مقاله حاضر مقاله ای مروری است که در ابتدا از مشکلات املا واملا نویسی سر کلاس و مدارس ابتدایی پرداخته و
ریشه های فردی در محیط این مشکلات را مورد بررسی قرار گرفته و با ارائه راه کارهایی برای رفع مشکل آموزگاران سر
کلاس و کمک و همیاری به دانش آموزان در خانواده پرداخته است.
مقدمه :
تعریف املا: املا کلمه ای است عربی ومصدر. این کلمه در ترجمه فارسی به معنای پر کردن نویسانیدن، دیگری را به تلقین
از خود چیزی گفتن، مطلبی را تقریر کردن تا کسی بنویسد.
نوشتن از تلقین مطلبی که دیگری تقریر کند. طریقه نوشتن کلمات درست نویسی ،نوشتن ترکیب حروف موافق قاعده
رسم الخط استفاده شده است (دهخدا 1375)
ریشه لاتین املا فرانسوی است و به معنای مطلبی که کسی املا کند ودیگری بنویسد. جمع کلمه املا امالی است و
کتاب های بسیاری به نام امالی داریم یعنی دیگران گفتند وافرادی می نوشتند و بعد ها به صورت سند های مهم
علمی می شوند. املا گویی واملا نویسی یکی از مهارت های پیچیده و مهم و اساسی زبان فارسی است.
بدیهی است که با نوشته ای که با غلط املایی همراه باشد ارتباط زبانی بین افراد جامعه به نحو موثر برقرار نمی شود.
بنابراین لزوم توجه به این درس کاملا روشن است و در نوشتن املا دانش آموزان عزیز باید موارد زیر را رعایت کنند.
الف – خوب گوش دادن و تشخیص دقیق کلمات ودرک آن ها
ب – خوب تشخیص دادن ،یادآوری و مجسم ساختن تصویر و باز شناسی آن کلمه در ذهن
ج – درست نویسی، نوشتن صحیح حروف سازنده کلمه و توالی مناسب آن ها (سایت پژواک )
تعریف کودک استثنایی :
کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان ) و بعد کودکی است با
خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان. و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان
را با آن سازگار کنند.
در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوت های مشهودی موجود است پس
می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود
نمی تواند فقط به گروه های خاصی از افراد جامعه اطلاق شود.
بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد.
در اینگونه کودکان واکنشها، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر
رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند، چون از نظر شخصیتی
نارس و نابالغ است، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است.
عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند. در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکا
طبیعی و همسن خود از نظر فکری، جسمی، عاطفی. عقلانی، رفتاری و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود
و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه، نابینا، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند.
در انگلستان لغت استثنایی را محدود به تیزهوشی می کنند و سایر کودکانی را که به عللی تحت حجامت و آموزش
خاص هستند کودکان ویژه می گویند. (هالامان ترجمه جوادیان -1371)
بطور کلی این کودکان را باید از سه نظر مورد مطالعه قرار داد :
• آنهایی که از بدو تولد به علت ناراحتیهای ارثی و اختلالات مادرزادی بیماری مشخصی دارند مانند منگولها، هیدروسفالی و …
• کسانی که از ابتدا با وسایل تشخیصی می توان به بیماری آنها پی برد. مانند : اختلالات غدد مترشحه داخلی،
دررفتگی مادرزادی لگن و …
• افرادی که نقص عضو و بیماری آنها در طول رشد مشخص می شود.
مانند : فج مغزی، غقب ماندگی ذهنی، ضای
تعریف اختلالات یادگیری :
زمانی که کودکان با نارساییهای یادگیری را در رده کودکان با آسیب مغزی طبقه بندی می کرده اند و زمانی دیگر آنان را
کسانی با اشکالات خفیف مغزی می پنداشتند. اما در تازه ترین مطالعات در این زمینه برای آنان اصطلاح کودکان با
نارساییهای ویژه یادگیری گزیده شده است.
کودک با آسیب مغزی کودکی است که پیش از زایمان در طول مدت آن یا پس از تولد دچار صدمه یا عفونت مغزی شده باشد
در نتیجه این آسیب جسمی ممکن است نفصها یا اشکالاتی در سیستم اعصاب کودک به صورت آشکار یا پنهان بروز کند ولی
به هر حال چنین کودکی دارای دشواری در ادراک تفکر یا رفتار هیجانی به طور جداگانه یا ترکیبی از آنها است. این دشواریها
را می توان از طریق آزمونهای ویژه ای نشان داد. کودکی که دارای این اشکالات است نمی تواند مانند دیگر کودکان طبیعی
د ریادگیری پیشرفت داشته باشد. بدیگر سخن این مشکلات مانع یادگیری ان می شوند یا موجب کند شدن فرایند یادگیری
در او می گردند. (نراقی – 1380)
تمام افرادی که دچار صدمات مغزی هستند الزاما دارای نارساییهایی در یادگیری نیستند. در طول سالهای 1960 اصطلاح
اشکلالات خفیف مغزی جایگزین اصطلاح آسیب مغزی گردید. این اصطلاح هم به کودکان مورد نظر استراس و هم به کودکانی
که دشواری در ادراک و یادگیری داشتند اطلاق می شد. کودکان با اشکالات خفیف مغزی کودکانی هستند که از نظر هوش
کلی نزدیک متوسط متوسط یا بالاتر از متوسط اند اما مشکلات و دشواریهایی ویژه د ریادگیری یا رفتار دارند. میزان این
مشکلات از خفیف تا شدید متفاوت است.
علت اصلی این دشواریها انحراف اعمال مربوط به سیستم اعصاب مرکزی از حالت عادی است که به صورتهای گوناگون مشخص
می شود. مانند دشواری در درک - فهم - زبان - حافظه - کنترل - توجه - اعما ل حرکتی و. .. این انحرافات ممکن است
در اثر نقص ژنهای گوناگون اختلال در سوخت و ساز - ضربات مغزی یا سایر بیماریها و حوادثی که در طول سالهایی که
برای رشد و تکامل سیستم اعصاب مرکزی لازم است یا از علتهای ناشناخته ای بوجود آید.
از نظر آموزشی کودکانی دارای نارساییهای یادگیری هستند که تفاوت فاحشی بین توانایی هوشی بالقوه آنان و
عملکردشان در ارتباط با فرایند یادگیری وجود داشته باشد. و جود این تفاوت ممکن است همراه با اشکال مشخص
شده ای در سیستم اعصاب مرکزی باشد اما باید به خاطر داشت که این تفاوت ناشی از عقب ماندگیهای
ذهنی - محرومیت فرهنگی و اموزشی - اشکالات شدید هیجانی یا نقص در حواس مختلف نیست.
مشکل عمده در این تعریف تعیین توانایی هوش بالقوه کودک است زیرا توانایی کودک معمولا از طریق عملکرد او در اجرای نوعی
از آزمونهای هوشی بدست می آید و این عملکرد تحت تاثیر انگیزشهای کودک و سایر عوامل ناخواسته خارجی قرار می گیرد.
این اشکالات ممکن است در کودکان به صورتهای گوناگون مانند :
دشواری در گوش دادن - فکر کردن - صحبت کردن - خواندن - نوشتن - هجی کردن - حساب کردن ظاهر شود. این تعریف
شامل کودکان با صدمه مغزی - آسیب مغزی - نارساخوانی - آفازی و... می شود اما آن دسته از کودکانی را که اشکال
اساسی یادگیری آنان در نتیجه نقص بینایی - شنوایی - حرکتی - عقب ماندگی ذهنی - اشکالات هیجانی یا محرومیتهای
محیطی است در بر نمی گیرد. از تعاریف مختلفی که متخصصین در زمینه کودکان با نارساییهای یادگیری ارائه داده اند
می توان ویژگیهایی به خلاصه زیر برای آنان بر شمرد :
1- این کودکان دارای بهره هوشی تقریبا عادی یا بالاتر هستند.
2- این کودکان از نظر حواس مختلف بینایی و شنوایی. .. سالم هستند.
3- این کودکان از امکانات از امکانات محیطی و آموزشی نسبتا مناسبی برخوردار هستند.
4- این کودکان دارای نابهنجاریهای شدید رفتاری نیستند.
5- پیشرفت آموزشی این کودکان به طور قابل ملاحظه ای کمتر از بهره هوشی - سن و امکانات آموزشی که از آن
برخوردارند است.
عللی را که برای شکست این کودکان در امر یادگیری شایسته ذکر است چنین می توان خلاصه کرد :
الف - فقدان انگیزش کافی
ب - فقدان توجه و دقت لازم
ج - دقت بیش از اندازه به جزیی از کل
د- فقدان هماهنگی لازم در حرکات
توصیه می شود چون این کودکان با برخورداری از هوش عادی ممکن است در یک یا چند زمینه یادگیری مانند :
خواندن - نوشتن - هجی کردن - حساب کردن - توجه کردن و. ... مشکل داشته باشند توسط یک گفتار درمان
ارزیابی و درمان گردد.
علائم بالینی ناتوانی یادگیری
سن پیش دبستانی
- نسبت به بچه های دیگر، دیرتر صحبت می کند.
- هنگام محاوره برای یافتن کلمات صحیح ناتوان است.
- نمی تواند در یک دسته بندی خاص، کلمات را به سرعت نام ببرد.
- در قافیه ساختن مشکل دارد.
- در یادگیری الفبا، روزهای هفته، رنگ ها، شکل ها و اعداد مشکل دارد.
- فوق العاده بیقرار است و براحتی حواسش پرت می شود.
- نمی تواند از دستورات یا قواعد پیروی کند.
کودکستان تا کلاس چهارم
- در یادگیری ارتباط بین حروف و صداها کند است.
- نمی تواند صداها را با هم ترکیب کند تا کلمات را بسازد.
- اشتباهات ثابتی در خواندن و هجی کردن دارد.
- مشکلاتی در به یاد آوردن توالی ها و گفتن زمان دارد.
- در یادگیری مهارت های جدید کند است.
- در برنامه ریزی مشکل دارد.
کلاس پنجم تا سوم راهنمایی
- در یادگیری پیشوندها، پسوندها، ریشه کلمات و سایر روش های خواندن کند است.
- از خواندن با صدای بلند پرهیز می کند.
- در ریاضیات با مسأله های نوشتنی مشکل دارد.
- در قسمت واحدی از یک متن نوشته شده یک کلمه را به صورت های مختلفی هجی می کند.
- از تکالیف خواندنی و نوشتنی پرهیز می کند.
- در به یادآوری و درک آنچه خوانده است، مشکلاتی دارد.
- کارها را به کندی انجام می دهد.
- مشکلاتی در درک، یا تعمیم دادن مفاهیم دارد.
- دستورات و اطلاعات را اشتباه می خواند. هالامان ترجمه ماهر – 1380)
کودکان دیر آموز :
اکثر کودکانی که با نام دیر آموز شناخته میشوند بر خلاف تصور اطرافیان ومربیان فاقد استعداد نیستند بلکه مطالب را دیرتر از
سایر کودکان فرا می گیرند. تعدادزیادی از این گروه با استفاده از روش های خاص آموزشی به تدریج به پای سایر
کودکان می رسند. کودک دیر آموز نیز مانند هر کودک دیگر باید از آموزش و پرورش صحیح ومناسب خود استفاده کند.
مربیان باید این گونه کودکان را به سرعت سناسایی نمایند و با ترتیب ساعاتی فوق العاده و تکرار و غنی سازی برنامه
مدرسه را برای آنان چون زندانی سرد ومحیطی غیر قابل پذیرش نسازند. تعداد این قبیل دانش آموزان در مدارس بسیار
است که توجه مدرسه و مربی می تواند به سهولت مشکل آنان را بر طرف سازد و تحصیل ومدرسه را برای آنان قابل هضم نماید.
بسیاری از کودکان دیر آموز ممکن است پس از مدتی چون سایر کودکان وحتی بهتر از آنان دروسی مختلف را فرا گیرند.
نباید فراموش کرد که نوابغ ودانشمندانی چون ادیسون و نیوتن در آغاز کودکی جز کودکان تنبل و دیر آموز بوده اند ولی
بعد ها شکوفایی خاصی در آنان ظاهر گشته است. نقصان توانایی فرد در فراگیری ممکن است معلول برخی مسایل
جز ءی باشد که با بر طرف شدن علت کودک به حال عادی خود برگرددو در فراگیری حتی بهتر از دیگران شود. لذادر این
مورد نباید شتاب کرد وبا عناوینی چون تنبل و کودن آینده وی را خراب نمود.
دیر آموزی را نباید خصلتی فطری دانست بلکه ممکن است معلول بیماری تعلیم وتربیت ناصحیح ،محیط خانوادگی
نامناسب ،فقر غذایی ،بی دقتی وحتی رفتار ناصحیح مربی و اطرافیان ،رفع علت وکوشش در رغبت در دانش آموز
در اکثر موارد نتیجه ای مفید داشته است.
جداسازی کودکان دیر آموز از سایر کودکان وتشکیل کلاس جداگانه برای آن ها صحیح نیست وباید به آنان در میان کودکان
دیگر با توجهی بیشتر آموزش داد. ضمنا مربیان و پدران و مادران این گونه کودکان نباید توقعی ما فوق استعدادوامکان
از آنان داشته باشند وباید مقدورات وقدرت آن ها را در نظر گیرند. توجه به بهداشت روانی همچنین خانواده و محیط زندگی
این گونه کودکان را نباید از نظر دور داشت.
کودکان دیرآموز گاهی ازآن جهت که نمی توانند خود را با کلاس و همکلاسان وفق دهند منزوی می گردند. در بازی های
گروهی شرکت نمی کنند وبیشتر به تماشای بازی تا شرکت در آن رغبت نشان می دهند. مربی بایددر این مورد
وی را بهشرکت در بازی تشویق کند. حتی در مواردی مربی میتواند با شرکت خود در بازی وطلب کمک از دانش آموز
منزوی وب رابه شرکت در بازی راهنما کرد.
کودکان دیر آموزممکن است گاهی بر عکس شرور و پرخاشگر کردند وبه سبب ناهماهنگی با کلاس وسرزنش مربی نوعی نا سازگاری در آنان به وجود آید وبکوشندتا از طریق پرخاشگری، دروغ گویی،
خیالبافی و گفتن مطالبی که صحت ندارد به جبران حقارتی که به سبب ناهماهنگی باکلاس وسرزنش مربی احساس نموده اند از این طریق بین هم کلاسان کسب شخصیت کنند.
نباید فراموش کرد که کودکان دیر آموز چون سایر کودکان می اندیشند، استدلال می کند ودوست دارد که از نظریاتش
استفاده شودو به افکارش احترام گذارند. (پاکزاد 1368)
مشکلات املا نویسی :
مشکلات املا نویسی انواع مختلفی دارد که عبارتند از جا انداختن کلمات – وارونه نویسی – غلط نویسی حروف – ننوشتن
حروف ع – اشتباه در نوشتن کلمات استثنا مانند (حمزه – خوا – و - ئ ) – اضافه نویسی حرف – ننوشتن تشدید –
اشتباه سمعی و تلفظی – کم و زیاد گذاشتن دندانه – اشتباه نوشتن شکل ظاهری حروف – اشتباه در نوشتن
رسم الخط جدا نویسی – متصل نویسی کلمات – کم و زیاد سر کج – قرار دادن ه در آخر کلمات –
علل مشکلات املا نویسی :
برخی از اشکالات عمده دانش آموزان به صورت آموزشی می با شد. اشتباه نویسی در شکل ظاهری حروف نوشتن
که در موقع تدریس هر درس بر این کلمه هایی که دانش آموزان اشکال دارند باید بیشتر تمرین و تکرار شوند که اغلب
این ها کلماتی هستند که دانش آموز آن را خوب یاد نگرفته ویا در ذهنش نیست.
ضعف حافظه دیداری – یعنی این که دانش آموز شکل کلمه را در ذهن خود فراموش می کند.
ضعف آموزشی – یعنی این که فرد طریقه نوشتن صحیح را خوب یاد نگرفته است.
وارونه نویسی کلمه را وارونه می نویسد ضعف در دقت – قرینه نویسی- ضعف در حساسیت شنیداری
جدول غلط های املایی و نوع آن
نارسا نویسی :
اصطلاح نارسا نویسی در مورد کودکانی به کار می رود که به رغم داشتن هوش طبیعی بسیار بد می نویسد. این کودکان
از نظر جسمی و حسی مشکل قابل ملاحظه ای ندارند. از امکانات محیطی – آموزشی مناسبی برخوردارند و دارای
نابهنجاری شدید رفتاری نیستند و در عین حال پیشرفت آموزشی آنها نسبت به بهره هوشی ،سن و امکانات آموزشی
شان به مراتب کمتر است. آنان در یک یا چند ماده درسی که مربوط به نوشتن و املا است به وضوح مشکل دارند
.نارسا نویسی اختلاللی ویژه در یادگیری محسوب می شود. نارسا نویسی در مورد کودکانی به کار می رود که
به رغم برخورداری از هوش طبیعی بسیار بد می نویسند معمولا این کودکان از نظر حواس بینایی،شنوایی و...سالم هستند
. از امکانات خانوادگی و آموزشی وبه طور کلی از محیط مناسبی برخوردارند دارای نابهنجاری شدید اخلاقی نیستند.
با وجود همه این ها پیشرفت آموزشی و درسی آنها به طور قابل ملاحظه ای کمتر از بهره هوشی سن و امکانات آموزشی
است که آنها از آن برخوردارند.این دسته از دانش آموزان در یک یا چند ماده درسی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم
به نوشتن املا مربوط است مشکل دارند.
به طور معمول به دانش آموزانی برچسب نارسایی زده می شود که دوسال اول دبستان را پشت سز گذاشته باشند
و به نوشتن غلط های فاحش وزیاد ادامه دهند.این دانش آموزان طبقه ای ازدانش آموزان با اختلافات ویژه یادگیری را
تشکیل می دهند.
باید به خاطر داشت که در بسیاری از موارد مشکلات نوشتن (رو نویسی)و املا (دیکته) دانش آموزان ممکن است
به علت تدریس ناکافی ونادرست معلمان تازه کار که خود از آموزش کافی برخوردار نیستند باشد ویا به دلایلی
مانند غیبت های طولانی ومکرر دانش آموز یا معلم ،تغییر مدرسه،کلاس های پرجمعیت،روابط نامطلوب معلم و
دانش آموز وبرنامه درسی نامناسب ومانندآنه باشد که در این صورت مشکل دانش آموز با تعریف مذکور تطابق
ندارد واحتمالا با رسیدگی به وضع موجود واصلاح آن برطرف می شود.(سیف نراقی و نادری 1374صص289و299)
تشخیص نارسا نویسی مستلزن توجه به مراحل زیر است:
1-اندازه گیری سطح هوش کودک
2-آمایش عصبی ونیز حواس پنج گانه
3-بررسی امکانات ومحدودیت های آموزشی(کلاس مدرسه)؛برای مثال شیوه تدریس معلم نمره های درسی ،غیبت
دانش آموز،جمعیت کلاس و...
4-بررسی لازمبه منظور آگاهی از وجود یا نبود نابهنجاری های عاطفی ورفتاری در خانواده و مدرسه 5-بررسی لازم
در زمینه مواردی که در مبحث علل به آن ها اشاره کردیم مواردی از قبیل مهارت خواندن ،ادراک فضایی
،هماهنگی چشم و دست ،برتری جانبی،حافظه بینایی و شنوایی و...(هالاهان ترجمه جوادیان)
درمان اختلالات یادگیری :
رفتاردرمانی
روان درمانی
کاردرمانی ذهنی
گفتار درمانی و یکپارچه سازی حسی
فعالیتهای درمانی بکاررفته:
بیو فیدبک
تحریکات وستیبولار
تحریکات حسی (سطحی، فشاری، عمقی) در اندامها و بدن
تقویت مهارتهای ادراکی-حرکتی
تقویت مهارتهای ارتباطی (کلامی و غیرکلامی)
تقویت مهارتهای خودیاری
تقویت مهارتهای شناختی و ترسیمی (پاکزاد 1376)
نکاتی در مورد املا نویسی :
- فضا سازی ایجاد فضای آرام شاد ولذت بخش
- پس از بازی های شاد وقت مناسبی برای املا می باشد بنابراین می توان بعد از زنگ ورزش در برنامه املا را گنجاند
تا دانش آموز از این درس لذت ببرد.
- طرح املای خلّاق علاقه بچّه ها را به این درس بیشتر می کند.
- از املای یک سویه پرهیز شود.
- گاهی استراحت میان املا ضروری است. (همان )
درمان اختلالات املا نویسی
تقویت حافظه دیداری ،تقویت حافظه شنیداری ،تقویت عضلات وماهیچه دست برای تند نویسی از جمله کارهایی است
که باید برای دانش آموزان انجام شود از قرار زیر است.
- مچاله کردن کاغذ یا روزنامه باطله به شکل سرگرم کننده ویا به حالت مسابقه بین والدین وفرزند
- بازی با خمیر بازی ویا گل مجسمه سازی
- برش اشکال هندسی وغیره بر روی کاغذ ومقوا به وسیله قیچی کوچک
- بازی با راکت پینگ پنگ جهت تقویت مچ دست
- پیچاندن نخ دور قرقره
- تغذیه مناسب وپر کالری (همان )
جهت تقویت هماهنگی بین دیدن وحرکت وافزایش دقت
- نشانه گیری به وسیله توپ یا پرتاپ توپ به داخل سبد
- تیله بازی
- پرتاپ حلقه های پلاستیکی برروی تیرکهای عمودی
- تیراندازی ونشانه گیری توسط تفنگ های پلاستیکی
- نخ کردن سوزن درشت وبه تدریج سوزن ها کوچک تر کردن سوزن
- ردکردن مهره های توخالی از نخ وساختن گردنبند
- حمل لیوان پر از آب هنگام راه رفتن وتلاش در نریختن آب از لیوان
- دوخت ودوز ساده
تقویت حافظه دیداری و شنیداری
- بازی نشان دادن تصاویر رنگی وسپس پنهان ساختن تصویر و از کودک درباره آن سوال کردن
- چندین کارت مصور را به کودک نشان می دهیم.پس از این که کودک به آن نگاه کرد وآن را به خاطر سپرد
از او می خواهیم که چشمان خود را باز کرده و بگوید کدام کارت حذف شده است.
- همین بازی را می توان در ترتیب چیدن کارتها انجام داد وجای آنها را عوض کرد و کودک باید بگوید کدام دو کارت
جابه جا شده است.
- بازی معروف دیدن اشیا اتاق وپنهان ساختن یکی از اشیا اتاق وقتی کودک بیرون رفته باشد آن گاه کودک به اتاق
آمده و باید حدس بزند کدام شی پنهان شده است.
- به او اشیا مختلف را نشان داده ونام می بریم وسپس از او می خواهیم نامشان را به یاد آورده وبگوید.
- لیوانهای هم اندازه را با مقادیر مختلف آب پر می کنیم تا ضربه زدن به آنها نت های موسیقی مختلفی تولید شود؛
پس از چند بار تمرین کودک باید با چشمان بسته صدای مخصوص هر لیوان را تشخیص دهد.
-ضبط صداهای مختلف (گریه،خنده وضربه به اشیا مختلف و...) وپخش مجدد آنها وتشخیص صدا از طرف کودک.
-ضبط صدای کودک هنگام خواندن کلمات و پخش مجدد آنها و یافتن کلمه مورد نظر پس از شنیدن صدای خودش از ضبط صوت.
- گوش دادن به صدای ضعیف رادیو وضبط وپس از آن بازگو کردن آنچه شنیده است.
- برای درمان نارسائی های ادراکی(به ویژه ادراک بصری اشکال دو بعدی):
- استفاده از لوح های آموزشی شکل های ساده و پیچیده وکپی کردن آن شکل ها به دفعات (خطوط
ساده،صاف ومستقیم،منحنی ،دایره،چند وجهی و...
- پرکردن شکل های نقطه چین یا نقاشی حیوانات و...که به شکل نقطه چین رسم شده است.
- استفاده از تصاویردرهم ومبهم وپیدا کردن اشیا یا حیوانات به خصوص در تصاویر شلوغ.
- رسم ناقص حروف (در اندازه های درشت و ریز و کامل کردن انها توسط کودک
برای بهبود نارسایی در هجی کردن و صدا کشی می توان از روش های زیر استفاده کرد:
- استفاده از هجاهای بی معنی ساده (مثل ال-اب –ات-اج و...)و سپس هجاهای مشکل تر و دوبخشی
(تی تی-زازا-بی باسی باو...)
می توان از کودک خواست اولین حرف چند کلمه را بنویسد در صورت موفقیت دوحرف اول یا دوحرف آخرکلمه
را تشخیص داده و بنویسید.
نتیجه گیری :
می توان از راه تشخیص و شناسایی درست و زود هنگام وبا استفاده از آموزش راهبرد های مناسب و در نظر گرفتن
سبک یادگیری و ویژگی های روان شناختی هر کودک به این گروه از دانش آموزان کمک کرد. با توجه به موارد
ذکر شده در مقاله وعلل وطرز درمان اختلالات یادگیری قابل درمان هستند بنابراین معلم حساس وفعال و
خلاق می تواند شاگردانی که اختلال یادگیری دارند را بهبودبخشد. با آرزوی موفقیت همه معلمان زحمت کش .
نظرات شما عزیزان: