زیبا برقص .
شکست خوردن ناراحتی ندارد، آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد.
این یکی از تضادهای زندگی ماست که آدم همیشه کار اشتباه را در بهترین زمان ممکن انجام می دهد.
زندگی در کلوز آپ (نمای نزدیک) تراژدی و غم انگیز است و در لانگ شات (نمای دور) کمدی و خنده دار.
حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند
خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر.
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم ناراحت نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود.
انسانها بسیار می اندیشند و کمتر احساس می کنند. ما بیشتر از تکنولوژی، نیاز به انسانیت داریم، بیشتر از نبوغ و هوش، نیاز به رأفت و مهربانی داریم، چرا که بدون مهربانی و انسانیت زندگی پر از خشونت و از دست رفتنی است .
گشاده دست باش، جاری باش، كمك كن.(مثل رود )
بخشش و عفو داشته باش. (مثل دریا)
اگركسی اشتباه كرد آن رابپوشان. (مثل شب)
وقتی عصبانی شدی خاموش باش. (مثل مرگ)
متواضع باش و كبر نداشته باش. (مثل خاك)
باشفقت و مهربان باش. (مثل خورشید)
اگر میخواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش. (مثل آینه)
نامه ي مرحوم ميرزا محمد الويري به مرحوم احمدخان امير حسيني سيف الممالك فرمانده فوج قاهر خلج سر سلسله امرا را كردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه ای در كلك و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملك الملوك كلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در كل ممالك محروسه اسم و رسم دارم. درهرعلم معلم و در هراصل موسسم .در كلك عماد دومم درعالم، درعلم وحكم مسلم كل امم سرسلسله اهل كمالم اما كوطالع كامكار و كو مرد كرم؟دلمرده آلام دهرم. كوه كوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علي الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس كه مداح که گردم و كرا واسطه كار آرم كه مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مكرر داد كمال دادم و در هر مورد مدح معركه ها كردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مكالمه و كررا سامعه و كور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محك ادراك آورده احساس مس كردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام كالحمار محمود و مسرور ... لا اله الا الله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال كه كارهاي همه عكس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد كل معركه ها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد. عالم و عام لام و كرام، صالح و طالح، صادر و وارد، كودك و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر كس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و كاك، سركه و ساك، كره و عسل، سمك و حمل، گرمك و كاهو، دلمه و كوكو، امرود و آلو، الي كلم كدو، همه در راه، مكر دعاگو كه در كل محرومم و در حكم كاالمعدوم. اگر موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر كرم سر كار اعلي كه سرالولد و سرالوالد در او طلوع كرده و دادرس آمده، درد ها دوا، وامها ادا و كامها روا گردد. از شروع تا خاتمه نامه تمام از حروف بي نقطه الفبا انتخاب و در نوع خود از شاهكارهاي ادب زبان پارسي به شمار مي آيد.انگيزه نامه و موضوع آن قلت در آمد و كثرت عائله و تنگي معيشت بوده است. اين نامه در زمان ناصرالدين شاه بوده. |
دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد .
گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است .
خرد برترین هدیه الهی است .
خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست .
کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است .
بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است .
خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند .
اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد .
خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است .
کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد .
دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی .
به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد .
روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! .
چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست .
بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد .
رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست .
اگر برای انجام کاری بزرگ ، زمان نداری .بهتر است بی درنگ آن را به دیگران بسپاری .
کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد .
این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست .
فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است .
کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند .
آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد .
از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند .
جایگاه پرستش گران کوهستان است .
آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد .
فرمانرویانی که گوش به فرمان مردم دارند در زندگی جز رامش و آوای نوش نخواهند شنید .
کسی که بر جایگاه خویش منم زد بخت از وی روی بر خواهد تافت .
خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد .
ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید ، ابتدا عهد و پیمان می گیرد ، سپس راز می گوید .
آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود . فردوسی
دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت .
جز مرگ را ، هیچ کسی از مادر نزاد .
.::.