انواع واژه وجمله از نظر ساختمان
واژه ی ساده : واژه ای که از یک جز تشکیل شده باشد.
مثال:چشم - سنگ
واژه ی غیر ساده: واژه ای که بیش از یک جز دارد.
مثال:خودبینی -شایستگی
انواع واژه ی غیر ساده
مشتق : كه از یك تكواژ آزاد و مستقل و یك تكواژ وابسته (وند) تشكیل می شود.
مثال: کوشش ، هفته، دانا، عروسک، نمک زار، نمکدان، کوهستان
مركب: كه حداقل از دو تكواژ كه هر یك مستقلاً معنا دارند، ساخته شده است.
مثال: گلاب، دل پذیر ، کار خانه، جوان مرد،دادستان (ستان بن مضارع «ستاندن»است) ، سخندان
مشتق –مركب: كه ویژگی های مشتق و مركب را با هم دارد.
مثال: دانشجو، آبمیوه گیری، هیچ کاره ، خودشناسی
انواع جمله : جمله ی ساده- جمله ی غیر ساده
این هم پاورپوینت این مطلب امید که مورد استفاده ی شما عزیزان قرار بگیرد.
جمله ای که یک فعل دارد . جمله ی ساده نام دارد .
مثال : هوا سرد بود.
جمله ای که بیش از یک فعل دارد وترکیبی از دو یا چند جمله است جمله ی غیر ساده گویند. مثال:
1-هوا سرد بود وبرف نرم نرمک می بارید.
2- جمعه ی گذشته به کوهنوردی رفتیم اما زهرا نیامد.
3- پارسال به مشهد رفتم ویک هفته آن جا ماندم.
4- چون شما اصرار کردید ،ایشان هم آمدند.
5-اگر ایرانی آباد و مستقل می خواهیم ، باید نسلی شجاع و آزاده تربیت کنیم.
انواع جملات غیر ساده:
وابسته ساز –هم پایه ساز
جملات غیر ساده ی بالا از دو جمله ساخته شده اند ولی با یکدیگر فرق دارند.
در جمله های 1-2-3هر یک از جملاتش به تنهایی معنای کاملی دارند وبدون نیاز به جمله ی دوم هم می توانند بیایند. به این جملات که می توان با حرف های ربط یا پیوند
(و-اما –ولی –یا- لیکن- پس...) به هم پیوند دادجملات هم پایه می گویند .
پس جملات هم پایه به جملاتی که با پیوند هم پایه ساز به هم بپیوندند جملات هم پایه گویند.
اما در جملات 4-5 قسمت اول بدون جمله ی دوم ناتمام وناقص است . یعنی این جمله ها از نظر معنایی به یکدیگر وابسته هستندوبدون جمله ی دوم شنونده یا خواننده منتظر جمله ای دیگر برای تکمیل سخن است. به این نوع جملات که می توان با حروف ربط یا پیوند
( که ،تا ، چون ، اگر، زیرا ، با این که ، تا این که ، همین که ، اگر چه ....) به هم پیوند داد. جملات وابسته می گویند.
جملات وابسته به جملاتی می گویند که دو جمله را با پیوند وابسته ساز به هم پیوند می دهند.
آن زمان فرا خواهد رسید
در گذر زمان - نه چندان دور ، نه چندان نزدیك ،به باور من روزی می رسد كه دیگر كسی هراس گرسنگی شبانه را ندارد. آن روزها ،توهین و تهمت ،روغن چرخ زندگی ها نخواهد بود.
آن روزها ،آدم ها با دست و جیب خالی سفر می كنند چون می دانند هر جا روند مردمان آن سرزمین به گرمی میزبان اویند.
من می دانم !روزی فرا خواهد رسید كه دیگر دروغ واژه ای بی مصداق است
دانلود پاورپوینت "آن زمان فرا خواهد رسید"
نامی است که پرویز شاپور در سال 1347 بر نوشتههای خود که در مجلّه ی «خوشه» به سردبیری احمد شاملو چاپ می شد گذاشت. این کلمه حاصل پیوند «کاریکاتور» و حرف «ک» مخفف «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست.
«کاریکلماتور گاهی طنز است گاهی نطنز».
چند کاریکلماتور از پرویز شاپور در ادامه ی مطلب:
- وقتی عکس گل محمّدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
- به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
- به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
- قلبم پرجمعیّتترین شهر دنیاست.
- به نگاهم خوش آمدی.
- پایین آمدن درخت از گربه.
- قطره ی باران، اقیانوس کوچکی است.
- زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.
- جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.
- فوّاره و قوّه ی جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند.
- هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
- باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
- فاصله ی بین دو باران را سكوت ناودان پر می كند.
- فریاد زندگی در سكوت گورستان ته نشین می شود.
- برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
- گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
- روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
- غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.
در پیشانی فصل پنجــــــــــــــم فارسی سوم راهنمایی (اخلاق وزندگـــــــــی ) بیتی از اشعار مَلِک الشّعرا «محمد تقی بهار» گنجانده شده است که در این پست کل ّ شعر را به نام "اخـــــــلاق " در قالب قطعه به در خواست یکی از همکاران ادبیّات خراسانی با "دانلود دیوان اشعار محمد تقی بهار " قرار می دهم . امید که مورد پسند شما عزیزان واقع گردد.
کاین جا شرافت همه کس دست خوردنـی است
دانلود پاورپوینت درس یازدهم « پنــــــــــد پـــــدر » فارسی سال دوم راهنمایی
این هم شعر معروف ایرج میرزا درمورد مادر که حتماً شنیدین
گویند مــــراچو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت
شب هابر ِگاهواره ی من بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانــم الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهــــــــاد بر لب من بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست تا هستم وهست دارمش دوست
بگو از همت این هیئت ماست که در این فصل پیدا میشود ماست
ز سعی و فکر آن دانا وزیرست که سالم تر غذا نان و پنیرست
از آن با کله در کار اداره فرنگی ها نمایند استعاره
ز بس داناست آن یک در وزارت برند اسم شریفش با طهارت
فلان یک دیپلم اصلاح دارد ز سر تا پای او اصلاح بارد...
شب و روز آن یکی قانون نویسد ببیند هرچه گه کاری بلیسد
کثافت کاری پیشینیان را نگویم تا نیالایم دهان را
از آن روزی که این عالی مقامست تمام آن کثافت ها تمامست
مقدس زاده اند از مادر خویش گناهست ار کنی مرغانشان کیش
یقیناً گر ز بی چیزی بمیرند به رشوت از کسی چیزی نگیرند
به جز شهریه مقصودی ندارند به هیچ اسم دگر سودی ندارند
فقط از بهر ماهی چند غازست که این بیچاره ها را چشم بازست
غم ملت ز بس خوردند مُردند ورم کردند از بس غصه خوردند
همه به محرک نیاز دارند و تشویق نوعی محرک است.
اگر دانش آموزی درسی را خوب بفهمد -از آن درس و کلاس راضی است.
انتقاد سازنده را همیشه با بیان ویژگی مثبت دانش آموز آغاز کنید.
رفتار را سرزنش کنید نه شخصیت را.
همه دانش آموزان را حد وسط بدانید و از آنها انتظار معجزه نداشته باشید.
در وجود دانش آموز ضعیف و بد - خوبی ها را جستجو و تقویت کنید.
با روشهای دیروز نمی توان دانش آموزان امروز و مردان وزنان فردا را آموزش داد.
نظم کلاس نتیجه ی تدریس خوب است تدریس خوب نتیجه طرح درس خوب است.
برای آنکه به ذهن دانش آموز راه پیدا کنید - ابتدا باید به دل آنها راه یابید.
تکلیف باید تابع توان فراگیر باشد و وسیله ای برای یادگیری نه مایه عذاب.
آلبرت انیشتن می گوید: پیشرو کسی نیست که از دیگران جلو بیفتد بلکه کسی است که دیگران را جلو براند.
شکرگزاری آغازموفقیت
شکر نعمت ، نعمتت افزون کند / کفر،نعمت از کفت بیرون کند
هیچکس نباید به خودش اجازه بده که در مقابل بالا و پایین زندگی وسختی ها تسلیم بشه
وقتی قدرت خداوندی در ما وجود داره چرا باید گاهی اوقات حس یأس و ناامیدی کنیم؟؟؟
و بدانیم آنچه زندگی را زیبا می کنه تلاش برای موفق بودن است
اگه ما وظایف خود را به بهترین صورت انجام دادیم حتما خداوند به بهترین نحو پاسخ تلاش های ما رو میده...
و یاد بگیریم که مثبت فکر کنیم..وبدانیم تمام کاینات گوش به فرمان افکار ما هستند!!!پس یاد بگیریم مثبت فکر کنیم.....
ما تنها زمانی موفق میشیم که تمام انرژی خودمون رو روی کاری که داریم انجام میدیم
یا هدفی که دنبال میکنیم متمرکز کنیم...چون پرتو های خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند......
و بدانیم که نگاه خداونند در لحظه به سمت ماست و ما را هدایت میکنه...
به گفته یكی از بزرگان "موفقیت یك فرآیند است نه یك اتفاق"،"یك سفر است نه یك مقصد"
و "موفقیت شرایطی است كه باید آن را جذب كنید نه آن را تعقیب كنید.
" شما نمیتوانید از روی شانس و اقبال به پیروزی برسید یا با عجله به آن دست یابید.
شما نمیتوانید آن را به ارث ببرید یا از دیگری كسب كنید.
موفقیت چیزی است كه باید با تلاش سخت و طولانیمدت آن را به دست آورید و مانند هرچیز دیگر،
قیمتی دارد كه گاهی خیلی بالاست وبیشتر مردم واقعا آمادگی پرداخت این هزینه را برای رسیدن
به پیروزی ندارند.
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد...
اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛
خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که
خداوند دعا را از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها، شاد و خندان باز گرد
باز گرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیف مان چفتی به رنگ زرد داشت
دوش مان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان مان از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا روی برگ
همکلاسی های من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید
همکلاسیهای درد و رنج و کار
بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مردِ مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می شد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ ها که بودش روی دوش
ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درسِ آب و بابایت به خیر
ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد؛ این مشق ها را خط بزن
شیرینىِ در کنار هم بودن لبخندهاى امشب، هزار بار بهتر از اشکِ حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.
آرژانتین: سرزمین نقره (اسپانیایی)
آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما (آفتابی) جنوبی (لاتین، یونانی)
آفریقای مرکزی: سرزمین بدون سرما (آفتابی) مرکزی (لاتین،یونانی)
آلبانی: سرزمین کوهنشینان
آلمان: سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن (فرانسوی – ژرمنی)
آنگولا: از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود
اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی)
اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی)
ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی-ترکی-فارسی/دری)
اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)
استرالیا: سرزمین جنوبی (از لاتین)
استونی: راه شرقی (ژرمنی)
اسرائیل: جنگیده با خدا (عبری)
اسکاتلند:سرزمین اسکاتها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین).
افغانستان: سرزمین قوم افغان (فارسی)
اکوادور: خط استوا (اسپانیایی)
الجزایر: جزیرهها(عربی)
السالوادور: رهایی بخش مقدس (اسپانیایی)
امارات متحده عربی: شاهزاده نشینهای یکپارچه عربی (عربی)
اندونزی: مجمع الجزایر هند(فرانسوی)
انگلیس: سرزمین پیر استعمار (ژرمنی)
اوروگوئه: شرقی
اوکراین: منطقه مرزی (اسلاوی)
ایالات متحده امریکا: از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی
ایتالیا: شاید به معنی ایزد گوساله (یونانی)
ایران: سرزمین آریاییها٬ برگرفته از واژهٔ «آریا» به معنی نجیب و شریف
ایرلند: سرزمین قوم ایر(انگلیسی)
ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)؛
باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی)
بحرین: دو دریا (عربی)
برزیل: چوب قرمز
بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان (لاتین)
بلژیک: سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و
کیسه میداده
بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژهای بومی به معنای آب گل آلود
بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی)
بوتان: تبتی تبار
بوتسوانا: سرزمین قوم تسوانا
بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار (از زبانهای موره –دیولا)
بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین
پاراگوئه: این سوی رودخانه
پاکستان: سرزمین پاکان (فارسی /دری)
پاناما:جای پر از ماهی (زبان کوئِوا)
پرتغال: بندر قوم گال (از اقوام سلتی) (لاتین)
پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی)
تاجیکستان: سرزمین تاجیکها (فارسی /دری)
تانزانیا: این نام از هم امیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا) + زنگبار است
تایلند: سرزمین قوم تای
ترکمنستان: سرزمین ترک + ایمان=ترکیمان=ترکمان= ترکمن (سرزمین تورک هایی
که مسلمان شده اند)، مربوط به سده های آغازین اسلام
ترکیه: سرزمین قویها (ترکی با پسوند عربی)
جامائیکا: سرزمین بهاران
جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل میگفتند(زبان آفار)
چاد: دریاچه ( زبان بورنو)
چین: سرزمین مرکزی (چینی)
دانمارک: مرز قوم "دان”؛
دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)
روسیه: کشور روشن ها، سپیدان (شاید از ریشه سکایی”راؤش”)
روسیه سفید (بلاروس): درخشنده (روس) سفید (روسی)
رومانی: سرزمین رومیها
زلاند نو: زلاند جدید (زلاند نام یکی از استانهای هلند به معنای دریاست)؛
ژاپن: سرزمین خورشید تابان (ژاپنی)
ساحل عاج: ساحل عاج
سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت)
جزایر سلیمان: از نام حضرت سلیمان
سوئد: سرزمین قوم "سوی”
سوازیلند: سرزمین قوم سوازی
سوئیس: سرزمین مرداب
سودان: سیاهان (عربی)
سوریه: سرزمین آشور (سامی)
سیرالئون: کوه شیر
شیلی: پایان خشکی- برف (از زبان بومی آنجا)
صحرا: بیابان (عربی)
صربستان: سرزمین قوم صرب
(یوگسلاوی: (سرزمین اسلاو های جنوب
عراق: شاید از ایراک به معنای ایران کوچک (فارسی)
عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبخت. واژه عرب به
معنی گذرنده و بیابانگرد است، سعود یعنی خوشبخت
فرانسه: سرزمین قوم فرانک (از اقوام سلتی)
فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن
فنلاند: سرزمین قوم "فن”
فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ
قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله (قرقیزی)
قزاقستان: سرزمین کوچگران (قزاقی)
قطر: شاید به معنای بارانی (عربی)
کاستاریکا: ساحل غنی (اسپانیایی)
کانادا: دهکده (زبان سرخپوستی”ایروکوئی”)
کلمبیا:سرزمین کلمب(کریستف کلمب)(اسپانیایی)
کنیا: کوه سپیدی (زبان کیکویو)
کویت: دژ کوچک (هندی-عربی)
گرجستان:سرزمین کشاورزان (یونانی)
لبنان:سفید (عبری)
لهستان: سرزمین قوم "له”
لیبریا: سرزمین آزادی
مجارستان: سرزمین قوم مجار (مجاری)
مراکش: مغرب؛ مصر: شهر – آبادی؛
مقدونیه: سرزمین کوه نشینها، بلندنشینها (یونانی)
مکزیک: اسپانیای جدید (اسپانیایی)
موریتانی: سرزمین قوم مور (لاتین)
میکرونزی: مجمع الجزایر کوچک (فراسوی)
نروژ: راه شمال
نیجر: سیاه (لاتین)
نیجریه: سرزمین سیاه (لاتین)
نیکاراگوئه دریای نیکارائو (نام مردم آن منطقه) – آگوئه (اسپانیایی)
واتیکان: گرفته شده از نام تپهای به نام واتیکان (اتروسکی)
ونزوئلا: ونیز کوچک
ویتنام: اقوام "ویت” جنوبی (ویتنامی)
ولز: بیگانگان (ژرمنی)
هلند: سرزمین چوب (آلمانی)
هند: پر آب (فارسی باستان)
هندوراس: ژرفناها (اسپانیایی)
یمن: خوشبخت
یونان: سرزمین قوم "یون
اولین بار صائب تبریزی ، شاعر معروف، اصفهان را با لقب « نصف جهان» خواند.وی اوّلین بار در ابیاتی که در مدح شاه سلیمان صفوی سروده است، به توصیف اصفهان نیز پرداخته است.
صائب در سال 1081 قمری در اصفهان درگذشت و بنا به وصیت وی، بدنش را در تکیه ی درویش صالح دفن نمودند.که اکنون در خیابان صائب شهر اصفهان در محله ی تبارزه ی( تبریزیها) عباس آباد می باشد.
اصفهان شد غیرت افزای بهشت جاودان
زین بنای تازه ی سلطان سلیمان زمان
گشت از این منزل به تشریف تمامی سرافراز
بود اگر زین پیش شهر، اصفهان نصف جهان
زیر ابرو چون سواد دیده می آید به چشم
در خم طاقش سواد سرمه خیز اصفهان
در جوار رفعت این قصر گردون منزلت
کلبه ی زالی است طاق شهرت نوشیروان
منبع: کتاب اصفهان و صفویه، جلد دوم
عجايب هفتگانه از بحثهاي داغ و هميشگي مردم در مجالس و محافل است وبراي روشن شدن مطلب به چگونگي به وجود آمدن آنها اشاره ميشود. 1. اهرام ثلاثه مصر: مشهورترين فراعنه مصر سه پادشاه از سلسه چهارم اند كه در حدود سه هزار سال قبل از ميلاد ميزيسته اند و ابنيه عظيمي به عنوان خوابگاه ابدي خود ساخته اند كه به نام اهرام ثلاثه مصر معروف است. در يكي از سالنها جسد موميائي كئوپس فرعون مصر گذاشته شده است.2800سال قبل از ميلاد 2. حدايق معلّقه يا باغهاي آويزان: در بابل قديم يكي از عجائب هفتگانه جهان قديم است كه به قصر شاهي متصّل بود و منسوب به نبوكد نصر «بُخت نصر» دوّم است و گويند او باغها را براي زن خود سميراميس بر تپّه هاي مصنوعي كه باستون بنا شده بود و 75قدم از سطح زمين ارتفاع داشت با هزينه بسيار بنا كرد و درختان بلند كمياب كاشته بودند. 3. مجسّمه زئوس «ژوپیتر»: طبق افسانه هاي روم قديم وي خداي خدايان در شهر المپيا حاكم نشين يونان نصب شده بود و در خلال جنگهاي گوناگون از بين رفته است. 4. معبد آرتميس: يكي از معابد بزرگ جهان بوده داراي 127ستون ميباشد و پنج سال پيش از تولّد حضرت مسيح ساخته شده است جنس آن از مرمر خالص گرانبها است. 5. آرامگاه موسولوس: يكي ديگر از شاهكارهاي هنري است كه به دستور زن باوفايش در تاريخ325 پيش از ميلاد ساخته شده ولي بر اثر مرور زمان و زلرله هاي شديد قسمتهائي از آن شكــاف برداشته و خــراب شده است، در قرن نوزدهم قسمتهاي قيمتي آن به موزه لندن برده شده است. 6. مجسّمه آپولون : خداي روشنائي يونان باستان «وي پسرزئوس ولتو و برادر آرتميس بود» كه در سال 280قبل از ميلاد ساخته شده و نصب آن از شاهكارهاي صنعت است. 7. فار «فانوس» اسكندريّه: در نزديكي بندراسكندريّه برج بزرگي ساخته بودند كه در بالاي آن شب وروز آتشي روشن بود و به نام چراغ دريائي ناميده ميشد چراغ دريائي اسكندريّه جالبترين و سودمندترين عجايب هفتگانه است. |
شاید تا به حال برای شما نیز پیش آمده باشد که در نرم افزارهای آفیس مثل MS Word و MS PowerPoint فایلی را ایجاد کرده اید و سپس با فونتهای مختلف متن خود را تایپ نموده اید، اما وقتی آن را برای پرینت و یا نمایش، به کامپیوتر دیگری منتقل میکنید، خواهید دید که تمام فونت هایتان به هم ریخته است.
حتمأ میدانید که این موضوع به خاطر آن است که شما بر روی کامپیوترتان از فونتی استفاده کردهاید که بر روی سیستم دوم وجود ندارد! اما راه حلهای مختلفی برای این کار وجود دارد. یکی از آنها این است که از فایل خود خروجی PDF بگیریم یا از صفحه متن عکس بگیریم. اما مشکل اینجاست که اگر بخواهیم بر روی کامپیوتر دوم این فایل را ویرایش کنیم چه؟ فونتها را با خود حمل کنیم و روی کامپیوتر دوم نصب کنیم؟
راه حل درستیست اما این کار کمی وقتگیر است! اما راه بهتری به وسیله Office 2007 امکان پذیر شده است! در این ترفند نحوه حفظ ثبات فونت ها بدون استفاده از راه های پیچیده را به شما معرفی خواهیم کرد ، البته به وسیله Microsoft Word 2007 و نسخه های بالاتر!
برای این کار:
بعد از اینکه متن خود را تایپ کردید و در آن از فونتهای مختلف استفاده نمودید، در سمت چپ و بالای Word یا PowerPoint ، بر روی گوی دایرهای شکل نرم افزار کلیک کنید تا منوی اصلی آن باز شود.
اکنون در قسمت پایینی و سمت راست این منو، روی گزینه Word Options کلیک کنید.
در پنجرهای که باز میشود، از قسمت Save در بخش Preserve fidelity when sharing this document ، تیک گزینه Embed fonts in the file را بزنید.
با انتخاب این گزینه تمام قلمهای به کار رفته در متن شما هنگام ذخیرهسازی، به فایل چسبیده شده و در هر سیستم دیگری که آن را باز کنید، بدون هیچ مشکلی نمایش داده میشود.
توجه کنید که در این بخش گزینهای با عنوان Do not common system fonts وجود دارد که بهتر است تیک آن را نیز بزنید. در غیر این صورت، تمام قلمهای پیشفرض سیستمی نیز به فایل، میچسبد و در نتیجه حجم فایل نهایی، بسیار زیاد می شود.
اول از همه به این رقم ها و این حیوان ها توجه کنید.
۰ : خوک
۱ : موش
۲ : گاو
۳ : پلنگ
۴ : خرگوش
۵ : نهنگ
۶ : مار
۷ : اسب
۸ : گوسفند
۹ : میمون
۱۰ : مرغ
۱۱ : سگ
حالا سال ۱۳91 رو از عدد ۶ کم می کنیم که میشه ۱۳85 این عدد رو به ۱۲ تقسیم می کنیم و باقیمانده رو بدست می آوریم
میاریم که میشه عدد 5 و طبق لیست بالا عدد 5 میشه سال نهنگ دقیقا به همین طریق محاسبه کنید سال بعد سال مار
89:پلنگ
90:خرگوش
91:نهنگ
92:مار
کلمه از نظر ساختمان بر دو قسمت:1-کلمه بسیط یا یک سازهای یا نخستین که از یک سازه تشکیل میشود2-غیر بسیط یا ثنوی(دومین)یعنی آنکه از بیش از یک سازه بوجود میآید مانند:کارگر،هم پیشه.
غیر بسیط خود بر سه قسمت:1-مشتق2-شبه مشتق3-مرکب.
مشتق کلمهایست که با پاره واژههای اشتقاقی ساختهشده باشد مانند:ستمگر.
شبه مشتق آنست که از پاره واژههای صرفی بوجود آمده باشد مانند،گلها،مردان، میروم.کلمه مرکب آنست که از کلمهها یا نیمه واژهها و یا از ترکیب آن دو ساختهشده باشد.
مثال برای کلمهء مرکب از دو کلمه گلبرگ است.
مثال برای کلمهای که از دو نیمه واژه ساختهشده باشد گیرودار است.
مثال برای آنکه از یک نیمه واژه و یک واژه بوجود آمده باشد دانشجو وزودباور است.
(*)آقای دکتر خسرو فرشیدورد استاد دانشکدهء ادبیات دانشگاه تهران از صاحبنظران و شاعران نامدار معاصر
راستی تاکنون فکر کرده اید چرا املا می نویسیم ؟ اگر چه ما در سال های گذشته هدف و فایده ی درس املا را به خوبی نمی دانستیم امّا از تبدیل کردن گفتار به نوشتار لذّت می بردیم. معلّم کلمات را با صدایی رسا بر اساس فارسی معیار جمله جمله ادا می کرد و ما سعی می کردیم تلفّظ صحیح کلمات را به پیروی از او بیاموزیم.
هرگاه معلّم، املا می گفت هم گوش می کردیم ، هم در باره ی جمله ها می اندیشیدیم و هم به معنی کلمات توجّه می کردیم. قبل از دادن ورقه نوشته ی خود را آهسته می خواندیم و آن را در صورت نیاز اصلاح می کردیم. بنا براین اگر موفّق شدیم که مهارت های گوش کردن ، نوشتن و خواندن را در کنار هم کسب کنیم، به کمک املای تقریری بوده است.
منظور از املای تقریری چیست ؟ تقریر به معنی بیان کردن است و املای تقریری آن است که معلّم متن املا را به تدریج قرائت کند و ما آن را بنویسیم .پس به کمک املای تقریری :
۱- مهارت گوش کردن را کسب می کنیم.
۲- با تلفّظ صحیح کلمات و جملات آشنا می شویم.
۳- دقّت و حافظه ی خود را تقویت می کنیم.
۴- شنیده ها را بهتر درک می کنیم.
۵- گفتار را به نوشتار تبدیل می کنیم.
۶- شنیده ها را درست، زیبا و خوانا می نویسیم.
* گروه کلمه چیست ؟
به گروه کلمات زیر توجّه کنید.
نقضِ عهد، سخن نغز ، بذل و بخشش ، بخشش و خسّت ، چکش و میخ ، ورزش و فوتبال
نقضِ عهد ( ترکیب اضافی یا مضاف و مضاف الیه ) سخنِ نغز ( ترکیب وصفی یا موصوف و صفت )
بذل و بخشش ( مترادف ) بخشش و خسّت ( مخالف یا متّضاد ) چکش و میخ ( تناسب یا شبکه ی معنایی ) ورزش و فوتبال ( تضمّن )
این ترکیب ها کلمه نیستند؛ زیرا هر کدام از دو یا بیش از دو کلمه تشکیل شده است. این ترکیب ها جمله هم نیستند؛ زیرا استقلال فعلی ندارند. به چنین ترکیب هایی که نه کلمه اند و نه جمله ، گروه کلمه گفته می شود.
گروه کلمه به انواع زیر تقسیم می شود:
۱- مضاف و مضاف الیه ( ترکیب اضافی )
۲- موصوف و صفت ( ترکیب وصفی )
۳- واژه های مترادف ( مترادف )
۴- واژه های مخالف ( متّضاد )
۵- واژه های تناسب ( شبکه ی معنایی )
۶- تضمّن
فهرست
عنوان
مقدمه ............................................................................................... 2
بررسی لغوی واژۀ یلدا .......................................................................... 3
اهمیت مهر (خورشید ).......................................................................... 3
یلدا وتأثیر آن درکریسمس ...................................................................... 4
ریشۀ مهر درشاهنامه ........................................................................... 4
وجه تسمیه مهریه ............................................................................... 6
یلدا در دیوان شعرای فارسی زبان (ناصرخسرو،سنائی ،حافظ........................ 7
یلدا دردیوان شعرای فارسی زبان (سعدی ،صائب ،خواجو ....................... 8
منابع ومآخذ......................................................................................... 9
مقدمه :
دراین نوشته کوشش شده است درابتدا به بررسی لغوی ومعناشناسانۀ واژۀ یلدا بپردازد،وجه تسمیه آن را بیابد علت واهمیت این جشن رادرزندگی مردمان عهد باستان ریشه یابی کند،نفوذ آیین متیرائیسم را دراروپا مشخص سازد،پیوند مهر ومیترا را با فریدون پادشاه اساطیری ایران درشاهنامه وتاریخ اسطوره ای ایران بیابد . ودرپایان به کارگیری این واژه را دردیوانهای شاعران فارسی زبان با شواهد شعری روشن سازد.
از خدا جوییم توفیق ادب
بررسی لغوی واژۀ یلدا
دربارۀ شب یلدا مطالب بسیار گفته ونوشته شده گاه آمیخته به اسطوره وافسانه گاه همراه با داستان هاپی درمورد برپایی مراسم وآیین آین جشن کهن وباستانی درجای جای این سرزمین اهواریی .
یلدا واژه ای سریانی است به معنای تولد ومیلاد ، سریانی زبان مردم سوریه وشمال عراق قبل از میلاد مسیح تاچند قرن بعدازآن یعنی تاظهور اسلام است این زبان رابطه ی نزدیک بازبان یونانی دارد . حال باید پرسید میلاد چه کسی؟
آنچه اکنون به نام شب یلدا معروف است بلندترین شب سال درنیمکرۀ شمالی است ممکن است این تصور نادرست دراذهان ایجاد شودکه بین دوکلمه یلدا وبلند ارتباطی معنایی برقراراست البته چنین نیست . به هرصورت بلندترین شب سال مصادف است با کوتاه ترین روز سال .
یعنی از فردای چنین شبی روزها به تدریج بلندتر می شود ، گویی روز اول دی روز تولد خورشید است واز آن روز به بعد خورشید چون طفل نوزاد هرروز رشد می کند،یعنی روزها بلندتر می شود ،واگر درسراسر عالم بگردیم می بینیم فقط خورشید است که هرجا متولد شود همان جا روز است ،یعنی تولدش نمی تواند شب باشد! ولی همچون مناسبت های دیگر مانند تولد افراد ،سالگردها ،عید وچهارشنبه سوری همیشه شب قبل از آن را جشن می گیرند.
اهمیت مهر (خورشید )
اهمیت خورشید نه چیز تازه ای است ونه درآینده ازآن کاسته خواهد شد . درمدرسه می خواندیم که "خورشید سرچشمه انرژی عالم است" ولی توضیح نمی دادند چرا؟ بدون خورشید هیچ گونه گیاه سبز وجود نخواهد داشت ،ودرچرخه حیات برروی کره زمین بدون گیاهان سبز هیچ جانوری هم وجود نخواهدداشت ،زیرا درزنجیره نیاز موجودات به یکدیگر جانوران گوشتخوار مجبور به تغذیه از جانوران علفخوار می شدند. البته قضیه بیش از این هاست وشامل تشکیل مواد سوختی فسیلی مانند نفت هم می شود.
براین اساس ،مردمان عهد قدیم ،پیش از آیین زردشت ،خورشید را مقدس ترین موجود می دانستند ،و طبعاً این بلندتر شدن روزها مهم ترین پدیده برای آنان به شمار می رفته است . دو کلمه مهر ومیترا به معنی خورشید هستند وهمه این چیزهایی را که اینجا وآنجا از میترائیسم وآئین مهر ومهر پرستی وایزد مهر ومعبد خورشید وهرچه دیگر از این دست می شنویم از نام کشور ژاپن یا کشور آفتاب گرفته تا دایره بزرگ سرخ رنگ خورشید برروی پرچم آل و همه از این باور دیرینه ومقدس بودن خورشید سرچشمه گرفته است
یلدا و تأثیر آن در کریسمس
مهر پرستی یا میتراییسم از مرزهای ایران فراتر رفت . دراروپا گسترش پیدا کرد و مهر ابه هایی که پرستشگاه پیروان آئین مهری بود دراروپا ساخته شد.پادشاهان روم به مهرپرستی گرویدند وآئین مهر برای چند قرن آیین رسمی امپراتوری روم شد. رومیان تولد مهر را "ناتالیس انویکتوس " یعنی "تولد مهر شکست ناپذیر " naialis=noel=birth می نامیدند وجشن می گرفتند وآن را آغاز سال می دانستند. حتی پس از گسترش دین مسیحیت ،باز کشیشان نتوانسته اند ازگرفتن این جشن ها جلوگیری کنند. اولیای دین جدید پی بردند که برانداختن برخی سنت های آیین مهر مشکل است ویاد آن همچنان درخاطرها زنده می ماند.
تولد عیسی مسیح برهیچ کس به درستی معلوم نیست ،نه سالش ونه روزش و پر واضح که اگر معلوم بود اختلاف وکشمکش برسر آن قرن ها ادامه پیدا نمی کرد . آن را ششم ژانویه ،اول مارس، پانزدهم سپتامبر و روزی هم درنوامبر گفته اند . کنستانتین امپراطور روم که به پدر کلیسا مشهور است درسال 314 میلادی آیین مسیح را جانشین میترائیسم نمود و چون می خواست حساب دو جشن مسیحیان و یهودیان را که همزمان بودند از هم جدا کند، با استفاده از ابهام در تاریخ تولد عیسی و با این بهانه که مسیحیان عیسی را مظهر نور می دانند، عملاً تولّد مهر یا میلاد ایزدمهر را به میلاد مسیح تبدیل کرده است و تاریخ تولد عیسی را روز 22 دسامبر تعیین نمود که به واسطه اختلاف درمحاسبات کبیسه گیری بعداً به 25 دسامبرتغییر یافت. نخستین بار در تقویم درسال 354 میلادی از 25 دسامبر به عنوان روز تولد مسیح نام برده شده است . بد نیست بدانیم در زمان ابوریحان بیرونی دی ماه را "خورماه " به معنی خورشید ماه نیز می گفتند وبعدها دی با مفهوم آفتاب وروشنایی به شکل day به معنی ساعات روشن روز وارد زبان انگلیسی شدو امروز به معنی 24 ساعت به کار می رود . روز خورشید یا مهر روز (Sunday) راهم روز مقدس مسیحی (یکشنبه ) قراردادند. دائرۀ المعارف بریتانیکا به شباهت های آشکار بین میترائیسم ومسیحیت اشاره دارد.
مسیحیان سریانی میلاد مسیح را درزبان خود یلدا نامیدند وایرانیان که با سریانی ها همجوار ودرارتباط بودند این واژه را از آنان گرفتند وبرای نامیدن همان روزی که ا زقرن ها قبل به خاطر زایش خورشید برایشان مهم و مقدس بود وحالا مناسبت تازه ای هم پیدا کرده بود وروز تولد عیس شده بود به کار بردند واین روز را یلدا نامیدند. بنابراین ،یلدا نامی است که مسیحیان سریانی برای تولد عیسی به کار برده اند وایرانیان آن را برای همان روز که آغاز بلند شدن روزها یا تولد خورشید بوده به کار می برند.
ریشه مهر درشاهنامه
درشاهنامه فریدون پادشاه اساطیری نماد روشنایی مهر وخورشید است ودراسطوره ها وتاریخ افسانه ای ایران با آیین مهر پیوند دارد. تابدان جاکه می توان آغاز این آیین را از روزگار فرمان روایی او دانست در شاهناه نشانه های زیادی مبنی برمیترائیست بودن فریدون وجود دارد که به آنها اشاره می شود :
فردوسی:
1- پرستیدن مهرگان دین اوست تن آسانی وخوردن آیین اوست
2- کرنش درمقابل خورشید
فریدون به خورشید بر، برد سر به کین پدر تنگ بسته کمر
بالیدن و رشد فریدون با شیر گاوی « برمایه » نام ، در البرز کوه که کوهی آیینی است وخاستگاه روشنی ، درادبیات منزل و جایگاه خورشید است .
منوچهری می گوید :
سراز البرز برزد قرص خورشید چوخون آلوده دزدی سر ز مکمن
استاد علامه طباطبایی دریکی از سروده های خود به این آیین به شکلی ایهام گونه اشاره دارد.
پرستش به مستی است درکیش مهر
برونـــند زین جرگـــــــــه هشیــــارهـــا
گاو نیز در آیین میترائیسم نماد آفرینش زمین است که فریدون را می پروراند.
یکی گاو پرمایه خواهد بُدن جهان جوی را دایه خواهد بُدن
3- ازدیگر نشانه های مهری فریدون داشتن گرزه ی گاو سر است .
4- وازدیگر نشانه های آن کشتن ضحّاک است .
دکتر سیروس شمیسا دراین باره می گوید:
می دانیم که فریدون کشندۀ جمشید یعنی دهاک را از بین می برد، درفرهنگ عامه کسوف یا خورشید گرفتگی بر اثر حملۀ اژدها به خورشید است ازاین رو طبل و تشت می زنند تا اژدها براثرسر و صدا خورشید را رها کند .
دراین تعبیر فریدون دقیقاً معادل خورشید است و اژی دهاک برخورشید یعنی جمشید که در « ودا » پسر خورشید است چیره شد . بدین ترتیب اژی دهاک برخورشید پیروز شد و آن را به دونیم کرد . و دهاک به وسیلۀ فریدون درالبرز کوه به زنجیر کشیده می شود یعنی فریدون دین مهری برضحاک تیرگی چیره می شود.
وجه تسمیه مهریه
مهر خود علاوه برخورشید که نورافشان است ومرکز گرمی وحرارت و پایۀ زندگی که پایه و مایه وصلت و عشق و ازدواج است . به معنای محبّت و دوستی نیز است و سرمایه دوستی زن و شوهر را مهریه گویند. که پایه و مایه وصلت و عشق و ازدواج است .
یلدا دردیوان شعرای فارسی زبان
شاعران فارسی زبان از یلدا بسیار گفته اند، ازجمله سه شاعر صاحب نام متعلّق به نهصد تا هزار سال پیش به ارتباط مستقیم یلدا و حضرت مسیح اشاره کرده اند. دو بیت متوالی زیر از ناصر خسرو است که درآن ترسا به معنی مسیحی و لیل قدر همان شب قدر مسلمانان است :
گر زی تو قول ترسا مجهول است معروف نیست قول تو زی ترسا
یکشـنبه است از او ز تـو آدیـنه تو دلیـل قـدر داری و او یلدا
دوبیت متوالی زیر از امیر معزّی است که در آن به مهر و ترسا هر دو اشاره دارد:
ایزد دادار مهر وکین توگوئی ازشب قدر آفرید واز شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مؤمن زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
دوبیت متوالی زیراز سنائی شاعر قرن ششم نیز معلوم می دارد که یلدا قبلا وجود داشته ولی با قرار دادن آن به عنوان زاد روز عیسی معروف تر شده است :
چو علم آموختی از حرص آن گه ترس، کاندر شب
چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویـی
که ا زیک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
حافظ دربیت زیر ملال همنشینی با حاکمان (ستم پیشه ) را به بلندی شب یلدا تشبیه نموده و توکل می کند که با طلوع خورشید (عدالت ) شب تاریک به پایان رسد
صحبت حکّام ظلمت شب یلدا است نور ز خورشید خواه بوکه برآید .
درشعر پارسی، بلندی گیسوی یار را به شب یلدا مانند کرده اند، با سه بیت به ترتیب از سعدی ،صائب و خواجوی کرمانی :
روز رویش چون برانداخت نقاب از سر زلف گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست
می کنـد زلف دراز تو بـه دل های حزیـن آنچـه با خسته روانان شب یلدا نکنـد
دوران فراق ودوری از معشوق را هم که درچشم عاشق طولانی می نماید به شب یلدا تشبیه کرده اند، با سه بیت به ترتیب از اوحدی مراغه ای ،سعدی وفروغی بسطامی :
شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری رخت نوروز ودیدار تو عید ماست پنداری
نظر به روی توهربامداد نوروزیست شب فراق توهرشب که هست یلدائیست
من از روز جـزا واقـف نبـودم شــب یلـــدای هجــران آفریـدنـد.
................ درمیان ما ایرانیان هنوز این رسم برجای مانده که دربلندترین شب سال ، یا شب چلّه ،افراد خانواده گرد هم آیند و آجیل و شیرینی می خورند،آنها که گرم مزاجند خنکی ، مانند هندوانه و آنها که سرد مزاجند گرمی مانند خرما و انجیر و ارده شیره خورند تا طبع و مزاجشان برگردد . با حرف و خاطره و فال حافظ تا دیرگاه و نزدیک سحر و گاه تا طلوع آفتاب بیدار نشینند تا برآمدن آفتاب را نظاره کنند.......... رسمی که درغبار زمان رنگ باخته و نام و نشان از دست داده آئینی که صدا و سیمایش درهیاهو و سیطره مسیحیت به سختی شنیده و دیده می شود
منابع ومآخذ:
1- رضا هاشم،جشن های آتش ،انتشارات بهجت ، چاپ اول 1383
2- نحوی ، سید محمد ، یک کوله بار خواندنی ،مؤسسه فرهنگی نشر رامین ،چ اول 1382 .
3- مهر ، فرهنگ، دیدی نو از دینی کهن ، انتشارات ....... ، چاپ 1382 .
4- انجوی شیرازی ، سید ابوالقاسم ،جشنها و آداب ومعتقدات زمستان ، تابستان 1382 .
5- مجله ی رشد ادب ، پاییز 84 ، شماره 75 .
6- بهار ، مهرداد ، جستاری چند درفرهنگ ایران ، انتشارات شرکت فکر روز- زمستان 1374 .
7- صفا ، ذبیح الله ، تاریخ ادبیات ایران .
8- غلامرضایی ، محمد ، گزیده اشعار ناصر خسرو ، انتشارات دیبا ،1384 .
9- دیوان حافظ شیرازی ، مؤسسه انتشارات یادمان ، 1384 .