شمیم ادب
علمی،آموزشی،فرهنگی،اجتماعی
  • بمان تا کاری کنی نه کاری کنیم تا بمانیم. (( دکتر شریعتی))

 

  • هیچ کس آنقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی به کسی ببخشد و هیچ کس آنقدر ثروتمند نیست که به لبخندی نیاز نداشته باشد.

 

  • شاد بودن بزرگترین انتقامی است که می توان از زندگی گرفت.

 

  • بهترین اشخاص، کسانى هستند که اگر از آن ها تعریف کردید، خجل شوند و اگر بد گفتید، سکوت کنند.((جبران خلیل جبران))



 -         مشکلی که با پول حل شود، مشکل نیست ,هزینه است!!!!

  • در زندگی از تصور مصیبت های بیشماری رنج بردم که هرگز اتفاق نیفتادند

 

  • هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم.((هلن کلر))

 

  • ساده ترین کار جهان این است که خود باشی و دشوارترین کارجهان این است که کسی باشی که دیگران می خواهند.

 

  • در طول زندگی ام هیچگاه از انسانهایی که با افکار من موافق بودند چیزی نیاموختم .آندره مالرو

 

       -  اکثر انسانها قسمت عمده عمر خود را صرف فکر کردن به عمری می کنندکه تلف کرده اند .میکا کاسمنکو

       -  هر اقدامی که بزرگ باشد ابتدا محال به نظر می رسد .کارلایل

       - زندگی دشمن شما نیست ،اما طرز فکرتان می تواند دشمن شما باشد.ریچارد کارلسون

       - برای پخته شدن کافیست که هنگام عصبانیت از کوره درنروید

 




تاریخ: 9 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 


                                                                                

 




تاریخ: 9 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

دانلود کتاب قورباغه را قورت بده(21 روش غلبه بر تنبلی)

برای مشاهده ی این فایل باید برنامه ی (آکروبات ریدر) داشته باشید

 چون فایل (پی دی اف) می باشد.

 




تاریخ: 9 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

 متن زیر به شما دانش آموزان عزیز کمک خواهد کرد از وقتی که برای مطالعه کردن صرف می کنید بهتر بهره ببرید.

دانلود

 




تاریخ: 9 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

امور تربیتی و تربیت اسلامی

آن والا مربی دین خدا پيامبر اكرم (ص)که جان قدسی اش

مالامال از عشق به هدایت خلق و وجود نازنینش رحمت

برای عالمیان بود، به امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین

فرمود: «ای علی! اگر خداوند به دستان تو انسانی را هدایت کند

از آنچه خورشید بر آن تابیده، برای تو بهتر است.» و نیز فرمود:

«خدا را برای مردم محبوب سازید، تا خداوند شما را دوست بدارد.»

به راستی چه چیز زیباتر از به بار نشاندن نهال سبز ارواح پاک

و رویاندن گل خوشبوی اخلاق در باغستان جان های سپید؟!

درود بر مربيان تربيتي كه با تلاش و همت و صبوري

خويش تداوم گر راه انبيا و اوليائ الهي اند.

 




تاریخ: 8 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

(طنز) هر کیلو پراید چنده؟!

احمدی نژاد در گفتگوی تلویزیونی خود با کنایه به خودروسازان گفت " شما پراید را کیلویی چند حساب می کنید؟!"

 

 




تاریخ: 8 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 
۱. هر ۱ کیلو گرم معادل ۱۰۰۰ گرم


۲. هر ۱ سیر معادل ۷۵ گرم


۳. هر ۱ مثقال معادل ۴.۷ گرم


۳. هر ۱ گالن معادل ۴ لیتر


۴. هر ۱ لیتر معادل ۴ فنجان اندازه گیری


۵. هر ۱ فنجان اندازه گیری معادل ۱۶ قاشق سوپ‌خوری


۶. هر ۱ قاشق سوپخوری معادل ۳ قاشق مربا خوری


۷. هر ۱ پانیت معادل ۲ فنجان اندازه گیری


۸. هر ۱ پاند معادل ۴۵۶ گرم


۹. هر ۱ اونس معادل ۲۸۳ گرم


۱۰. هر ۱ پاند معادل ۱۶ اونس


۱۱. درجه جوش آب ۱۰۰ درجه سانتی‌گراد یا ۲۱۲ فارنهایت


۱۲. درجه بدن ۳۷ درجه سانتی‌گراد یا ۹۸.۶ فارنهایت


۱۳. درجه انجماد صفر درجه سانتی‌گراد یا ۳۲ فارنهایت


۱۴. برای تبدیل درجه سانتی‌گراد به فارنهایت، درجه سانتی‌گراد را در نه پنجم ضرب می‌کنیم و با ۳۲ جمع می‌کنیم.


۱۵. برای تبدیل درجه فارنهایت به درجه سانتی‌گراد، ۳۲ را در پنج نهم ضرب نموده و فارنهایت را از آن کسر می‌کنیم.

 

 




تاریخ: 8 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 




تاریخ: 8 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

ردیف

واژه   بیـگانه

معـادل  فارســی 

ردیف

واژه   بیـگانه

معـادل   فارســی

 

 

 

1

آباژور

نـورتاب

44

بیوگـرافی

سرگذشت،زندگینامه،شرح حال

 

 

 

2

آبونه

مشـترک

45

پاراگـراف

بنـد

 

 

 

3

آپارتمان

کاشـانه

46

پارلـمان

مجلـس

 

 

 

4

آتلیه

کارگاه

47

پرسـنل

کارکـنان

 

 

 

5

آرشـیو

بایـگانی

48

پروژکـتور

نورافکن-فراتاب

 

 

 

6

آرم

نشـانه

49

پلمـپ

مهـر و موم

 

 

 

7

آسانسور

آسان بر(انسان) بالابر(بار)

50

پلی کپی

دسـتگاه تکثیر

 

 

 

8

آکادمـی

فرهنگستان

51

پمپاژ

تلمبه زنی

 

 

 

9

آلبـوم

جنگ

52

پور سانت

درصـد

 

 

 

10

آنتیـک

عتیـقه

53

تئـاتر

نمایـش

 

 

 

11

آیفـون

آوا بر

54

تئـوری

نظـریه

 

 

 

12

اپراتـور

کاربر

55

تراس

مهتابی- بهـارخواب

 

 

 

13

اپوزیسیون

گروه مخالف

56

تست

آزمـون

 

 

 

14

اتوبان

بزرگـراه

57

تکنولوژی

فن آوری

 

 

 

15

اتوبیوگرافی

سرگذشت شرح حال خود

58

تکنسـین

فن ورز

 

 

 

16

اتوماتیـک

خودکار- خود به خود

59

تکنیک

فن

 

 

 

17

اتیکـت

بهـا نما

60

تله تکست

پیـام نما

 

 

 

18

ادیت

ویرایش

61

تیـراژ

شـمار- شمارگان

 

 

 

19

ارگانیزاسیون

سـازمان

62

جکـوزی

آبزن

 

 

 

20

اسـانس

عطـر مایه

63

حق التحقیق

پژوهـانه

 

 

 

21

اسـپری

افشـانه

64

حق التدریس

آمـوزانه

 

 

 

22

اسـتامپ

جوهـر گین

65

دکـور

آرایه

 

 

 

23

اسـکورت

همـروان

66

دکوراسیون

000آرایی-آرایش-آرایه گری

 

 

 

24

اف اف

در باز کن

67

دسپینگ

بازار شـکنی

 

 

 

25

اکـیپ

گروه مجهـز

68

دوپیـنگ

زور افـزایی

 

 

 

26

اندیـکاتور

نامـه نـما

69

رتوش

پرداخـت

 

 

 

27

انسـتیتو

موسـسه

70

زونکـن

پروندان

 

 

 

28

انیـمیشن

پویا نمـایی

71

ژتون

بهـا مهـر

 

 

 

29

اولتیمـاتوم

اتمام حجت- زنهاره

72

سـری

رشته- سلسله-مجموعه

 

 

 

30

ایمـیل

پیام نـگار

73

سـریال

زنجیـره

 

 

 

31

ایندکـس

نمـایه

74

سـمبل

نماد- رمز

 

 

 

32

بادی گـارد

جان پاس

75

سندیکا

اتحـادیه

 

 

 

33

بارکـد

رمزیـنه

76

سنسور

حس گر

 

 

 

34

بارم

شمارک

77

سوبسیـد

یارانه

 

 

 

35

باند

نوار

78

سوژه

موضـوع

 

 

 

36

بروشـور

دفتـرک

79

سوییت

سـراچه

 

 

 

37

بلـوار

چارباغ

80

سیفون

آب شویه

 

 

 

38

بن

بها برگ

81

سینک

ظرف شویی

 

 

 

39

بورس

بها بازار

82

شارژ

هزینه سرانه خدمات

 

 

 

40

بوفه

چینی جا

83

شیفت

نوبـت

 

 

 

41

بوکس

مشت زنی

84

فاز

گام

 

 

 

42

بولتن

خبـرنامه

85

فاکتـور

برگ خرید-صورت حساب

 

 

 

43

بیلان

ترازنامه

86

فاکـس

دورنـگار

 

 

 



87

فانتـزی

تفننی

88

فایل

پرونجا

89

فـرم

برگه

90

فریزر

یخ زن

91

فلاسـک

دما بان

92

فلـش

پیکـانه

93

فولکلور

فرهنگ مردم

94

فیش

برگه

95

فیلتر

پالایه-پایوران

96

کابل

بافه

97

کابیـن

اتاقک

98

کاتالوگ

فهرست-کالانما-کارنما

99

کادر

پیرابند

100

کارتابل

کارپوشه

101

کامپیـوتر

رایانه

102

کاور

پوشن

103

کپسـول

استوانک

104

کپـی

رونوشت- روگرفت

105

کپی رایت

حق نشر

106

کریستال

بلوره

107

کلاسـه

رده- طبقه

108

کمپـوت

خوشاب

109

کوپن

کالا برگ

110

گارانـتی

ضمانت-تضمین

111

گارد

پاس گان

112

لژ

جایگاه

113

لوسـتر

نور افشان

114

لوکـس

تجملی

115

لیست

فهرست-سیاهه-صورت

116

مارگارین

کره نباتی

117

ماکت

نمونک

118

مانیفست

بیانیه

119

مایکروویو (اجاق )

تنـد پز

120

مکانیزه

ماشینی

121

موکت

فرشینه

122

میکروفون

صـدابر

123

میکرو

ریز

124

میکـسر

هم زن

125

ویلچـر

چرخک

126

هارمونی

هماهنگی

127

بالکن

ایوانک-ایوانگاه

128

کنسانتره

افشرده

 







تاریخ: 7 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

 

 


 


 

والچنسی در آلمان


 


 

چمبرا کرالا در هند


 


 

روی رود اورینوکو در ونزوئلا


 


 

فیجی


 


 

جزایر مرجانی در کوئینزلند استرالیا


 


 

جزیره ای در پرنس ویلیام در آلاسکا


 


 

نزدیک بالی اندونزی


 


 

دریاچه سالینا در برزیل


 


 

بر فراز آلپ در اتریش


 


 

آبل تاسمان، نیوزیلند


 


 

جزیره داخل دریاچه گوتی ئرز در پاتاگونیا آرژانتین


 


 

جنگا نزدیک کانزاس


 


 

ساکسیفریگ ، کانادا


 


 

دریاچه مولوی در کانادا


 


 

جنگل منگرو در کالدونیی جدیدا


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ: 7 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

                                                                                               
                                                                                                                                

واژه ی "خُرافات "را در فارسی و نیز در عربی بسیار به کار می برند.ولی ریشه اش را نمی دانیم. خُرافه نام مردی در دوره ی جاهلیت عرب حجاز «پیش از اسلام » بود که سخنان باور نکردنی و  شگفتی بر زبان می راند . او می گفت به سرزمین جن رفته است و با جنّیان سخن گفته و حرفهایی می زد که کسی باور نمی کرد. از آن پس هر که سخن نادرستی می گفت که ریشه در پندارگرایی و نادانی داشته باشد به زبان عربی می گفتند:

{ جاءَ بـِحَدیثِ خُرافة. } یعنی سخن خرافه را آورده است . مانند خرافه سخن می گوید .

کم کم کلمه ی خُرافه که نام آن مردِ خیالاتی و توهّم گرایِ عرب بود گسترش معنی یافت  تا جایی که خُرافة را جمع بستند و خُرافات کردند . یعنی سخنانی که از پندارهای نادرست و نادانانه ریشه می گیرد.امروزه داستان آن مرد که نامش خُرافه بود فراموش شده ولی باورهای دروغین ، نادرست  و نابخردانه را خُرافات نامند.

                                                  

                          

اگر کف دست راستتان بخارد نشانه ی این است که به زودی پولی به دستتان می‌رسد.
اگر کف دست چپتان بخارد نشانه ی این است که به زودی پولتان را از دست می‌دهید.
و اگر کف هردو دستتان بخارد شما باید به خرج و مخارج تان رسیدگی کنید.

یا در زمان امیرکبیرمردم ازروی جهل وخرافات حاضر نبودند در برابر بیماریِ آبله واکسینه شوند می گفتند:« اگر آبله بکوبیم ، بچّه جن زده می شود»!

 




تاریخ: 7 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آنچه مسلم است، عادت های غذایی در سلامتی ما و تداوم این سلامتی بسیار موثر هستند و این خود ما هستیم كه تا حد زیادی با لحاظ كردن عادت های غذایی مناسب و صحیح، می توانیم از ابتلا به بسیاری از بیماری ها در بدن خود پیشگیری كنیم. دکتر استفان مارک، شخصی است که بیمارهای سرطانی را در مرحله آخر و با استفاده از روش های "نامتعارف" درمان کرده است و بسیاری از بیماران بهبود یافته اند. او به درمان طبیعی در مقابله با بیماریها معتقد است...


همه ما فکر میکنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان
اما به این سادگی که فکر می کنید نیست
بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
راه صحیح خوردن میوه ها چیست؟

این است که میوه ها را بعد از مصرف غذا نخورید
میوه ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است
اگر میوه ها را به آن صورت بخورید، نقش مهمی در مسموم کردن سیستم بدنتان خواهند داشت
بدنتان را با مقدار زیادی انرژی تامین میکنند
که این انرژی به جای مفید بودن باعث از دست دادن وزن و کاهش قدرت برای انجام دیگر فعالیتهای زندگی میشود
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

میوه مهم ترین خوراکیهاست
برای مثال در نظر بگیرید که دو تکه نان و یک تکه میوه خورده اید
تکه میوه آماده است که مستقیما وارد معده و روده تان شود
اما به دلیل آن دو تکه نان، از ورود سریع آن به معده جلوگیری می شود
در این بین همه غذا فاسد شده، تخمیر میشود و به اسید تبدیل میشود
به محض اینکه درون معده، میوه با غذا و آنزیمهای گوارشی
تماس پیدا میکند، همه حجم غذا شروع به از بین رفتن و فاسد شدن میکند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است
و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید
شما بارها شنیده اید که بسیاری شکایت میکنند که هر زمان که هندوانه میخورم، غذا بالا می آید
و یا هر زمان که میوه درخت قهوه سودانی را می خورم معده ام نفخ میکند
زمانی که موز میخورم همه اش حس اینکه باید فورا به دستشویی بروم را دارم و غیره ...
در حقیقیت همه اینها اتفاق نخواهند افتاد اگر میوه را زمانی بخورید که معده تان خالی است.
میوه ها با غذای فاسد شده ترکیب میشوند و گاز تولید میکنند و در نتیجه شما بالا می آورید.
جالب است بدانید كه سفیدی مو، تاس شدن، گودی های سیاه زیر چشم و بسیاری مشكلات دیگر اتفاق نخواهد افتاد اگر با معده خالی میوه میل كنید.


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

با توجه به تحقیقات دکتر هربرت شلتون، بایستی بدانیم که چنین موضوعی صحیح نیست
که بعضی از میوه ها مانند پرتقال، نارنج و لیمو خودشان اسیدی هستند.
چرا که همه میوه ها در بدن قلیایی میشوند.
اگر روش صحیح میوه خوردن را کاملا بیاموزید
به راز زیبایی، عمر طولانی، سلامت، انرژی، شادابی و وزن طبیعی دست پیدا خواهیم کرد
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

زمانی كه احتیاج به نوشیدن آب میوه دارید فقط آبمیوه تازه بنوشید، كنسروها و آبمیوه ها
حتی آب میوه هایی که بسیار سفت هستند را ننوشید
میوه های پخته شده را نخورید چراكه هرگز ماده مغذی میوه ها را دریافت نخواهید كرد
و فقط مزه شان را دریافت می كنید.
پختن تمامی ویتامین میوه ها را از بین می برد.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

به هر صورت خوردن میوه كامل بهتر از نوشیدن آب آن است
اگر باید آب میوه بنوشید طوری بنوشید که دهانتان پر شود و آن را آرام آرام ببلعید.
چرا که باید اجازه دهید که آب میوه با بزاق دهانتان قبل از قورت دادن آن کاملا ترکیب شود
میتوانید برای پاکسازی بدنتان 3 روز روزه ی میوه بگیرید
به مدت 3 روز فقط میوه بخورید
و در آخر متعجب میشوید از اینکه دوستانتان به شما میگویند
که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است.

کیوی: میوه کوچک اما بسیار مقوی
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

این میوه منبع خوبی از پتاسیم، منیزیم، ویتامین E و فیبر است
حجم ویتامین C این میوه دوبرابر حجم ویتامین C پرتقال است

سیب: روزانه خوردن یک سیب، شما را از مراجعه به دکتر بی نیاز میکند
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سیب مقدار کمی ویتامین C دارد، اما دارای آنتی اکسیدانها و فلاونهاست (ماده شیمیایی بیرنگ و متبلور)
که هر دوی اینها فعالیت ویتامین C در بدن را زیاد کرده و تسهیل می بخشند
و در نتیجه ریسک مبتلا شدن به سرطان روده، حملات قلبی و سکته کاهش پیدا میکند

توت فرنگی: میوه محافظ
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

توت فرنگی بالاترین قدرت اکسیدانها را در میان اکثر میوه ها دارد
و از بدن در برابر ابتلا به سرطان،
گرفتگی رگها و رادیکالهای آزاد محافظت میکند

پرتقال: دارویی شیرین
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

مصرف روزانه 2 تا 4 عدد پرتقال جلوی سرماخوردگی را میگیرد
کلسترول را کم میکند
از ایجاد سنگ در بدن جلوگیری کرده و یا سنگهای موجود در بدن را
از بین میبرد و همچنین ریسک ابتلا به سرطان روده را کاهش میدهد

هندوانه: بهترین تسکین دهنده تشنگی که از 92% آب تشکیل شده است
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net
همچنین حاوی بالاترین دوز گلاتاتیون است که
به بالارفتن سیستم دفاعی بدن کمک میکند
همچنین آنها اصلی ترین منبع لیکوپین هستند که اکسیدانی برای مبارزه با سرطان است
دیگر مواد مغذی موجود در هندوانه ویتامین C و پتاسیم هستند


انبه: نشان بالاترین برای ویتامین C
گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

آنها بهترین برندگان برای داشتن بالاترین میزان ویتامین C هستند
این میوه سرشار از کاروتین است که حاوی ویتامین A بوده
و برای چشم ها هم مفید میباشند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
نوشیدن آب سرد بعد از غذا مساوی است با سرطان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
میتوانید باور کنید؟
شاید نوشیدن یک لیوان آب سرد بعد از غذا، بسیار لذت بخش است
اما آب سرد مواد روغنی که در آن لحظه مصرف کرده اید را سفت میکند
و بلافاصله روند هضم غذا را کند میکند
زمانی که این رسوبها با اسید واکنش نشان میدهند و شکسته میشوند
و سریعتر از غذاهای جامد، توسط روده جذب میشوند
بسیار سریع این امر موجب چاقی و سپس سرطان میشود
بهتر این است که بعد از غذا، سوپ گرم و یا آب ولرم مصرف کنید

 




تاریخ: 7 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

نه!
کاری به کار عشق ندارم!

من هیچ چیز و هیچ کسی را
دیگر
در این زمانه دوست ندارم

انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا
هر چیزی و هر کسی را
که دوست تر بداری
حتی اگر یک نخ سیگار
یا زهرمار باشد
از تو دریغ می کند...

پس
من با همه وجودم
خود را زدم به مردن
تا روزگار، دیگر
کاری به کار من نداشته باشد

این شعر تازه را هم
ناگفته می گذارم...
تا روزگار بو نبرد...

گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!

قیصر امین پور

 




تاریخ: 6 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

1-  امام زاده زینعلی

2- سد کمانه

3- منطقه سرسبز نخودان

4-  منطقه پر از باغات سیب سهران

5- مزرعه بسیار زیبای مندک عقدکی ، مندک حاجیا و مندک ساداتی

6- مزرعه کوهستانی اندوقان

7- منطقه بسیار زیبای عقدک

8- دره زیبای بیچزک

9- منطقه دیدنی و چشم نواز دارمه

10 - منطقه زیبای سرتنگ و چمبه

11- منطقه زیبای شمس آباد

12- منطقه چشمه ناز

13- امام زاده معصومه ونک

14- کنار رود ونک

15- منطقه اسپران - جسور - سیروهه

دعوت می کنم از این مناطق دیدن نمائید

 




تاریخ: 6 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 

نگاه کن…

می بینی ، خاطراتت دارند رژه می روند

همکلاسی ...

یادت می آید ، آن موقع را می گویم که بهارمان بود ، من بودم و تو بودی و کتاب  و صبح  آغشته به گلهای محمدی

سرپیر و دشرگان .

مشق عشق می نمودیم ، با شبنم آغشته به عطر گل های زرد لب جوی .

و

ذهنمان چه معادلات جورواجوری را  حل می کرد .

به کمک نسیم بهاری 

از آن روزها به یادگار تو را دارم و خاطرت را

و

هنوز بوی گل های محمدی درونم جاری است .

چه عطشی داشتیم برای با هم بودن ،

همکلاسی یادت به خیر

تو هیچ وقت برایم پیر نمی شوی

اما

حس می کنم چیزی درونم شکسته


برای همیشه ....

 




تاریخ: 6 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوای بی تو....!

 قاب شهید پنجره خاطره است ، ذهنت را پرواز می دهد به عمق آبی آسمان ، برایت تصویر ی می سازد از پرواز ، خدا ، عشق ، وصال ، مهربانی و حوض کوثر ، همشهری خوبم ، ونکی عزیز ، فراموش نکن که ماه بهترین ها را به خاک سپردیم تا خاک و سرزمینمان سرافراز بماند ، قاب زیر پر از پرواز است و کبوتران سپید ، کسانی که غزل عروج را عاشقانه سرودند و در آغوش رحمت خدایشان خفتند، بیایید همیشه بیادشان باشیم .

یاد شهیدان  محمودی و  زمانی گرامی باد .


 




تاریخ: 6 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

عکس شهدا را می بینیم

ولی عکس شهدا عمل می کنیم

چرا .... ؟!

آهای مایی که ادعا داریم .... 

برای ما ونکی ها ، عکس زیر پر از خاطره است ، اگر بشناسی می بینی افراد عنوان داری را که امروز مایه افتخار دیارمان هستند ، اما عنوان دو نفر از عرش هم گذشته ، دو شهید ، دو پرستو که چه زیبا پرواز نمودند ، شهید خیبر جعفری و شهید اسکندر محمودی ، یادشان گرامی .

 




تاریخ: 6 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

دیشب
باد چنان آمد
که ماه را با خود برد
خورشید
از صبح کلافه بود
هی فکر میکرد
چیزی را جایی جا گذاشته
نصف دنیا را دنبال آینه اش گشت
دم غروب
رفت و
لب دریا نشست
و هی از خودش می پرسید :
باد

ابرها را می آورد یا می برد ؟

عکس زیر نمونه دیگری از بودن ، ماندن و زندگی سرشار از امید و مقاومت است ، کسانی را که می بینید انسان های زحمت کش و مهربانی هستند که جوانی شان را به عشق کوه ، گل و سبزه و در سایه گندم زارها و سایه روشن بید های کهن ونک گذرانده و به لقمه نانی حلال راضی بوده اند ، روزگارشان اگر چه سخت گذشته ، اما سرشار از عطر گل گزانگبین و سبزینه های کوهی است ، یادگارانی هستند از صبوری و زحمت ونک و  ونکی .

 




تاریخ: 6 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

والدین باید سعی کنند به فرزندانشان بیاموزند جز برای کارهای علمی و  آموزشی، از رایانه و به‌ویژه بازی‌های رایانه‌ای استفاده نکنند.

نکته ذکر شده در مورد کار با رایانه نکته قابل توجهی بود از زبان کسی که سالها با مغز انسان کار کرده است. اما نکته ظریف ومهم تر پیچیدگی وعظمت آفرینش مغز انسان به عنوان بخش بسیار کوچکی از همه آفرینش است.

 سخنان جدید پروفسور سمیعی

 

اینها بخش‌هایی از سخنان پروفسور مجید سمیعی رئیس انجمن جراحی قاعده مغز جهان و چهره ماندگار علمی ایران بود که صبح دوشنبه در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران ایراد شد. وی افزود: تا می‌توانید کودکان را از رایانه دور کنید چون حجم عظیم اطلاعات و داده‌هایی که به مغز کودک وارد می‌کند باعث آلودگی مغزی و فکری در او می‌شود و به‌ویژه بازی‌های رایانه‌ای که به‌مدت طولانی استفاده شود جز تلف کردن انرژی مغزی و آسیب‌های جسمی و مغزی به کودکان دستاورد دیگری ندارد.

پروفسور سمیعی که در یک سخنرانی بین‌رشته‌ای با موضوع آموزش بهینه مغز برای مدیریت سخن می‌گفت افزود: مغز انسان‌ها معمولاً در حدود ۱۳۰۰تا ۱۴۰۰گرم وزن دارد اما وزن مغز خانم‌ها کمی کمتر از آقایان است اگرچه کیفیت و بازدهی مغز خانم‌ها از آقایان بیشتر است، به همین دلیل است که خانم‌ها قادرند در آن واحد چند کار را با هم انجام دهند و قبولی بیشتر خانم‌ها در دانشگاه‌ها نیز به همین دلیل است. وی اضافه کرد: مغز انسان در حدود ۱۰۰میلیارد سلول به نام نرون دارد، از ابتدای تولد این سلول‌ها در مغز کودک وجود دارد اما ارتباطات میان این سلول‌ها به‌تدریج شکل می‌گیرد به‌طوری که در دو سالگی کودک می‌تواند همه‌‌چیز را یاد بگیرد اما متأسفانه قدرت درک و فهم کودکان در این سنین زیاد جدی گرفته نمی‌شود. وی ضمن مقایسه مغز انسان با رایانه و میکروپروسسور آن گفت: با وجود پیشرفت‌های گسترده علمی در دنیا و رشد علم روباتیک هنوز رایانه یا روباتی که بتواند با شنیدن یک لطیفه بخندد وجود ندارد یا روباتی که بتواند با مشاهده محیط اطراف شعر بگوید ساخته نشده است. وی تصریح کرد: ما تازه در ابتدای راه شناخت رازهای پیچیده مغز انسان هستیم. وی با اشاره به ماده‌ای به نام دوپامین که در مغز ترشح می‌شود گفت: با ترشح دوپامین، مغز شفافیت پیدا کرده و انسان می‌تواند خوب فکر کند و بررسی‌ها نشان داده در حالت تمرکز فکری، دوپامین مغز بیشتر است و هر انسانی خودش می‌تواند زمان ترشح این ماده مغزی را تشخیص دهد. این زمان بهترین وقت برای کارهایی است که نیاز به تمرکز شدید دارد. البته باید مغز را مرتبا تمرین داد و نگذاشت تنبل شود و گرنه کارایی‌اش کمتر می‌شود. 

 وی گفت: از نظر من بزرگ‌ترین لذت زندگی انسان کمک به همنوع بدون هیچ‌گونه انتظاری است. به همنوعان خود محبت کنید و هیچ وقت به‌خودتان مغرور نباشید و قدر سلامتی خود را بدانید و به استادان خود احترام بگذارید.

 




تاریخ: 6 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

۱۳۹۲سال چه حیوانی است ؟ مار


سال 1392 سال مار است یعنی سال توقف سیاره ی مشتری درلانه ی خرچنگ است . سیاره ی زحل در برج میزان قرار می گیرد , سیاره ی مشتری پا به برج سرطان می گذارد و کیوان درعقرب و نپتون درحوت شناور است .

شعار مار: “من احساس می کنم”

در طالع بینی چینی، مار پس از اژدها آورده شده است، اما اهمیت آن به عنوان سمبل پرستش بسیار بالاتر از اژدها است. مار به معنای بدخواهی، شرارت، رمز و راز و همچنین تیزهوشی، غیب گویی، و توانایی تشخیص گیاهان مختلف است. افرادی که در سال مار به دنیا آمده اند، معمولاً افرادی خوش اخلاق هستند که قدرت ارتباطی بسیار بالایی دارند. آنها سیرتی مهربان و بخشنده دارند اما گاهاً حسود و بدگمان می شوند. باید مراقب گفتگوهای خود با دیگران باشند چون ممکن است باعث از دست دادن دوستی هایشان شود.

سال مار یعنی سالی که سیاره مشتری پا به برج سرطان می گذارد . سال های 1284، 1296، 1308، 1320، 1332، 1344، 1356، 1368، 1380، 1392 و … سال های حیوان مار هستند که در آن ها اتفاقات غیر منتظره ای رخ داده که برخی از آن ها در اینجا آورده شده اند :

1308 = سال مار : فوت احمدشاه قاجار , درگیریهای شدید در بیت المقدس.و نخستین برخوردها بین اعراب ویهودیان

1320 = سال مار : حمله ی متفقین (شوروی وانگلیس) به ایران , ورود آمریکا به جنگ دوم جهانی باحمله ژاپن به پرل هاربر

1332 = سال مار : کودتای 28 مرداد , حادثه ی دانشگاه تهران درآستانه ی ورود نیکسون رئیس جمهورآمریکا به ایران , بقدرت رسیدن جمال عبدالناصر درمصر

1344 = سال مار : تیراندازی به شاه درکاخ مرمر , درگیریهای هند وپاکستان برسرکشمیر , شروع انقلاب فرهنگی درچین

1356 = سال مار : درگذشت سید مصطفی خمینی و دکتر علی شریعتی

1368 = سال مار: رحلت امام خمینی , تخریب دیواربرلین

1380 = سال مار : تخریب برجهای دوقلو درنیویورک , (حرکت سیاره ی پلوتو در برج قوس..برج مقابل طالع ایالات متحده) , حمله ی آمریکا به افغانستان , سیل وبارندگی درشمال و قطع سراسری برق درکشور , برخورد هواپیمای جاسوسی آمریکا باجنگنده ی چینی

1392 = سال مار : ….

 

 

 

 


 

 

بلبلی بر شاخه  خواند

 

                  قل هو الله احد                                       

                      آسمان لبریز   شد                   

                               از صدای لم یلد

                                   با خودش تکرار کرد

                                           شاپرک این آیه را

                                                  رفت و آهسته نشست  

                                                         لابه لای غنچه ها

                                                                  معنی توحید را

                                                                       روی برگ گل نوشت

                                                                               باز جاری شد به دشت

                                                                                       عطر گل های بهشت

 

 

 

 

 

 


 




تاریخ: 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

 


لحظه تحویل سال ۱۳۹۲ هجری شمسی ساعت ۱۴:۳۱:۵۶ روز چهارشنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۱

هجری شمسیعکس, تصویر, لحظه تحویل سال 1392


سال مار


مشاهده تقویم رسمی و مناسبت های سال ۱۳۹۲

 




تاریخ: 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

برای دانلود پاورپوینت تشبیه روی لینک زیر کلیک کنید

پاورپوینت تشبیه

 




تاریخ: 4 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

تاکنون‏ پژوهش‏هاي ‏بي‏شماري درزمينه‏ي فعاليت‏هاي آموزشي اثر‏بخش در کلاس درس انجام شده است. به‏طوري که نتايج اين پژوهش‏ها رهنمودهاي مفيدي را براي بهبود فعاليت‏هاي معلم در کلاس درس به همراه داشته است. بر اين اساس در اين مقاله، به ده اشتباهي پرداخته شده است که معلمان در کلاس درس بايد از آن‏ها دوري کنند.

معلمان همواره مي‏خواهند در کلاس نقش مثبتي داشته‏ باشند و اگر مراقب نباشند، نمي‏توانند اين مأموريت خطير را به خوبي به انجام برسانند. آيا تاکنون به عوامل زير که مخل تدريس هستند، توجه کرده‏ايد؟

 

1.‏ دوستي بيش از اندازه با دانش‏آموزان

 

اغلب معلمان کم‏تجربه مي‏خواهند بچه‏ها آن‏ها را از همه بيشتر دوست داشته باشند، درحالي که اين کار اشتباه است. اگر شما مرتکب چنين اشتباهي شويد، کنترل‏کلاس از دستتان خارج مي‏شود و اين به آموزش بچه‏ها لطمه خواهد زد. به جاي آن، به دنبال احترام گذاشتن به دانش‏آموزان، تحسين و تقدير آن‏ها باشيد. در اين صورت به يکباره خواهيد ديد، وقتي جدي و منصف هستيد، دانش‏آموزان به شما بيشتر علاقه پيدا خواهند کرد و اين نشان مي‏دهد که در مسير صحيحي قرار گرفته‏ايد.

2. آسان‏گيري در نظم و انضباط

به دلايل گوناگون، معلمان در آغاز سال در مورد انضباط سخت‏گيري کم‏تري دارند و يا اصلا"سخت‏گيري نمي‏کنند. حتما"اين جمله را شنيده‏ايد که «تا شب عيد لبخند خود را به دانش‏آموزان نشان ندهيد.» شايد اين جمله‏اي سخت‏گيرانه باشد، اما واقعيت اين است که «بايد از ابتدا نظم و انضباط داشته باشيد تا هر چه به جلو مي‏رويد، در اجراي قوانين راحت‏تر باشيد.» اما قبل از هر چيز، انعطاف‏پذير بودن خود را نشان دهيد.

 

3. سازمان‏دهي نکردن کارها از ابتدا

تا يک سال کامل تدريس نکرده‏ايد، نمي‏توانيد حدس بزنيد در کلاس چه‏ مقدار برگه‏ي تکليف جمع خواهد شد. پس از يک هفته تدريس، متحير به انبوهي از برگه‏ها نگاه خواهيد کرد که بايد به وسيله‏ي شما تصحيح شوند. از روز اول مي‏توانيد با يک برنامه‏ي سازمان‏دهي شده، از انبوه شدن برگه‏هاي دردسرساز جلوگيري کنيد. فايل کردن و قفسه‏بندي کردن، کمک بسيار مؤثري است. منظم باشيد و بدون فوت وقت، هر برگه‏اي را که به دست شما مي‏رسد، همان‏ لحظه در جاي خود قرار دهيد. به‏يادداشته باشيد، ميز مرتب در تمرکز ذهن مؤثر است.

 

 

4. ارتباط اندک با والدين و استفاده نکردن از نقش آن‏ها

در نگاه اول، مشورت کردن با اوليا نوعي تهديد به‏نظر مي‏آيد. در حالي که اين کار، گنجينه‏ي گران‏بهايي را در اختيارتان قرار مي‏دهد. براي جلوگيري از ابهامات و جبهه‏گيري، همکاري با اوليا را امتحان کنيد. همکاري اوليا با کلاس، باعث آسان‏ترشدن کارتان خواهد شد. آن‏ها با شرکت‏ داوطلبانه در کلاس يا پي‏گيري برنامه‏ي رفتاري درخانه، با شما همکاري خواهند کرد.

 

5. شرکت در بحث‏هاي بيهوده

اين دامي است که معلمان باتجربه هم، مانند معلمان کم‏تجربه در آن گرفتار مي‏شوند. در محيط مدرسه نيز مانند همه‏ي محيط‏هاي کاري، جدال، لجاجت و بدجوابي وجود دارد. با گوش دادن به بدگويي درباره‏ي موضوعي که از آن خبر داريد، خود را در موقعيت خطرناکي قرار مي‏دهيد. با اين کار، در يک طرف دعوا قرار خواهيد گرفت و خود را بين دو دسته‏ي دعوا غوطه‏ور خواهيد کرد. در حالي‏که چيزي عايد شما نخواهد شد. بهتر است رابطه‏ي خود با همکاران را در حالت دوستانه و بي‏طرفانه حفظ و روي کار بادانش‏آموزان تمرکز کنيد. از جروبحث بپرهيزيد و به پيشرفت در آموزش بپردازيد.

 

6. ارتباط نداشتن با همکاران

گفتيم که از شرکت در بحث‏هاي بيهوده بپرهيزيد، اما نه به قيمت تنها ماندن در محيط کلاس خود. با خوردن غذا در جمع همکاران و مشارکت در کارهاي مدرسه و مشورت با کارکنان، در کمک به همکاران و کمک‏گرفتن از آن‏ها در فعاليت‏هاي جمعي شرکت کنيد. هيچ‏وقت نمي‏دانيد چه‏ موقع به کمک همکاران احتياج پيدا خواهيد کرد و اگر مدت‏ها از جمع کناره‏گيري کنيد، بعد از آن، کمک گرفتن از آن‏ها کار بسيار سختي خواهد بود.

 

7. زياد کار کردن و خسته شدن

با جديت کار کنيد، مؤثر و مسئوليت‏پذير باشيد، اما به موقع به خانه برويد و اوقاتي را به استراحت و تجديد قوا اختصاص دهيد. به‏طور کلي، اجازه ندهيد مسائل کلاس به آسايش شما و احساس لذت از زندگي در خارج از کلاس، لطمه بزند. نشاط خود را حفظ کنيد که دانش‏آموزان به معلم با نشاط بيشتر نياز دارند.

 

8. کمک خواستن

شغل معلمي به مهارت‏هاي والاي انساني نياز دارد. اغلب ما مي‏کوشيم هر مشکلي را از سر راه برداريم، اما اين نمي‏تواند به يک قاعده تبديل شود. نترسيد از اين که آسيب‏پذير به نظر بياييد. آگاهانه اشتباهات را بپذيريد و از همکاران خود کمک بخواهيد. با نگاهي به اطراف، صدها سال تجربه را نزد همکاران پيدا خواهيد کرد. اغلب آن‏ها در راهنمايي کردن و اختصاص وقت به شما، سخاوتمند هستند. در اين هنگام خواهيد ديد، آن‏قدر که فکر مي‏کرديد، تنهانيستيد.

 

9. رويا‏پردازي و نااميدي زودرس

معلمان تازه‏کار بايد مراقب باشند که‏در اين دام‏ گير نيفتند. جوانان‏ وارد اين حرفه مي‏شوند، چون آرمان‏گرا، خوش‏بين و آماده‏ي تغيير و تحول سريع هستند. اين خيلي خوب است، چون دانش‏آموزان و همکارانتان به اين انرژي تازه و به فکر خلاق احتياج دارند. اما وارد دنياي خيال نشويد که ممکن است نتيجه‏ي آن نااميدي و سرخوردگي باشد.

 

10. به خود سخت گرفتن

شغل معلمي به اندازه‏ي کافي سخت هست. بنابراين، ذهن خود را مشغول اشتباهات، کوتاهي‏ها و لغزش‏ها نکنيد. هيچ‏کس کامل نيست. حتي معلمان باتجربه و موفق هم گاهي اوقات تصميمات اشتباهي مي‏گيرند. اشتباهات رخ داده را فراموش کنيد، خود را سرزنش نکنيد و قدرت ذهني‏تان را براي زمان آينده که به آن نياز داريد، نگه داريد. به خود سخت نگيريد و با دانش‏آموزاني که مشکل دارند، ياري و هم‏دردي کنيد.

 

منبع

رشد تکنولوژي آموزشي، شماره‏ي 1، مهر 1388

سایت تبیان

 




تاریخ: 3 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

                   

ابراهیم ادهم (رحمه الله علیه )را گفتند : گوشت گران است .

گفت : تا ارزان کنیم .

گفتند: چگونه ؟ 

گفت : نخریم و نخوریم .

**************************

راستی ما مردم ایران تا چه حد به این دو سه کلمه پایبندیم ؟ 

اگر ما همگی ده ، بیست یا سی روز به استقبال گرانی ها نرویم و بازار را به حال خود رهاکنیم وتنها واجبات و ضروریات حیاتی خودرا ازبازار تهیه کنیم چه پیش خواهد آمد ؟

 اراده ی یک ملت در برابر خون آشامی بازار و قیمت های سرسام آورآن تا چه حد است ؟ 

آیا نباید با یک عزم ملی به این خون آشامی و لجام گسیختگی پایان داد ؟

                                                 78a9c 174596 706 گزارش تصویری: صف طولانی مرغ دولتی در مصلا   

                                                         

نظرشما چیست ؟

 
 

 




تاریخ: 2 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

                                                مردمانی بودندغوغامسلک . صلاح کارخودرا نمی دانستند . نشسته بودند تادیگران ویا جریانات آن ها راباخود هم راه وهم نوا سازد وبرایشان تکلیف تعیین کند . آن ها یی که نسبت به امور دانایی نداشتند حاضرنمی شدند تازمام کارهایشان رابه دست خردمندانشان بدهند وخردمندان هم ازاین همه سفاهت ونادانی به ستوه آمده وعزلت اختیارکرده بودند . آن ها به دنبال سراب بودند و سراب رامی خواستند ومی خواستند خودرا ازسرچشمه ی سراب سیراب کنند . چشمه های روشن را رهاکرده بودند ودرظلمات به دنبال سرچشمه ی واهی آب حیات می گشتند . 

خرافات وجهل با دندان های تیزخود پیکرآن هاراموردهجوم قرارداده بود . روی همین دلایل بود که هر روز زندگی شان بدترمی شد . اقتصادشان فروپاشیده ، فرهنگ واندیشه شان روبه زوال رفته بود . ضعیف ترین یاران ویا رقیبانشان هم به سبب همین اموربه آن ها می تاختند ومال ومنال وفرهنگ و اندیشه شان را به تاراج می بردند . اما هیهات ، اگر ذره ای درس می گرفتند وقدمی درنگ می کردند تا درباره ی کارهایشان بیندیشندو سپس پا پیش نهند . روزگار غریبی بود . آن دهکده ی غنی که سرشار ازآب وخاک ومعدن وطلای ناب وجوانان با استعداد وپرشور بود هر روز ضعیف ترمی شد . تنها چیزی که هر روز براق تر می شد وجلامی گرفت وزیر درخشش پرتوهای آفتاب می درخشید شعار بود . آن ها تنها به شعاردل ، خوش کرده بودند . کودکی می توانست آنان را ساعت ها باشعارهای رنگین خود به خود مشغول سازد . 

عقل ها تعطیل بود ومدرسه ها رو به اضمحلال . دیگر معلم خوش گوی مدرسه ازخرد سخن نمی گفت . اودیگر با صدای رسای خود از فردوسی ــ حکیم خرد و خردورزی ــ شعری نمی خواند. 

خرد ، این چراغ راه در پستوی خانه ها در پرده نشسته بود تا غبار ، چشم هایش را بپوشاند و دیگر راه را به کسی ننمایاند .

همه چیز در امورماورا خلاصه شده بود . اما این ماورا تنها برای عوام تعبیروتفسیرمی شد . خواص را چه به این حرف ها . آن ها می بایست ازنعمت های عینی زمینی بهره مندمی شدند . 

چه سرگذشت غم انگیز وعجیب وغریبی داشت آن دهکده . کار او ومردمانش از پند واندرز گذرکرده بود .

                   بعد از این عشق، به هر عشق جهان می خـــــندم
                   هر که آرد سخن از عشق بدان می خنــــــــــــــدم
                   روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شـــــــــــد
                   بعد از این سوز به هر ســــــوز جهان می خنــــــدم
                   خنده ی تلخ من از گریه غـــــــم انگیزتر اســــــــــت
                   کارم از گریه گذشته است بـــــــــدان می خنــــــدم

 

 




تاریخ: 2 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 

یکی از برنامه های جالب جهت استفاده در کلاس های هوشمند، ساخت کتابهای ورق زن است. می توان کتاب درسی یا قسمتی از درس یا.... ساخت و روی آن موسیقی ، تصویر یا..... گذاشت.

این نرم افزار را ازاینجا دانلود نمایید.

آموزش کار با برنامه

نمونه کار ساخته شده

 

 




تاریخ: 2 اسفند 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 

این نکات دستوری برای تمام کلاس های دوره راهنمایی کاربرد دارد.

دستور زبان فارسی

جمله:

انسان هميشه مقصودخود را به صورت جمله بيان مي كند.

جمله ،يك يا مجموع چند كلمه است كه بر روي هم پيام كاملي را از گوينده به شنونده برساند.هرجا كه جمله تمام شود،نقطه اي مي گذاريم.

مثال:ابوعلي سينا از بزرگترين دانشمندان ايران است.

هيچكس به دليل رنگ و نژاد بر ديگري برتري ندارد.

انواع جمله:

جمله اي كه خبري را بيان ميكندجمله خبري ناميده ميشود.

مثال:فردا سالگرد پيروزي مردم نيكاراگوئه است.

جمله اي كه درآن پرسشي باشد جمله پرسشي ناميده ميشود.

مثال:فردا چه روزي است؟

جمله اي كه درآن فرماني داده شده است جمله امري خوانده ميشود.

مثال:همه در جاي خود بايستند.

جمله اي كه عاطفه اي را بهمراه داشته باشد جمله عاطفي يا تعجبي ناميده مي شود.

مثال:چه باغ باصفايي!

ساختمان جمله

جمله،نهاد،گزاره:

هرجمله به دو قسمت تقسيم مي شود:

قسمت اول،كه درباره آن خبري مي دهيم كه به آن نهاد

مي گوييم.

قسمت دوم ، خبري است كه درباره قسمت اول مي گوييم و آن را نهاد مي ناميم.

مثال:كوروش بابل را فتح كرد .

كوروش=نهاد                     بابل را فتح كرد =گزاره

فعل:

در هر گزاره يك جزء اصلي وجود دارد كه بدون وجود آن جمله ناقص و ناتمام است كه به آن فعل مي گوييم،مثل كلمه گذشت در اين جمله.

مثال:فصل تابستان گذشت.

فصل آن كلمه اي است كه دلالت مي كند بر كردن كاري يا روي دادن امري يا داشتنحالتي در زمان گذشته يا اكنون يا آينده.

گفتيم در گزاره كلمه اصلي«فعل» است.هر جمله اي بايد«فعل»داشته باشد عبارتي كه در آن «فعل»نباشد جمله نيست.

فعل كلمه اي است كه كاري يا حالتي را مي رساند و معني آن با زمان رابطه دارد.

زمان داراي سه مرحله است:

گذشته،اكنون،آينده

اكنون يا حال وقتي است كه در حال گفتن جمله هستيم.

گذشته يا ماضي مرحله اي است كه پيش از گفتن جمله بوده است.آينده يا مستقبل زمان بعد از گفتن جمله است.

فعل علاوه بر زمان بر يكي از سه شخص «گوينده»،

«شنونده»،«ديگركس» نيز دلالت دارد.

مثال:در فعل«ميروي»سه مفهوم وجود دارد:

يكي مفهوم انجام دادن كار كه «رفتن» است،ديگر مفهوم زمان كه در اينجا «حال» است.سوم مفهوم كسي كه كار رفتن را انجام مي دهد كه در اينجا شنونده يا دوم شخص است.

هر فعل سه مفهوم،كار يا حالت و زمان شخص را در بر دارد.

فعلي كه به يك تن نسبت داده شود،مفرد خوانده مي شود.

مثال:آن مرد با عجله آمد

فعلي كه به بيش از يك تن نسبت دادهه شود،جمع ناميده مي شود.

دانش آموزان با عجله رفتند

با توجه به مسايل مطرح شده مي توانيم صورتهاي فعل

«آمدن» را درزمان گذشته بنويسيم.

آمدم ـ آمدي ـ آمد

آمديم ـ آمديد ـ آمدند

كه در هر كدام از اين شش صورت مي توانيم علاوه بر زمان ـ شخص و يا نفرد و جمع بودن آن را نيز دريافت كنيم.

پس تعريف هركدام از شش صورت فوق مي تواند به اين صورت بيان شود كه:

آمدم=اول شخص مفرد

آمدي=دوم شخص مفرد

آمد=سوم شخص مفرد

آمديم=اول شخص جمع

آمديد=دوم شخص جمع

آمدند=سوم شخص جمع

درهر فعل جزئي ازآن معني اصلي را در بر دارد و در همه صورتها تغيير نمي كندكه به آن ماده فعل مي گويند،مثلا در همان فعل آمدن جزء «آمد»در هر شش صورت حضور دارد.

جزء ديگر فعل كه در هر شش صورت حضور دارد.

جزئ ديگر فعل كه در هر صورت با صورت قبل تفاوت دارد

شناسه ناميده مي شود.مثلا در همان فعل آمدن جزء دوم هر صورت شكلي ديگر دارد يعني اين صورتها:

م ـ ي ـ يم ـ يد ـ ند

كه به آنها شناسه مي گوييم،به عبارتي آنها فعل را براي ما شناسه مي كنند كه مربوط به چه شخصي است و مفرد است يا جمع.

ماده فعل:

ماده ماضي ، ماده مضارع

قبلا مطرح كرديم كه ماده فعل،جزئي از فعل است كه در همه صورتها ثابت مي ماند و حالا اضافه مي كنيم كه در زبان فارسي هر فعل دو ماده مختلف دارد كه هر كدام برخي از صورتهاي فعل را مي سازند.

براي مثال فعل«نوشتن»را در نظر مي گيريم،برخي از صورتهاي اين فعل كه رد گفتار و نوشتار بكار مي بريم اينها

هستند:

نوشتم،مي نوشتم،نوشته ام،نوشته باشم،نوشته بودم،

مي نويسم،بنويس،بنويسيم.

جنانكه ملاحظه مي شود اين صورتها از فعل«نوشتن»به دو دسته تقسيم شده اند،در دسته اول جزئي كه ثابت است و تغيير نمي كند«نوشت» است و در دسته دوم«نويس»،از نظر زمان فعل هايي كه جزء ثابت آنها«نوشت» مي باشد،برزمان گذشته دلالت مي كنند و فعل هايي كه جزء ثابت آنها «نويس» مي باشد،زمانهاي حال و آينده را مي سازند،بهمين دليل ماده صورتهاي اول را«ماده ماضي» و ماده صورتهاي دوم را «ماده مضارع» مي ناميم پس در زبان فارسي هر فعلي دو ماده دارد: يكي ماده ماضي و ديگري ماده مضارع همه صورتهايي كه معني حال و آينده از انها بر مي آيد از ماده مضارع ساخته مي شوند.

 

 

نهاد . فاعل:

گفتيم نهاد قسمتي از جمله است كه درباره آن خبر ميدهيم و گزاره خبري است كه درباره نهاد مي دهيم.

حال مي گوييم:

خبري كه درباره نهاد مي دهيم بيان يكي از اين چهار حالت است.

1.انجام دادن يا انجام دادن عملي،مانند:خوردن،شكستن،

پختن

2.پذيرفتن عملي،مانند خورده شدن،شكسته شدن،پخته شدن

3.داشتن صفتي،مانند دانا بودن،سفيد بودن،گرم بودن

4.پذيرفتن صفتي،مانند دانا شدن،گرم شدن،بيمارشدن

درحالت اول كلمه اي كه نهاد قرار بگيردكننده كار هم هست

مثلا اگر«اكبر»نهاد قرار بگيرد انجام دهنده عمل خوردن هم هست.«اكبر چاي را خورد»

درحالت دوم كلمه اي كه نهاد قرار بگيرد پذيرنده كار است.مثلا«آش پخته شد»

در حالت سوم كلمه اي كه نهاد قرار بگيرد پذيرنده صفت است مثلا «هوشنگ بيمار شد»

به اين جمله توجه كنيد:

سعدي گلستان را نوشت

در اين جمله،نهاد،يعني قسمتي از جمله درباره آن خبري داده ايم كلمه «سعدي» است.فعلي كه در گزاره آمده،كاري است كه از سعدي سرزده است.يعني عمل«نوشتن گلستان»را سعدي انجام داده است.پس او كننده كار است،در دستور زبان به كننده كار، فاعل مي گوييم،پس:

«فاعل كلمه اي است كه انجام دادن كاري را به آن نسبت دهيم»

اسم:

در جمله «جواد به سرعت آمد»جواد،نهاد است،زيرا درباره او خبري مي دهيم،اين كلمه فاعل هم هست زيراانجام دهنده

عمل آمدن است،كلمه جواد اگر در جمله ديگري قرار بگيرد ممكن است نهاد يا فاعل نباشد . مثلا در جمله ديگري قرار بگيرد ممكن است نهاد يا فاعل نباشد،مثلا در جمله «كتاب جواد را آوردم».امااگر كلمه «جواد» را به تنهايي در نظر بگيريم،متوجه مي شويم كه اين كلمه نام كسي است از اين جهت كلمه«جواد» اسم است.

درجمله «گاو شير مي دهد»كلمه «گاو»علاوه بر اينكه نهاد جمله و فاعل آن است،چون بر حيواني نيز دلالت ميكند،پس

«اسم» هم هست.پس اسم كلمه اي است كه براي نام بردن كسي يا چيزي بكار ميرود.

چيزي كه به وسيله«اسم» نام برده مي شود:

گاهي شخصي است.مانند مرد،زن،حسن،هوشنگ

گاهي حيواني است.مانند خرگوش،گاو،اسب،پلنگ

گاهي مكاني است.مانند كوه،دشت،رود،تهران،پاريس

گاهي گياهي است.مانند درخت،چمن،بيد،سرو

گاهي نام ستارگان است.مانند ماه،خورشيد،زهره،عطارد

گاهي نام اشياء است.مانند صندلي،كاغذ،ميز،مداد،تخته

گاهي نام حالتي است كه در كسي يا چيزي وجود دارد مانند

سفيدي،سرما،گرما،رنج،شادي

ويژگيهاي اسم

عام . خاص

گاهي اسم تنها بر يك فرد معين دلالت مي كند،وقتي كه مي گوييم«فرهادآمد» مقصود ما يك شخص معين است و يا

در جمله«مشهد از شهرهاي مذهبي ايران است»كلمه

«مشهد»و«ايران»به يك شهر و كشور معين دلالت مي كند،

اما وقتي مي گوييم«گربه دشمن موش است»مقصود تنها گربه خانه خودمان نيست بلكه به هر گربه اي دلالت مي كند.

اگر با اسم تنها يك فرد معين را بتوانيم نام ببريم به آن اسم خاص مي گوييم اما اگر بتوانيم اسم را نوعي به كار ببريم كه شامل افراد متعدد باشد آن را اسم عام مي ناميم،پس اسم خاص كلمه اي است كه براي نام بردن يك كَس معين يا يك چيز معين بكار ميرود و اسم عام به كلمه اي مي گوييم كه با آن كسان يا چيزهاي همنوع را مي توان نام برد.

ممكن است يك«اسم خاص»براي نامگذاري چندين كس يا چيز بكار ميرود.«فاطمه»اسم خاص است،اماهزاران نفر ممكن است فاطمه نام داشته باشند،بايد بدانيم كه هر بار اسم خاصي مانند فاطمه را در گفتار و يا نوشتار به كار مي بريم

منظور ما فرد معيني است نه اينكه همه خانمهايي كه نام آنها فاطمه است.

ذات . معني

گاهي چيزي كه نام برده مي شود خود به خود وجود دارد،مانند ديوار،كتاب. اما گاهي وجود آن چيز مستقل نيست

بلكه وابسته به چيز ديگري است يا در چيز ديگري وجود دارد

مانند: سرخي،سرخي به تنهايي وجود ندارد و در چيزهاي ديگر مي شود او را ديد مثل گل ، پارچه،...

به چيزي كه به خودي خود وجود داشته باشد اسم ذات و به اسمي كه بر مفهومي دلالت مي كندكه وجودش در چيز ديگري است و نام حالتي يا صفتي است اسم معني مي گوييم.

مفرد . جمع

گاهي اسم براي نام بردن يك شخص يا يك چيز است در اين حال مفرد است. در جمله هاي مرد آمد،چراغ روشن شد،

درخت سايه دارد،اسم هاي مرد،چراغ و درخت مفرد هستند.

اما گاهي به وسيله اسم،چند شخص يا چند چيز را نام مي بريم در جمله هاي مردان آمدند،چراغها روشن شدند،درختان سايه دارند،اسم هاي مردان،چراغها و درختان،جمع هستند چون بيشتر از يك شخص يا چيز دلالت مي كنند.اسم جمع علامتي دارد كه در پايان آن مي آيد،علامت جمع اسم در فارسي «ان» و «ها» مي باشد.

 ضمير :

گاهي به جاي آنكه  كسي يا چيزي را نام ببريم ،  يعني اسم اورا بگوييم ، كلمه ديگري مي آوريم  كه جاي اسم  را مي گيرد ، مثلا  به جاي آنكه بگوييم .

« پرويز را ديدم  و به پرويز گفتم » مي گوييم « پرويز را ديدم  و به او گفتم »

اينجا اين كلمه « او»  جاي اسم پرويز  را گرفته است، اين گونه كلمات را  كه جانشين اسم مي شوند « ضمير» و چون  جانشين اسم شخص هشتند  ضمير شخصي  ناميده مي شوند .

ضماير شخصي براي اول شخص« من» و « ما»  هستند .

ضماير شخصي براي دوم شخص « تو» و « شما» هستند .

ضماير شخصي براي سوم شخص « او» و « ايشان»  هستند .

گاهي به جاي « او» ضمير سوم شخص مفرد « وي»  مي آيد.

ضمير اشاره:

به كلماتي  كه با آنها  چيزي يا كسي را نشان  مي دهيم « ضمير اشاره » مي گوييم، مثلا  اگر از كسي بخواهيم كه كتابي رابردارد  كتاب نزديك باشد به جاي جمله « كتاب را بردار » مي گوييم « اين رابردار »

كلمه اين ضمير اشاره است وبه جاي اسم « كتاب» نشسته است . اما اگر كتاب دور باشد مي گوييم « آن را بردار ». ضمير اشاره  نيز مانند اسم  مي تواند  جمع بسته شود : آنان، اينان، آنها، اينها، .

مفعول :

فاعل كسي است كه فعل را انجام مي دهد  و گاهي واقع شدن فعل به فاعل تمام مي شود .يعني اثرآن  به ديگري  نمي رسد، در جمله «هوشنگ نشست» هوشنگ فاعل است، زيرا فعل نشستن را انجام داده است و پاي شخص ديگري در ميان نيست، اما اگر بگوييم  « رستم كشت»  جمله كامل نيست زيرا فعل كشتن به فاعل كه رستم است  تمام نمي شود و پاي كسي ديگر در ميان است و شنونده جمله به سرعت خواهد پرسيد « چه كسي را كشت» گاهي فعل از فاعل  فراتر مي رود و برروي  كسي يا چيز ديگري  اثر مي گذارد كه آنرا مفعول مي ناميم  مثلا در جمله  « رستم پهلوان سهراب كشت »  كلمه سهراب مفعول است .

صفت:

 گاهي اسمي  كه د رجمله  فاعل  يا مفعول  واقع مي شود تنها نيست بلكه براي آنكه شنونده آنرا بهتر بشناسد درباره آن توضيح مي دهيم يعني  يكي از  حالتها يا صفتهاي او را  نيز بيان مي كنيم، مثلا اگركسي بگويد: « من برادر خود را دوست دارم » معني كلمه برادردرصورتي واضح است كه گوينده يك برادر داشته باشد،  براي اينكه شنونده متوجه شود كه منظور  كدام برادر گوينده  است مثلا خواهد گفت « من برادر بزرگترم را دوست دارم » كلمه بزرگ در اين جا به مفهوم اسم « برادر» افزوده شده است، اين كلمه  كه حالت يا چگونگي اسم را بيان  مي كند « صفت» خوانده مي شود يعني وصف شده .

قيد :

به اين چند جمله توجه كنيد :

فريدون زود آمد

فريدون شتابان آمد

فريدون سرافكنده آمد

فريدون نواميدانه آمد

فريدون آهسته آمد

 فعلي كه در همه اين جمله ها بكار رفته « آمدن» است اما چگونگي انجام  گرفتن اين فعل در جمله هاي مذكور  با هم متفاوت است اين تفاوتها  با كلمه يا عبارتي  بيان مي شود  كه آن را قيد مي خوانيم

پس جمله  هاي  مذكور  كلمه هاي  زود، شتابان، خندان، سرافكنده، نواميدانه وآهسته  قيد هستند .

همچنانكه صفت براي بيان  حالت  يا چگونگي اسم مي آيد و وابسته اسم است،  قيد چگونگي روي دادن فعل  را بيان مي كندو به فعل وابسته است.

 




تاریخ: 30 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

 مثنوی :

شعری است که هربیت آن دو قافیه ی جداگانه داشته باشد.شعری که اولا ، تمام ابیاتش مُصّرَع است ،یعنی ،در مصراع اول و دوم تمامی بیت ها قافیه وجود دارد ، ثانیا ، قافیه ی هر بیتی مستقل است و با بقیه ی بیت ها ی دیگر تفاوت دارد . از این رو ، هر تعداد که بخواهیم ، قافیه برای ابیات پیدا می شود ، زیرا کلمات قافیه عوض می شوند و بدین ترتیب ، هیچ گونه کمبود قافیه پیش نمی آید و می توان هزاران بیت شعر سرود و حتی اشکالی ندارد که قافیه های یک بیت را پس از چند بیت بعد ، دوباره به کار ببریم . به همین دلیل ، داستان ها ، حماسه ها و اغلب مطالب طولانی به صورت مثنوی سروده شده است .حداقل مثنوی 2 بیت است ، اما حداکثر آن هیچ محدودیتی ندارد .

نمودار مثنوی

................................ l               .......................................l

................................n               .........................................n

................................ v              .........................................v

 

 غزل :

در لغت به معنی عشق بازی و گفتن سخن عاشقانه است 0غزل های اولیه ی زبان فارسی تا حدود قرن هشتم از لحاظ موضوع هم عاشقانه بود ، اما از آن پس ، موضوعات مختلف به محدوده ی غزل وارد شد ، چنان که در دوران معاصر، موضوعات سیاسی هم در حدی وسیع در غزل راه یافته است . امروزه غزل و قصیده ، تفاوت مهمی جز در تعداد بیت ندارند . در مورد تعداد ابیات غزل ، نظریات متفاوتی وجود دارد ،ولی بیشتر تعداد ابیات بین پنج تا پانزده بیت را با وضع قافیه ای که گفتیم ،غزل دانسته اند و از 16 بیت به بالا را قصیده می شمارند البته غزل های بیش از 15 بیت هم گاه گاهی دیده می شود ، اما شکل معمول آن بین 5 تا 15 بیت است . در غزل ، رعایت یک موضوع خاص و واحد ، شرط نیست ؛ یعنی ، می توان در یک غزل ، چند نکته ی جداگانه را مطرح کرد .

 

 

نمودار غزل

................................ l                .......................................l

................................                  ......................................... l

................................                  ......................................... l

در مورد غزل نمی توان استاد واحدی را به عنوان بهترین نام برد ، اما می توانیم چند نفر را در هر مسیر به عنوان برگزیده نام برد .

جلال الدین محمد مولوی = غزل کاملا عارفانه    شمس الدین محمد حافظ = غزل عرفانی ، اجتماعی

شیخ مصلح الدین سعدی = غزل عاشقانه            صائب تبریزی = غزل به شیوه ی سبک هندی

فرخی یزدی = غزل اجتماعی سیاسی

 قصیده :

شعری است که از لحاظ شکل و قافیه مانند غزل ؛ یعنی ، قافیه ها در مصراع اول و مصراع های زوج می آید و در آن معمولا یک قصد معین ، یعنی ، یک موضوع واحد محور سخن قرار می گیرد و از این جهت با غزل تفاوت دارد ، چون در غزل ،موضوع واحد ، شرط نیست . تفاوت قطعی غزل با قصیده در ابیات آن هاست ، زیرا غزل بین 5 تا 15 بیت است ، اما قصیده ، حد اقل شانزده بیت است و حد اکثر آن آزاد است . و تا بیش از 220 در قصاید خاقانی دیده می شود .بدیهی است که در باره ی شماره ی ابیات قصیده ، نظریات دیگری نیز وجود دارد ، اما امروزه بهترین راه شناخت قصیده نسبت به غزل ، شماره ی ابیات آن است که اگر از 16 بگذرد ، قصیده است.

نمودار قصیده

................................ l                .......................................l

................................                  ......................................... l

................................                  ......................................... l

سرایندگان قصیده :

قرن 4  رودکی    قرن 5 ناصر خسرو    قرن 6 انوری ابیوردی ، خاقانی شروانی ، سید حسن غزنوی و سنایی غزنوی قرن 7 سعدی دوره ی معاصر= ملک الشعرا ، محمد تقی بهار

 

قطعه :

شعری است که هیچ یک از ابیاتش مصَرّع نیست ؛ یعنی، قافیه هایش فقط در مصراع های زوج قرار دارد .نام قطعه را به این سبب به این نوع شعر داده اند که گویی قطعه ای از غزل یا قصیده را از میان آن بریده باشند ، چون قافیه غزل و قصیده فقط در آخر بیت هاست مگر نخستین که هر دو بیت هایش دارای قافیه است .

حداقل ابیات آن 2 بیت است اما حداکثر آن مشخص نشده است ؛ معمولا حد اکثر قافیه زیاد نیست.در قطعه ، غالبا موضوعات اخلاقی و اجتماعی مطرح میشود ، ام موضوع معینی ندارد .

نمودار قطعه

................................                   .......................................l

................................                  ......................................... l

................................                  ......................................... l

سرایندگان قطعه :

ابن یمن فریومدی در قر ن8 بهترین سراینده ی قطعه شناخته شده است و سپس به ترتیب انوری ابیوردی قرن 6 و پروین اعتصامی (معاصر) جای دارند .

 چهار پاره :

از جهت شکل ظاهری ، یک چهار پاره ، ترکیبی است از چندین قسمت که هر کدام دو بیت باشند با وزن یکسان و در هر بخش از جهت شکل قافیه ، کاملا شبیه یک قطعه باشد ، یعنی ، قافیه هایش فقط در آخر بیتها قرار می گیرد و قافیه ی هر دو بیت مستقل و با بقیه ی دو بیت ها تفاوت دارد . تنها تفاوت یک چهار پاره با مجموعه ای از چندین قطعه دارای دو بیت ، در این است که دو بیت های چهار پاره از جهت موضوع ، به هم مربوط و در دنباله یکدیگر هستند ، اما هر قطعه باید موضوعی مستقل داشته باشد 0 چهار پاره در دوران معاصر ابداع شده است و محدودیتی در تعداد دو بیت ندارد .

 رباعی و دو بیتی :

این دو نوع شعر از جهت شکل ظاهر ، شباهت های بسیاری با هم دارند . قافیه های هر دو در مصراع های 1،2و 4 قرار دارد و در مصراع سوم ، بسته به اختیار شاعر است ؛ یعنی، حق دارد که قافیه را در هر چهار مصرع هم رعایت کند . در هر رباعی یا دو بیتی ، یک موضوع کاملا مستقل مطرح می شود .

 

ترکیب بند و ترجیع بند

مجموعه چند غزل یا قصیده بر یک وزن که هر کدام قافیه مخصوص به خود دارد و بیتهای متفاوتی در بین هر غزل عامل اتصال غزل‌ها با یکدیگر است. تفاوت اساسی ترکیب بند و ترجیع بند در این است که در ترجیع بند، بیت ترجیع همه قسمتها یکسان است. ولی در ترکیب بند، بیت ترکیب متفاوت و قافیه‌ای هربار به گونه‌ای دیگر دارد. معروفترین ترکیب بندهای فارسی از محتشم کاشانی )واقعه کربلا) و جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی (در نعت پیامبر) و وحشی بافقی  )شرح پریشانی(است.

موضوع ترکیب بند مواردی از قبیل مدح، وصف، رثا، عشق، و عرفان را در بر می‌گیرد.

نمونه ی ترکیب بند از وحشی بافقی 
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید ----- داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید ----- گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نهفتن تا کی----- سوختم سوختم این سوز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم ----- ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانه رویی بودیم ----- بسته سلسله ی سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود ----- یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت -----سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت

این همه مشتری و گرمی بازار نداشت ----- یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم ----- باعث گرمی بازار شدش من بودم

شعر نو

علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج سبک جدیدی از شعر را ارائه کردند که برخلاف شعر کلاسیک ردیف و قافیه بندی خاصی نداشت. این شعر را شعر نو و نیما را پدر شعر نو خواندند.

آزادی که نیما در فرم و محتوا ایجاد کرد، در کار شاعران بعد از وی، مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منوچهر آتشی به نقطه‌های اوج شعر معاصر ایران رسید. با این حال نیما شعر خود را از لحاظ نگرش به جهان و محتوای کار پیشروتر و تازه تر از کار شاعران بعدی مانند شاملو به شمار می‌داند.

 

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ: 30 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
 


در ادبیات فارسی، آرایه‌های ادبی یا صناعات ادبی یا صنایع ادبی به کار بردن فنونی است که رعایت آن ها بر جلوه‌ها و جنبه‌های زیبایی و هنری سخن می‌افزاید. از جمله تناسب‌هایی آوایی یا معنایی.

آرایه‌های لفظی

به آن دسته از آرایه‌های ادبی که از تناسب‌های آوایی و لفظی میان واژه‌ها پدید می‌آید می‌گویند.

واج‌آرایی (نغمه حروف)

به تکرار یک واج صامت یا مصوت در یک بیت یا عبارت گفته می‌شود به گونه‌ای که طنین آن در گوش بر جای بماند و باعث پیدایش موسیقی آوایی در آن بخش از سخن شود.

  • مثال
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار   دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

(واج آرایی با تکرار صامت /س/)

  • مثال
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است   باد خنک از جانب خوارزم وزان است

(واج آرایی با تکرار صامتهای /خ/ و /ز/)

این دو حرف به زیبایی بیانگر خزان می‌باشند.

قابل ذکر است که واج تکرار شونده می‌تواند صامت یا مصوت باشد. برای مثال:

  • مثال
خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل   بازدارد پیاده را ز سبیل

که همان طور که مشاهده می‌کنید تکرار مصوت کوتاه «اِ» در این مصراع تکامل بخش موسیقی درونی است.

  • مثال
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد   که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز
  • مثال
قیامت قامت و قامت قیامت   قیامت می‌کند این قد و قامت
  • مثال
بر او راست خم کرد و چپ کرد راست   خروش از خم چرخ چاچی بخواست
  • مثال

{{پایان شعر

سجع

سجع به معنی اوردن کلمات هم وزن و قافیه در یک عبارت یا نوسته یا انشاء است اوردن سجع می تواند به بهتر شدن مطلب یا انشاء ما بسیار کمک کند

ترصیع

هر گاه اجزای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر، هم وزن و در حرف آخر مشترک باشند. البته منظور از حروف آخر حروف اصلی و انتهایی می باشد

جناس

 

جناس یا همجنس‌سازی نزدیکی هرچه بیشتر واژه‌ها از نظر لفظی است. آرایه جناس به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: جناس تام و جناس ناقص.

جناس تام

در جناس تام، تمام صامت‌ها و مصوت‌های دو کلمه یکسان هستند، اما معنی آنها با یکدیگر متفاوت است. به عبارتی دیگر، واژگانی که دو بار در یک بیت یا عبارت به کار می‌روند و هر بار معنایی متفاوت از آنها برداشت می‌شود، متجانس‌اند.

شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی   غنیمتست چنین شب که دوستان بینی
خرامان بشد سوی آب رَوان   چنان چون شده باز یابد رُوان

(رَوان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)

جناس تام دارای فروعی نیز هست، جناس مرکب (یا جناس مَرْفُوّْ) که دو زیر مجموعه نیز دارد: مرکب مَقرون و مرکب مَفروق. همچنین جناس مُلَفَّق نیز از فرعیات جناس مرکب است.

جناس غیر تام (ناقص)

هر گاه دو واژه در یکی از موارد آوایی زیر با هم اختلافی جزیی داشته باشند و در یک بیت یا عبارت به کار روند. که انواع آن جناس ناقص، جناس زاید، جناس مذیّل، جناس مرکّب، جناس مفروق، جناس مقرون، جناس متشابه، جناس مطرّف، جناس خط، جناس لفظ و جناس مکرّر هستند که در مرور زمان به دلیل تقسیم بندی زیاد در حال کنار گذاشته شدن هستند.

جناس محرّف

اختلاف دو واژه در صداهای کوتاه (اِعراب) جناس ناقص محرف یا جناس ناقص به حرکت است:

پس طفل کآرزوی ترازوی زر کُنَد   نارنج از آن کَنَد که ترازو کُنَد ز پوست
جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف

هر گاه دو رکن جناس در یکی از حروف با هم اختلاف داشته باشند به آن جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف می‌گویند.. کمند/سمند.. آزاد/آزار.. زحمت/رحمت..

یک واژه، یک حرف، بیش از دیگری دارد

خاص و خلاص کام کامل

یک واژه از ترکیب دو واژه دیگر به دست می‌آید
دل خلوت خاص دلبر آمد   دلبر ز کرم به دل بر آمد
دو واژه از نظر آوایی یکسان اما از نظر املایی متفاوت اند

هر گاه دو رکن جناس در تلفظ و خواندن با یکدیگر یکسان باشند اما در نوشتار با هم متفاوت باشند به آن جناس لفظی می‌گویند.. صبا/سبا.. خوان/خان.. حیاط/حیات.. خیش/خویش...

اختلاف دو واژه در جابه جایی حروف است

بنات، نبات

آرایه‌های معنوی

به ان دسته از آرایه‌هایی که بر پایه تناسب‌های معنایی واژه‌ها شکل می‌گیرند آرایه معنوی گویند

مراعات نظیر

آوردن دو یا چند واژه در یک بیت یا عبارت که در خارج از آن بیت یا عبارت نیز رابطه‌ای آشنا و خاص میان آنها برقرار باشد

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند   تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

(ابر و باد و مه و خورشید و فلک همگی جز عناصر و پدیده‌های طبیعت هستند.)

تضاد

هر گاه دو واژه با معنای متضاد در یک بیت یا عبارت به کار رود آرایه تضاد پدید می‌آید.

در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است.

واژه‌های /نومیدی/ با /امید/ و همچنین واژگان /سیه/ با /سپید/ متضاد و مخالف هستند.

متناقض‌نما Paradox) [هر گاه دو مفهوم متضاد رابه هم نسبت دهیم یا آن دو را در یک چیز جمع کنیم آرایه متناقض‌نما شکل می‌گیرد و معمولاً معنایی عمیق و پر مغز در پس آن نهفته‌است.

«جامه‌اش شولای عریانی است»

(عریانی به شولا نسبت داده شده اما شولا نوعی جامه‌است و ضد عریانی)

هر گاه در یک بیت یا عبارت بین دو مورد (مثل «الف» و «ب»)رابطه‌ای برقرار کنیم و مثلاً بگوییم«الف»، «ب» است یا «الف»، «ب» را آورد و آن را در بخش دیگری از همان بیت یا عبارت بین آن در مورد همان رابطه را برقرار کرده اما جای ان دو را با هم عوض کنیم آرایه عکس شکل می‌گیرد.

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر   دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

مثال : جيب هايم پر از خالي است . {جمع شدن پر و خالي باهم غير ممكن است و هم ديگر را نقض مي كنند}

لف‌ونشر

هر گاه دو یا چند جزء از کلام بدون توضیحی در پی هم بیایند (لف) و آن گاه توضیحات مربوط به هر یک در پی هم آورده شوند (نشر)، آرایه لفّ‌ونشر شکل می‌گیرند.

پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت   افروختن و سوختن و جامه دریدن

(پروانه از من افروختن را، شمع از من سوختن را و گل از من جامه دریدن را آموخت.)

  • مثال

سیب و بهی و انار به ترتیب لف و نشر///دل را و معده را و جگر را مقوی است

  • مثال

به روز نبرد آن یل ارجمند///به شمشیر و خنجر به گرز و کمند

برید و درید و شکست و ببست///یلان را سر و سینه و پا و دست

    • یعنی: (1)با شمشیر سر را برید و (2)با خنجر سینه را درید و (3)با گرز پا را شکست و (4)با کمند دست را ببست.
  • مثال

هنر خوار شد،جادوي ارجمند /// نهان راستي ، اشكارا گزند

هنر(لف 1)،جادوي(لف 2)//راستي(نشر 1)،گزند(نشر 2)

تلمیح (اشاره)

هر گاه با شنیدن بیت یه عبارتی به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیثی بیفتیم، بدون آنکه آن موضوع مستقیماً تعریف شده باشد، آن بیت یا عبارت دارای آرایه تلمیح است.

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت   من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم

(اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم.)

تضمین

هر گاه شاعر یا نویسنده‌ای، بخشی از نوشته فردی دیگر را در میان اثر خود جای دهد، آن شعر یا نوشته راتضمین نموده‌است.

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد   که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است   که جان داردو جان شیرین خوش است

این دو بیت بخشی از بوستان سعدی است و سعدی بیتی معروف از فردوسی را در میان شعر خود عیناً نقل کرده‌است.

اغراق

هنگامی که شاعر یا نویسنده، صفتی را در فرد یا پدیده‌ای آنچنان برجسته نشان دهد که در عالم واقع امکان دستیابی به آن صفت در آن حد و اندازه وجود نداشته باشد، آرایه اغراق آفریده می‌شود. البته این ادعای غیر ممکن باید به گونه‌ای بیان شده باشد که باعث افزایش گیرایی سخن گردد وشعار گونه وغیر واقعی جلوه نکند.

بخواهد هم از تو پدر کین من   چو بیند که خشت است بالین من

(اغراق در ممکن نبودن رهایی از انتقام پدر)

شود کوه آهن چو دریای آب   اگر بشنود نام افراسیاب

حسن تعلیل [هر گاه شاعر و نویسنده برای موضوعی، دلیلی غیر واقعی وتخیلی، اما دلپذیر و قانع کننده ارایه دهد به حسن تعلیل دست می‌یابد.

تا چشم بشر نبیندت روی   بنهفته به ابر چهر دلبند

(شاعر علت ابر پوش بودن قله دماوند را برای ندیدن او بیان کرده‌است.)

  • مثال

تو قلب فسرده ي زميني ///از درد ورم نموده يك چند

حسن تعليل:علت برامدگي دماوند اينگونه توجيه شده است كه((دماوند))قلب زمين تصور شده است كه دردگرفته و از شدت درد ، ورم نموده است

  • مثال

خاک بغداد به مرگ خلفا می گرید /// ور نه این شط روان چیست که در بغداد است؟

حسن تعلیل : شاعر علت جاری بودن رود دجله در بغداد را گریستن خاک آن شهر به مرگ خلفا می داند و حال آنکه می دانیم جاری بودن رود در بغداد امری طبیعی است.

مثل

هر گاه شاعر یا نویسنده درسخن خود از «ضرب المثلی» استفاده کند و یا بخشی از سخن او آنقدر معروف باشد که به عنوان ضرب المثل به کار رود، آن بخش از کلام دارای آرایه مثل است.

بی گمان دیوار طبع پست خاک‌آلود ماست   گر بود کوتاهتر دیواری از دیوار ما
آنکس که بدم گفت بدی سیرت اوست   وانکس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از زبانش پیداست   از کوزه همان برون تراود که در اوست

م*مثال

چون نيك نظر كرد پر خويش بر ان ديد /// گفتا زكه ناليم كه از ماست كه بر ماست

مثل(از ماست كه بر ماست)

تمثیل

هر گاه برای تاًیید یا روشن شدن مطلبی (معمولاً پیچیده) آن را به موضوعی ساده تر تشبیه کنیم یا برای اثبات موضوعی نمونه‌ای بیاوریم آرایه تمثیل را به کار گرفته اییم

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش   هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

(حافظ خطاب به زاهدان و واعظان می‌گوید که من اگر خوب یا بد هستم ربطی به شما ندارد و شما همان بهتر که مراقب اعمال خود باشید، همچنان که هر کسی هنگام درو آنچه را که خود کاشته‌است برداشت می‌کند. شاعر برای درستی گفته خود در مصراع نخست، در مصراع دوم موضوعی ساده را که درستی آن بر همه آشکار است به عنوان نمونه‌ای برای ان ذکر می‌کند.)

اسلوب معادله

هرگاه شاعر بیتی بسراید که با عوض کردن جای مصراع اول و مصراع دوم خللی در مفهوم بیت ایجاد نشود و بیت دوم مصداقی برای بیت اول باشد، به آن آرایهٔ اسلوب معادله گویند. صائب تبریزی از جمله شاعرانی است که اسلوب معادله را به عنوان یک عنصر اصلی در اشعار خویش قرار داده‌است.

  • مثال

دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست /// جای چشم، ابرو نگیرد، گرچه او بالاتر است

  • مثال

دلبر جانان من برده دل و جان من /// برده دل و جان من دلبر جانان من

  • مثال

عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود /// موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود

  • مثال

پرده ی شرم است مانع میان ما و دوست /// شمع را فانوس از پروانه می سازد جدا

  • مثال

محرم این هوش جز بی هوش نیست /// مر زبان را مشتری جز گوش نیست

  • مثال

پیشانی عفو تو را پرچین نسازد جرم ما /// ایینه کی برهم خورد از زشتی تمثال ها

  • مثال

ای دوست دزد حاجب و درمان نمی شود /// گرگ سیه روز سگ چوپان نمی شود

ایهام

هر گاه واژه یا ترکیبی که دارای دو معنی است به گونه‌ای در کلام به کار رود که هر دو معنا از ان قابل برداشت باشد آرایه ایهام شکل می‌گیرد. گاهی منظور اصلی تنها یکی از ان دو معنا است و گاهی هیچ یک بر دیگری برتری ندارد.

غرق خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهاد   گفتم افسانه شیرین و به خوابش کردم

شیرین: زیبا و دلنشین، معشوقه فرهاد

ای دمت عیسی دم از دوری مزن من غلام آن که دوراندیش نیست(دوراندیش:عاقبت نگر/آنکه به دوری وجدایی بیندیشد.)

ایهام تناسب

ایهام به تنهایی سخنی است که دارای دو معنا باشد: یکی معنای دور که معنای اصلی است و دیگری معنای نزدیک.[۱]اما ایهام تناسب یکی از زیر مجموعه­های ایهام است و همان­طور که از نام آن پیداست جمع دو صنعت ایهام و تناسب است. در این صنعت، یک واژه دارای دو معنی است منتها یکی از آن معانی، در شعر حضور دارد(معنای حاضر) یعنی شعر با آن معنی گزارش می­شود و یکی از معانی در شعر نیست(معنای غایب) اما این معنی غایب، با کلمه یا کلمات دیگری در بیت تناسب دارد.[۲] تفاوت ایهام با ایهام تناسب در این است که در ایهام گاه هر دو معنی پذیرفتنی است ولی در ایهام تناسب تنها یک معنی به کار می­آید و معنی دوم با واژه یا واژه­های دیگر یک مراعات­ نظیر است. به عبارت دیگر ایهام تناسب آوردن واژه­ای است با حداقل دو معنی که یک معنی آن، مورد نظر و پذیرفته‌است و معنی دیگر نیز با بعضی از اجزای کلام تناسب دارد. واژه­ای که ایهام تناسب می­سازد حداقل یک معنی آن با بعضی دیگر از اجزای سخن مراعات­ نظیر می­سازد.

(سعدی)

چنان سینه گسترده بر عالمی   که زالی نیندیشد از رستمی

در مثال بالا زال و رستم در مصرع دوم ذهن را به سوی این معنی می­برد که منظور از زال در این مصرع، نام پدر رستم است در حالی که این معنی درست نیست. زال در این جا به معنی پیرزن سفید موی است. تکاپوی ذهن در مورد واژه­ی زال که با دو معنی به کار رفته‌است، ایهام تناسب را می­سازد؛ که یکی از آن دو معنی پذیرفتنی، و دیگری با بعضی از اجزاء کلام تناسب دارد؛ و یک مراعات­النظیر می­سازد. یعنی معنی زال پدر رستم، با رستم مراعات­النظیر می­سازد و زال به معنی پیرزن سفید موی که ذهن با تلاش به آن می­رسد ایهام تناسب می­سازد.[۳] در بیت زیر ماه استعاره از معشوق است و با همین معنی است که بیت را معنی می­کنیم. اما اگر معنی دیگر ماه یعنی سی روز را در نظر بگیریم با هفته و سال، مراعات­النظیر می­سازد.[۴]

(حافظ)

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است   حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است


نکاتی که در ایهام تناسب باید به آنها توجه نمود: نکته ­ی اول: اینکه کدام معنی در شعر نقش اصلی دارد بسته به آن است که کلمه در آن معنی با کلمات بیشتری رابطه و تناسب داشته باشد.

نکته­ ی دوم: یکی از انواع مهم ایهام تناسب، ایهام تضاد است، یعنی معنی غایب با معنی کلمه یا کلماتی از کلام رابطه­ی تضاد داشته باشد:

(حافظ)

ز زهد خشک ملولم کجاست باده­ی ناب   که بوی باده مدامم دماغ تر دارد

ایهام تناسب با درگیر ساختن ذهن خواننده بر سر انتخاب یک معنی، لذت ادبی ایجاد می­کند. ایهام تناسب در شعر سعدی و حافظ به زیبایی هر چه تمامتر و بسیار دیده می­شود.[۶] برای نمونه در این شعر سعدی:

(سعدی)

همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش   تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم

کلمه­ ضرب در این بیت هم به معنای ضربه زدن است و هم به معنای آلت موسیقی است که با واژه­های چنگ و نواختن در بیت مراعات­النظیر است. یا در این بیت:

(سعدی)

هنر بیار و زبان آوری مکن سعدی   چه حاجت است که گوید شکر که شیرینم

کلمه­ شکر که هم به معنای طعم شیرین است و هم به معنای معشوقه­ی خسرو است که با شیرین مراعات­النظیر است.[۷]

نمونه­ ای از اشعار حافظ:

(حافظ)

در کنج دماغم مطلب جای نصیحت   کاین گوشه پر از زمزمه­ی چنگ و رباب است

در این بیت کلمه­ی گوشه، دارای دو معنی است: یکی در معنای کنج و زاویه(در معنای حاضر ) است و دیگر اینکه اصطلاحی است در موسیقی(معنای غایب)؛ چنگ و رباب با معنای غایب تناسب دارند.

اما مثالی از اشعار مولانا:

دل چه خورده ا­ست عجب دوش که من مخمورم   یا نمکدان که دیده­ست که من در شورم

کلمه­ی شور در شعر، یکی در معنای شور و حال(معنای حاضر) است و دیگر در معنای نوعی مزه(معنای غایب) است. این کلمه در معنای غایبش با نمکدان تناسب دارد.[۸]

 

 

 

 

 

 

تشبیه

 

یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند .

هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است :

۱- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم .

۲- مشبه به : کلمه ای که کلمه ی دیگر به آن تشبیه می شود .

۳- ادات تشبیه : کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده ی پیوند شباهت می باشند و عبارتنداز : همچون، چون، مثل، مانند، به سان، شبیه، نظیر، همانند، به کردار و ... .

۴- وجه شبه : صفت یا ویژگی مشترک بین مشبه و مشبه به می باشد . ( دلیل شباهت )

مثال : علی مانند شیر شجاع است . به ترتیب: مشبه (علی)؛ ادات تشبیه(مانند)؛ مشبه به(شیر)؛ وجه شبه(شجاع)

مجاز

به کار رفتن واژه‌ای به جای واژه دیگر مجاز نام دارد. هیچ گاه چنین امری ممکن نیست مگرآنکه میان آن دو واژه در خارج از کلام رابطه‌ای بر قرار باشد.

آن قدر گرسنه‌ام که می‌توانم تمام ظرف را بخورم. رابطه‌ای میان دو واژه‌ای ظرف و غذا در این عبارت است.

استعاره

هر گاه واژه‌ای به دلیل شباهتی که با واژه دیگر دارد به جای آن به کار رود استعاره پدید می‌آید.(همچنین بیان امری نا شناخته بر حسب امر شناخته شده.)در واقع استعاره نوعی از تشبیه است که یکی از ادات تشبیه در ان ذکر نشده باشد(یا مشبه یا مشبه به ذکر نشده باشد)

بر کشته‌های ما جز باران رحمت خود مبار.(کشته‌ها به کسر«ک») در این عبارت رحمت خدا به باران مانند شده‌است. روشن است که در این عبارت، منظور از کشته‌ها معنایی لفظی آن نیست بلکه مقصود اعمال بندگان است.

مثال جعفر و رضا: هرچه خواهی در سوادش رنج برد تیغ صرصر خواهش حالی سترد----> تیغ صرصر استعاره از باد

کنایه

به جملات زیر توجه کنید تنها همان رتبه های بالا را وعده بگیر و مابقی را نقداً خط بکش با حال استیصال پرسیدم پس چه خاکی بر سرم بریزم؟ در جمله های بالا دو عبارت مشخص شده دارای دو معنی نزدیک و دور هستند اما معنی دور ان ها مورد نظر است . خط بکش در اصطلاح یعنی نادیده بگیر و چه خاکی به سرم بریزم یعنی چه کار باید بکنم در جمله های ذکر شده این معانی دور مورد نظر است و معانی نزدیک و واقعی مقصود نویسنده را نمی رساند و به این کار برد کنایه می گویند[۱]

تشخیص هر گاه صفات انسان را به موجود دیگری که جاندار نباشد ربط بدیم از تشخیص استفاده کردیم مثال: من این کتاب را می خوانم این کتاب من را به خواندنش دعوت می کند

حس آمیزی

هر گاه موضوعی را که مربوط به یکی از حواس است. به چیزی نسبت دهیم که با ان حس قابل احساس نباشد، آرایه حس آمیزی آفریده می‌شود که در زبان روزمره نیز کم کاربرد نیست.

طعم پیروزی را چشید.

در این عبارت «مزه» که مربوط به حس چشایی است به پیروزی نسبت داده شده‌است. اما پیروزی با حس چشایی قابل احساس نیست.

حقیقت تلخ است.

در این عبارت {تلخی} که مربوط به حس چشایی است به حقیقت نسبت داده شده است. اما حقیقت با حس چشایی قابل احساس نیست.

 

 




تاریخ: 30 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي

زمین را بیارایید و ثانیه ها را در عطر شکوفه های عشق بپیچید.

 هلهله کنید و پای بکوبید که اینک، یازدهمین فصل کتاب شیعه

با دست های سبز مردی از تبار ملکوت، ورق می خور د.

ولادت امام حسن عسکری(ع) مبارک باد

 

امام حسن عسگري عليه السلام با وجود پر بركتش ، زندگي را با تمام

زيبايي ها معنا مي كرد . صفاي باطنش ، صداقت كلامش و دستان

پر محبتش ، به قلب ها گرمي مي بخشيد و نيروي پايداري و مقاومت

مي داد . آن روز ها ، با وجود امام عسگري ( ع) ، زندگي معناي ديگري

داشت . توفان حوادث در برابر اراده استوارش ، به نسيمي زندگي بخش

بدل مي شد و انبوه مشكلات با كلام آرام و اطمينان بخش او به كنار مي رفت.



 

امشب دل من هوای کوی تو کند

در سامره رفته جست وجوی تو کند

مولا شب میلاد تو دستم خالی است

این دیده دمـادم آرزوی تو کند






تاریخ: 30 بهمن 1391برچسب:,
ارسال توسط حميدرضارضايي
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی