ارسال توسط حميدرضارضايي
آخرین مطالب
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شميم ادب و آدرس hamidreza57.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
با هر نگین اشک، به چشم تر منی
هر جا که عشق هست و صفا هست و بوسه هست-
در خاطر منی.
هر شامگه که جامهی نیلین آسمان-
پولک نشان ز نقش هزاران ستاره است-
هر شب که مه چو دانهی الماس بیرقیب-
بر گوش شب به جلوه، چنان گوشواره است-
آن بوسهها و زمزمههای شبانه را-
یادآور منی-
در خاطر منی
در موسم بهار-
کز مهر بامداد-
دوشیزهی نسیم-
مشاطهوار، موی مرا شانه میکند-
آندم که شاخ پُر گل باغی به دست باد-
خم میشود که بوسه زند بر لبان من-
وآنگاه، نرم نرم-
گلهای خویش را به سرم دانه میکند-
آن لحظه، ای رمیده ز من! در بر منی-
در خاطر منی.
هر روز نیمه ابری پاییز دلپسند
کز تند بادها-
با دست هر درخت-
صدها هزار برگ ز هر سو چو پول زرد-
رقصنده در هواست-
وآن روزها که در کف این آبی بلند-
خورشید نیمروز-
چون سکهی طلاست-
تنها توئی توئی تو که روشنگر منی-
در خاطر منی.
هر سال، چون سپاه زمستان فرا رسد-
از راههای دور-
در بامداد سرد که بر ناودان کوی-
قندیلهای یخ-
دارد شکوه و جلوهی آویزهی بلور-
آن لحظهها که رقص کند برف در فضا-
همچون کبوتری-
وآنگه برای بوسه نشینند مست و شاد-
پروانههای برف، بهمژگان دختری-
در پیش دیدهی من و در منظر منی
در خاطر منی.
آن صبحها که گرمی جانبخش آفتاب-
چون نشئهی شراب، دود در میان پوست
یا آن شبی که رهگذری مست و نغمهخوان-
دل میبرد بهبانگ خوش آهنگ: دوست، دوست-
در باور منی
در خاطر منی.
اردیبهشت ماه
یعنی: زمان دلبری دختر بهار
کز تکچراغ لاله، چراغانی است باغ
وز غنچههای سرخ-
تک تک میان سبزه، فروزان بود چراغ
وآنگه که عاشقانه بپیچد بهدلبری
بر شاخ نسترن-
نیلوفری سپید-
آید مرا بیاد که: نیلوفر منی
در خاطر منی.
هر جا که بزم هست و زنم جام را بهجام
در گوش من صدای تو گوید که: نوش، نوش
اشکم دود بهچهره و لب مینهم بهجام-
شاید روم ز هوش
باور نمیکنی که بگویم حکایتی:
آن لحظهای که جام بلورین بهلب نهم-
در ساغر منی
در خاطر منی.
برگرد، ای پرندهی رنجیده، باز گرد
بازآ که خلوت دل من آشیان تست
در راه، در گذر-
در خانه، در اطاق-
هر سو نشان تست
با چلچراغ یاد تو نورانیام هنوز
پنداشتی که نور تو خاموش میشود؟
پنداشتی که رفتی و یاد گذشته مرد؟
و آن عشق پایدار، فراموش میشود؟
نه، ای امید من!
دیوانهی توام
افسونگر منی
هر جا، به هر زمان-
در خاطر منی.
شاعر: مهدی سهیلی، کتاب در خاطر منی، تهران 1346
نظرات شما عزیزان: