نامی است که پرویز شاپور در سال 1347 بر نوشتههای خود که در مجلّه ی «خوشه» به سردبیری احمد شاملو چاپ می شد گذاشت. این کلمه حاصل پیوند «کاریکاتور» و حرف «ک» مخفف «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست.
«کاریکلماتور گاهی طنز است گاهی نطنز».
چند کاریکلماتور از پرویز شاپور در ادامه ی مطلب:
- وقتی عکس گل محمّدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
- اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
- به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
- به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
- قلبم پرجمعیّتترین شهر دنیاست.
- به نگاهم خوش آمدی.
- پایین آمدن درخت از گربه.
- قطره ی باران، اقیانوس کوچکی است.
- زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.
- جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.
- فوّاره و قوّه ی جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند.
- هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
- باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
- فاصله ی بین دو باران را سكوت ناودان پر می كند.
- فریاد زندگی در سكوت گورستان ته نشین می شود.
- برای اینکه پشهها کاملاً نا امید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
- گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
- روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
- غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط حميدرضارضايي
آخرین مطالب