نامههای محمد به سران کشورها به مجموعه نامههایی گفته میشود که او پس از صلح حدیبیه، برای پادشاهان و سران ممالک همعصر با نبوت ارسال گشتهاند. براساس آیه اول سوره فرقان محمد موظف بود که دینش را همه جهان معرفی کند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا
او نامههایی به هرقل، نجاشی، خسرو پرویز، مقوقس قبطی و منذر بن ساوی التميمى ارسال نمود.
نامه محمد به هرقل پادشاه روم
«"بسم الله الرحمن الرحيم من محمد بن عبد الله إلى هرقل عظيم الروم: سلام على من اتبع الهدى، أما بعد فإنى أدعوك بدعوة الإسلام أسلم تسلم يؤتك الله أجرك مرتين، فإن توليت فعليك إثم جميع الآريسيِّين". {قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ} آل عمران:64.»
به نام خداوند بخشنده مهربان
ازمحمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان. كسى كه پیرو راستى گردد گزند نمىبیند. اسلام بیاور تا سالم بمانى و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذیرش آن سر باز زدى، گناه اریوسیان ( فرقه ای از مسیحیت که بوسیله اسقف اریوس در سال 310 میلادی پایه گذاری شد و معتقد به مخلوق بودن حضرت عیسی و نفی الوهیت او بودند[۴])بر گردن تو خواهد بود. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.}}[۵]
نامه محمد به خسروپرویز
«" بسم الله الرحمن الرحيم " من محمد رسول الله إلى كسرى عظيم فارس، سلام على من اتبع الهدى، وآمن بالله ورسوله، وشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، وأن محمدا عبده ورسوله، وأدعوك بدعاية الله، فإني أنا رسول الله إلى الناس كافة، لينذر من كان حيا ويحق القول على الكافرين فأسلم تسلم، فإن أبيت فإن إثم المجوس عليك." »
بنام خداوند بخشنده مهربان.
از محمد، فرستاده خدا، به خسروی بزرگ ایران. درود بر آن کسی که حقیقت را بجوید و هدایت را پیرو باشد و به خداوند و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که جز الله معبودی نیست و شریک ندارد و یگانه است، و گواهی دهد که محمّد بنده و فرستاده اوست. من تو را به سوی خدا میخوانم. فرستاده خدا برای همگان هستم تا آنان را بیم دهم و حجت را بر کافران تمام کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی و اگر از اسلام رویگردان شوی، گناه مردم مجوس بر گردن تو است.[۶]
نامه محمد به مقومس بزرگ مصر
«بسم الله الرحمن الرحيم. من محمد رسول الإسلام إلى المقوقس عظيم القبط: سلام على من اتبع الهدى، أما بعد فإني أدعوك بدعوة الإسلام، أسلم تسلم يؤتك الله أجرك مرتين ﴿قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾ [آل عمران : 64].»[
به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمّد فرزند عبدالله به مقوقس، بزرگ قبطیان. درود بر پیروان هدایت. من تو را به آیین اسلام دعوت می کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی، اسلام بیاور تا خداوند دو پاداش به تو دهد؛ و اگر نپذیری و اسلام نیاوری گناه قبطیان نیز به عهده تو است. ای اهل کتاب، بیایید به یک اصل مشترک میان خودمان عمل کنیم و آن این است که غیر خدا را نپرستیم و کسی را شریک او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را به خدایی نپذیرد. اگر آنان از آیین حق روی گرداندند بگویید گواه باشید که ما پیرو آیین اسلامیم. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.
نامه محمد به نجاشی حاکم حبشه بسم الله الرحمن الرحيم من محمد رسول الإسلام إلى النجاشى ملك الحبشة: سلام عليك إنى أحمد الله إليك، الله الذي لا إله إلا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن، وأشهد أن عيسى بن مريم روح الله وكلمته ألقاها إلى مريم البتول الطيبة الحصينة، فحملت بعيسى فخلقه الله من روحه كما خلق آدم بيده، وإنى أدعوك وجنودك إلى الله عز وجل، وقد بلغت ونصحت فاقبلوا نصحى، والسلام على من اتبع الهدى.
به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمد، فرستاده خدا، به نجاشی، پادشاه حبشه. سلام بر تو. من خدایی را که جز او خدایی نیست ستایش می کنم؛ خدایی که فرمانرواست و از هر عیبی منزه است، و خدایی که «سلام» است، بندگان فرمانبردارش از خشم او در اماناند و بر بندگانش ناظر و گواه است. گواهی میدهم که عیسی بن مریم روحی است از جانب خدا و کلمهای است که خداوند او را در وجود مریم قرار داد. مریمی که زاهد و پاک و پاکدامن است. خداوند با همان نیرویی که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، عیسی را نیز بدون پدر، از رحم مادرش به وجود آورد. من تو را به سوی خدای یگانه و بیشریک دعوت میکنم و از تو میخواهم که پیوسته مطیع و فرمانبردار او باشی و از آیین من پیروی کنی و به خدایی که مرا مبعوث کرده است ایمان و یقین داشته باشی. همانا من فرستاده خدایم و تو و مردمانت را به سوی خداوند عزیز و با عظمت دعوت میکنم. من با این نامه رسالتم را ابلاغ کردم و برای شما خیرخواهی نمودم. خیر خواهی ام را بپذیرید. درود بر پیروان هدایت.
نامه محمد به منذر بن ساوی التميمى حاکم بحرین
بسم الله الرحمن الرحيم، من محمد رسول الله إلى المنذر بن ساوي، سلام عليك، فإني أحمد إليك الله الذي لا إله إلا هو، وأشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمداً عبده ورسوله. أما بعد: فإني أذكرك الله عز وجل، فإنه من ينصح فإنما ينصح لنفسه، ومن يطع رسلي ويتبع أمرهم فقد أطاعني، ومن ينصح لهم فقد نصح لي، وإنّ رسلي قد أثنوا عليك خيراً، وإني قد شفعتُكَ في قومكَ، فاتركْ للمسلمين ما أسلموا عليه، وعفوتُ عن أهل الذنوب فاقبل منهم، وإنك مهما تصلح، فلن نعزلكَ عن عملك، ومن أقام على يهودية أو مجوسية فعليه الجزية[۹]
به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمّد فرستاده خدا به منذر بن ساوی. درود بر تو. ستایش میکنم به سوی تو خدایی را که جز او معبودی نیست. شهادت میدهم معبودی جز خدای یکتا نیست و نیز گواهی میدهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست، اما بعد، من خدای عزّ و جلّ را به یاد تو میآورم، همانا آن که خیرخواهی میکند، برای خویش خیرخواهی میکند و هر کس فرستادگان مرا فرمان برد و پیرو آنان شود مرا فرمان برده است و هر که خیر آنان را خواهد برای من خیرخواهی کرده است. فرستادگان من ثنای خیر بر تو میفرستند و من تو را در قومت شفاعت کردم، پس برای مسلمانان، آن چه را که بر آن تسلیم شدند واگذار و گناهکاران را بخشیدم پس از ایشان بپذیر. و تو هر قدر که اصلاح کنی هرگز تو را از مقامت بر کنار نخواهیم داشت و هر که بر آیین یهود یا مجوس باقی ماند، باید جزیه پرداخت کنند.
دیباچه
متن پیام امام(ره) به گورباچف
ارسال نامه ی تاریخی امام خمینی قدس سره به گورباچف
رهبر شوروی سابق
دیباچه
نامه ی تاریخی امام خمینی(ره) در شرایطی خطاب به رهبری شوروی (سابق) نگاشته شد كه تحلیل گران سیاسی نظاره گر تجدید نظرطلبی و آغاز تحولات دنیای كمونیسم بوده، ولی قادر به اظهار نظر و یا اتخاذ موضعی روشن نسبت به رخدادهای در حال انجام در بلوك شرق نبودند. امام قدس سره، با بینشی برخاسته از مكتب وحی و فراتر از وقایع سیاسی، به ترسیم این رویداد مهم پرداخت. استفاده ی دقیق و به هنگام از این فرصت تاریخی در جهت ابلاغ ندای فطرت و پیام توحید، بیان غنای اسلام و آمادگی حوزه های علمیه تشیع جهت پاسخگویی به نیازهای فكری و اعتقادی نسل معاصر، برقراری رابطه ی معنوی و ابراز همدردی و حمایت از مسلمانان شوروی و دیگر كشورهای بلوك شرق، ایستادگی نظام جمهوری اسلامی بر اصل خدشه ناپذیر، نه شرقی و نه غربی و مبارزه با استكبار در اشكال و چهره های مختلف آن، پیش بینی شكست قطعی ماركسیسم در میدان عمل و فروپاشی نظام اِلحادی كمونیسم، هشدار جدی نسبت به فرو غلتیدن در دامن نظام سرمایه دار غرب، تحقق و عده های الهی و بازگشت نهایی جامعه ی انسانی به فطرت خداجوی خویش، از جمله ویژگی ها و نكات برجسته ی این پیام است و شایسته است كه متفكران و اندیشمندان مسلمان به تشریح و تبیین معارف ناب آن پرداخته و نیاز روزافزون مسلمانان و دیگر ملیت ها و مذاهب كشورهای بلوك شرق را پاسخ گویند.
متن پیام امام خمینی قدس سره به گورباچف(1)
بسم الله الرحمن الرحیمجناب آقای گورباچف صدر هیأت رییسه ی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی.
از آن جا كه پس از روی كار آمدن شما، چنین احساس می شود كه جناب عالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسایل شوروی در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفته اید و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاكم بر جهان گردد، لازم دیدم نكاتی را یادآور شوم، هر چند ممكن است حیطه ی تفكر و تصمیمات جدید شما، تنها روشی برای حل معضلات حزبی و در كنار آن حل پاره ای از مشكلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدید نظر در مورد مكتبی كه سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود، قابل ستایش است و اگر به فراتر از این مقدار فكر می كنید، اولین مسأله ای كه مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد، این است كه در سیاست اسلاف خود دایر بر خدازدایی و دین زدایی از جامعه، كه تحقیقاً بزرگ ترین و بالاترین ضربه را بر پیكر مردم كشور شوروی وارد كرده است، تجدید نظر نمایید و بدانید كه برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست.
البته ممكن است از شیوه های ناصحیح و عملكرد غلط قدرتمندان پیشین كمونیسم در زمینه ی اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره های كور اقتصادی سوسیالیسم و كمونیسم را با پناه بردن به كانون سرمایه داری غرب حل كنید، نه تنها دردی از جامعه ی خویش را دوا نكرده اید كه دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران كنند، چرا كه امروز، اگر ماركسیسم در روش های اقتصادی و اجتماعی به بن بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسایل – البته به شكل دیگر – و نیز در مسایل دیگر گرفتار حادثه است.
جناب آقای گورباچف!
باید به حقیقت رو آورد، مشكل اصلی كشور شما مسأله ی مالكیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست، همان مشكلی كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشیده و یا خواهد كشید. مشكل اصلی شما مبارزه ی طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.
جناب آقای گورباچف!
برای همه روشن است كه از این پس، كمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو كرد، چرا كه مكتبی است مادی و با مادیات نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت كه اساسی ترین درد جامعه ی بشری در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقای گورباچف!
ممكن است شما اثباتاً در بعضی جهات به ماركسیسم پشت نكرده باشید و از این پس هم در مصاحبه ها، اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنید، ولی خود می دانید كه ثبوتاً این گونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به كمونیسم زد و شما دومین و علی الظاهر آخرین ضربه را بر پیكر آن نواختید.
امروز دیگر چیزی به نام كمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً می خواهم كه در شكستن دیوارهای خیالات ماركسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا كنید كه آخرین لایه های پوسیده ی هفتاد سال كژی جهان كمونیسم را از چهره ی تاریخ و كشور خود بزدایید. امروز دیگر دولت های همسو با شما كه دلشان برای وطن و مردمشان می تپد، هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و روزمینی كشورشان را برای اثبات موفقیت كمونیسم – كه صدای شكستن استخوان هایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است – مصرف كنند.
آقای گورباچف!
وقتی از گلدسته های مساجد بعضی از جمهوری های شما پس از هفتاد سال بانگ الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت – صلی الله علیه و آله و سلم – به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت.
لذا، لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار دیگر به دو جهان بینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهان بینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بیرون می دانند و هستی را همتای ماده دانسته و چیزی را كه ماده ندارد، موجود نمی دانند. قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت را یكسره افسانه می دانند. در حالی كه معیار شناخت در جهان بینی الهی اعم از «حس و عقل» می باشد و چیزی كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم می باشد، گرچه محسوس نباشد. لذا هستی اعم از غیب و شهادت است و چیزی كه ماده ندارد، می تواند موجود باشد و همان طور كه موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقل متكی است.
قرآن مجید اساس تفكر مادی را نقد می كند و به آنان كه بر این پندارند كه خدا نیست، وگرنه دیده می شد،«لن نؤمن لك حتی نری الله جهره» می فرماید: «لا تدركه الابصار و هو یدرك الابصار و هو اللطیف الخبیر». از قرآن عزیز و كریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم كه از نظر شما اول بحث است. اصولاً میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسایل فلاسفه، به خصوص فلاسفه ی اسلامی بیندازم. فقط به یكی دو مثال ساده و فطری و وجدانی كه سیاسیون هم می توانند از آن بهره ای ببرند، بسنده می كنم: این از بدیهیات است كه ماده و جسم هر چه باشد، از خود بی خبر است. یك مجسمه ی سنگی یا مجسمه ی مادی انسان، هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است، در صورتی كه به عیان می بینیم كه انسان و حیوان از همه ی اطراف خود آگاه است، می داند كجاست، در محیطش چه می گذرد، در جهان چه غوغایی است. پس در حیوان و انسان چیز دیگری است كه فوق ماده است و از عالم ماده جداست و با مردن ماده نمی میرد و باقی است. انسان در فطرت خود هر كمالی را به طور مطلق می خواهد و شما خوب می دانید كه انسان می خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی كه ناقص است، دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگر هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد، آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. انسان می خواهد به «حق مطلق» برسد تا فانی در خدا شود. اصولاً اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه ی وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است.
اگر جناب عالی میل داشته باشید در این زمینه ها تحقیق كنید، می توانید دستور دهید كه صاحبان این گونه علوم، علاوه بر كتب فلاسفه ی غرب، در این زمینه به نوشته های فارابی و بوعلی سینا – رحمة الله علیهما – در حكمت مشا مراجعه كنند تا روشن شود كه قانون علیت و معلولیت كه هرگونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس و ادراك معانی كلی و نیز قوانین كلی كه هر گونه استدلال بر آن تكیه دارد، معقول است نه محسوس. و نیز به كتاب های سهروردی – رحمة الله علیه – در حكمت اشراق مراجعه نموده و برای جناب عالی شرح كنند كه جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف كه منزه از حس می باشد، نیازمند است و ادراك شهودی ذات انسان از حقیقت خویش، مبرا از پدیده ی حسی است. از اساتید بزرگ بخواهید تا به حكمت متعالیه ی صدرالمتألهین – رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع النبیین و الصالحین – مراجعه نمایند تا معلوم گردد كه حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. دیگر شما را خسته نمی كنم و از كتب عرفا و به خصوص محی الدین بن عربی نام نمی برم كه اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را كه در این گونه مسایل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توكل به خدا از عمق لطیف باریك تر ز موی منازل معرف آگاه گردند كه بدون این سفر، آگاهی از آن امكان ندارد.
جناب آقای گورباچف!
اكنون بعد از ذكر این مسایل و مقدمات از شما می خواهم درباره ی اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص كنید و این، نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، كه به جهت ارزش های والا و جهان شمول اسلام است كه می تواند وسیله ی راحتی و نجات همه ملت ها باشد و گره مشكلات اساسی بشریت را بازگو نماید. نگرش جدی به اسلام ممكن است شما را برای همیشه از مسأله ی افغانستان و مسایلی از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریك می دانیم.
با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوری های شوروی، نشان دادید كه دیگر این گونه فكر نمی كنید كه مذهب مخدر جامعه است. راستی مذهبی كه ایران را در مقابل ابرقدرت ها چون كوه استوار كرده است، مخدر جامعه است؟! آیا مذهبی كه طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است، مخدر جامعه است؟! آری، مذهبی كه وسیله شود تا سرمایه های مادی و معنوی كشورهای اسلامی و غیر اسلامی در اختیار ابرقدرت ها و قدرت ها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد كشد كه دین از سیاست جدا است، مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست، بلكه مذهبی است كه مردم ما آن را مذهب امریكایی می نامند.
در خاتمه صریحاً اعلام می كنم كه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان بزرگ ترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی می تواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجواری و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم می شمارد.
والسلام علی من اتبع الهدیروح الله الموسوی الخمینی
مار يا افعي ، در اساطير و افسانه هاي مردمان مغرب زمين چهره اي منفي دارد؛ اما در سال مار متولد شده اند ؛ اگر مرد باشند، جذاب ، احساساتي و شوخ طبع و اگر زن باشند، زيبا هستند و اين زيبايي عامل كاميابي آنهاست.
ژاپني ها براي ابراز شگفتي و ستايش خود از زنان ، معمولا مي گويند: «عزيز من، تو يك مار واقعي هستي،»؛ حال آن كه در كشورهاي غربي نمي توان براي تعريف و تمجيد از كسي از چنين عبارتي استفاده كرد.
مار در لباس پوشيدن بسيار خوش سليقه است و خود نمايي مي كند. مردان متولد اين سال بسيار خوش لباس و خانم مارها هم بي اندازه خود آرا هستند.
مار هرگز عمر عزيزش را به بطالت نمي گذراند و از بد گويي و ياوه گويي گريزان است . او بسيار مي انديشد و روشن فكر، فرزانه و خردمند است ؛ هر چند نياز چنداني به استفاده از عقل و خرد خود ندارد ؛ زيرا روان و نا خود آگاه بسيار روشني دارد كه در صورت پرورش به روشن بيني و شهود مي انجامد. به اين ترتيب، او به فطرت و غريزه خود، بيش از استدلالات، نظرات و تجربيات ديگران اهميت مي دهد و به نظر مي رسد براي شناخت جهان از حس ششم خود استفاده مي كند.
وي با همت و پشتكار كارها را تا پايان دنبال مي كند، از ترديد و بي ثباتي بيزار است و سريع و قاطع تصميم مي گيرد . برايي رسيدن به هدفش، از هيچ كوششي فرو گذار نمي كند و به نظر مي رسد كه هيچ چيز نمي تواند او را از هدفش بازدارد.
مار در امور مالي و اقتصادي كمي حسابگر است ولي حس انسان دوستي اش ، سر انجام او را به همياري با ديگران وا مي دارد؛ هر چند كمك هاي او بيشتر معنوي است تا مادي! به هر حال، براي مار جان دادن راحت تر از پول دادن است! شگفت آن كه او هميشه دم از بخشندگي مي زند؛ تا آن جا كه ديگر اعتبار خود را از دست مي دهد و حنايش رنگ مي بازد.
نقطه ضعف شخصيت مار ، انحصار طلبي در كمك به دوستان است . اگر بخواهد به كسي مهرباني كند، حضور هيچ كس ديگر را بر نمي تابد؛ به طوري كه شخص نيازمند از تمناي خود پشيمان مي شود؛ زيرا طبيعت مار چنان اقتضا مي كند كه حلقه وار به دور فرد دل خواسته اش بپيچد و باعث خفگي او شود !پيش از آن كه پيشنهاد ياري مار را بپذيريد، خوب بينديشيد؛ در غير اين صورت پشيمان خواهيد شد.
مار در معاش بسيار خوش اقبال است و هرگز در مورد پول نگراني نخواهد داشت. به قول معروف پول از سر و كولش مي ريزد. او خود نيز به اين دولتمندي اشراف دارد و خيالش از اين بابت تخت است. اما اگر پولدار شود، ناخن خشكي مي كند و هرگز به كسي پول نمي دهد.
مارها وقتي پير مي شوند، خساست آنها به اوج مي رسد.
مار هميشه دنبال مشاغل بي درد سر و آسان مي گردد و مي توان گفت تا اندازه اي تنبل است.
مار نسبت به شريك مسايل عشقي خود ـــ حتي اگر عاشقش نباشد ـــ بسيار حسود است و آنچنان به دورش حلقه مي زند تا سر انجام او را از ميدان به در كند.
مردان متولد سال مار، چشم چران هستند؛ ولي چنين صفتي را از همسرشان تحمل نمي كنند. آنان خانواده اي پر جمعيت و شلوغ به راه مي اندازند تا اطمينان حاصل كنند همسرانشان آن قدر گرفتارند كه فرصتي براي چشم چراني و هوسبازي نداشته باشند!
ازدواج مار با گاو خوش فرجام و رضايت بخش است . گاو عاشق خانواده است ؛ اما مي خواهد سرپرست خانواده نيز باشد و مار با كمال ميل اين مقام را به اوتفويض مي كند.
جنگ بين خروس و مار، چه در ازدواج و چه در مشاركت با دوستي هر كدام نتيجه خاص خود را دارد و مي تواند باعث پوشيده شدن نقاط ضعف يا جدال و كشمكش دائمي آنها شود.
بايد به حال خوك بيچاره اي كه در چنگ مار گرفتار مي شود گريه كرد !خوك اجازه مي دهد كه مار او را به دام بيندازد و عنان اختيارش را از كف بربايد. مار نيز از اين خود باختگي خوك بدش نمي آيد؛ در حالي كه به پوچ بودن چنين را بطه اي اذعان دارد. دشمن جان مار ، ببر است و دمار از روزگارش در مي آورد!
دوران كودكي و جواني مار معمولا آرام و بي درد سر مي گذرد اما ممكن است سر پيري به فكر معركه گيري بيفتد ؛ زيرا در اين دوران ، احساسات ، طبيعت پرحرارت ونيز ماجراجويي هايش از خواب بيدار شده و آرامش دوران سالخوردگي اش را بر هم مي زند.
در اين ميان ، عامل تعيين كننده آن است كه مار در زمستان به دنيا آمده باشد يا در تابستان ؛ در گرما يا در سرما و در روز يا شب؛ زيرا طبيعت او با طوفان، سرما و باران هاي بهاري سازگاري ندارد. ماري كه در نيم روزي تابستاني و در منطقه اي گرمسير متولد شده باشد، از ماري كه در نيمه شب سرد زمستان به دنيا آمده باشد ، شادتر است. آب وهواي زاد روز متولدان سال مار ، تاثير بسزايي در سر نوشت آنان دارد. ماري كه در يك روز طوفاني به دنيا آمده باشد ، زندگي پرماجرايي خواهد داشت.
یادم باشد زندگی را دوست دارم.♥
یادم باشد قلب کسی را نشکنم. ♥
یادم باشد زمان، بهترین استاد است.♥
یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست♥.
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم.♥
یادم باشد زندگی، ارزش غصّه خوردن ندارد.♥
یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم.♥
♥
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم.♥
یادم باشد از بچّه ها می توان خیلی چیزها آموخت.♥
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام.♥
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود.♥
یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها، دل من، دل نیست.♥
یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود.♥
یادم باشد از چشمه،درس خروش بگیرم و از آسمان، درسِ پـاک زیستن.♥
یادم باشد که آدم ها همه ارزشمندند و همه میتوانند مهربان و دلسوزباشند.♥
یادم باشد جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم.♥
یادم باشد گره ی تنهایی و دلتنگی هر کس، فقط به دست دل خودش باز می شود.♥
یادم باشد قبل از هر کار،با انگشت به پیشانی ام بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم.♥
یادم باشد هرگاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بیزبانی که بسوی قربانگاه♥
می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن، پی ببرم.
مرد را به عقلش نه به ثروتش
|
|
«موفقیت شما در شغل معلمی آنقدر که به روابط مثبت ، مهربانانه و اعتماد آمیز با دانش آموزان وابسته است به هیچ مهارت ، ایده ،ابزار یا دستور العملی بستگی ندارد» ( پروفسور اریک جانسون)
c داشتن رفتار مناسب را مهمترین وظیفه خود بدانید و آن را در راس امور قرار دهید .
c برای دانش آموزان فعالیتهای روز مره روشن تعیین کنید و از این عمل برای مدیریت بهتر کلاس درس استفاده کنید.
c وقتی دانش آموزان وارد کلاس می شوند با آنها احوالپرسی کنید.
c به دانش آموزان به طور فعال مسئو لیت هایشان را آموزش دهید.
c حتی وقتی رفتار دانش آموزی مناسب نیست رفتارتان طوری باشد که حقوق اساسی خودتان و او را حفظ کنید.
c به دانش آموز مرتباً باز خورد رفتار مناسبش را بدهید. برای این کار رفتار او را با استفاده از واژه های مثبت توصیف کنید.
c به دانش آموزان یاد بدهید که به دستورها و توصیه هایتان توجه کنند.
c آگاهانه از حرکات و اشاره هایی استفاده کنید که اقتدار و اعتماد به نفس شما را نشان می دهد.
c از روشهای مسالمت آمیز استفاده کنید.
c انتخاب های رفتاری روشنی در اختیار آنها قرار دهید تا برای تسلط روی رفتارشان تشویق شوند.
c از تمر کز بیش از حد روی رفتارهای نامناسبی که از دانش آموزان سر می زند خود داری کنید.
c از عزت نفس دانش آموزان حمایت و محافظت کنید.
c رفتار نامناسب را از رفتار کننده جدا کنید .
c به دانش آموزان فرصت بدهید تا بر رفتارشان مسلط شوند و بتوانند به توصیه های شما پاسخ مناسب بدهند.
c با قاطعیت موضوعات مهم را پیگیری کنید ولی نه با بی رحمی .
c مدام روابط کاری تان را با دانش آموزان هر چه بیشتر مستحکم کنید.
c موقع عصبانیت قضاوت نکنید . قبل از آرام کردن دیگران خودتان را آرام کنید.
c برای تک تک آنها اهمیت قائل باشید و به تک تک آنها توجه کنید.
c به نظر هایشان با دقت گوش بدهید.
c حتی موقعی که دارید رفتار نامناسبشان را تصحیح می کنید به شأن و شخصیت آنها احترام بگذارید.
c و دست آخر اینکه: «همانقدر که فکر می کنید سزاوارید دانش آموزان به شما احترام بگذارند به آنها احترام بگذارید»...
بچه ها :اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند.
اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.
وقتی با سرزنش و انتقاد زندگی می کنند می آموزند بی اعتماد
به خود باشند .
وقتی با خشونت زندگی می کنند می آموزند که جنگجو باشند.
وقتی با ترس زندگی می کنند می آموزند که بُزدل باشند.
وقتی با ترحم زندگی می کنند می آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند.
وقتی با حسادت زندگی می کنند می آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند.
اما ...
اگر با شکیبایی زندگی کنند بردباری را می آموزند.
اگر با تشویق زندگی کنند اعتماد و اطمینان را می آموزند.
اگر باپاداش زندگی کنند با استعداد بودن و پذیرندگی را می آموزند.
اگر با تصدیق شدن زندگی کنند عشق را می آموزند.
اگر با توافق زتدگی کنند دوست داشتن خود را می آموزند.
اگر با تایید زندگی کنند با هدف زندگی کردن را می آموزند.
اگر با صداقت زندگی کنند حقیقت را می آموزند.
اگر با انصاف زندگی کنند دفاع از حقوق را می آموزند.
اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را می آموزند.
اگر با دوستی و محبت زندگی کنند زندگی در دنیای امن را می آموزند.
چنین گفت رســتم به سهـــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــــدر محـــل
مکن تیز و نازک ، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن؛ مـوی خود
شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
بروگــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبــــــــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود
رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمــــاید کبــــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغـــا پسر، دستِ دشــمن دهیـــم
چوشوهر دراین مملکت کیمــیاست
زتورانیان زن گرفتـــــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــراو
به دَرست بـــپرداز و دانش بجـــــو
دراین هشت ترم،ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی
من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر
چو امروزیان،وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای
مسافر برم،بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه ، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال
اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
چهار قانون خوشبختی:
1) قلبتان را از نفرت پاک کنید.
2 ) ذهنتان را از نگرانی ها دور کنید.
۳) ساده زندگی کنید.
4) توقعتان را کمتر کنید.
جسد این سرباز و دولتمرد انگلیسی که در سال ۱۶۵۸ درگذشت، پس از مومیایی شدن و برگزاری مراسم تدفین دولتی، در کلیسای وستمینستر دفن شد. پس از بازگشت سلطنت به انگلستان، جسد او و دو نفر دیگر، از قبر خارج و سر آنها از بدنشان جدا شد. گفته میشود جسد او به چاله ای در نزدیکی محل اعدام، جایی حوالی منطقه "ماربل آرچ" امروزی در لندن، انداخته شده است. سر او بر سر میله ای گذاشته شد و بر فراز کاخ وستمینستر به نمایش گذاشته شد. در طول قرن هجدهم، کلکسیونرها به دنبال سر او بودند. این سر در سال ۱۸۱۵ مورد بررسی قرار گرفت و تعلق آن به کرامول تأیید شد.
آخرین امپراتور اتیوپی، پس از آنکه در سال ۱۹۹۲ معلوم شد که جسدش زیر یک توالت دفن شده است، نبش قبر شد. هایله سلاسی ۴۵ سال بر اتیوپی حکمرانی کرد و از سوی راستافاری ها به عنوان یک خدای زنده شناخته میشد. او در سال ۱۹۷۴ توسط دیکتاتور نظامی، منگیتسو هایله مریام، سرنگون شد و پس از یک سال حبس در کاخش درگذشت. ممکن است که او توسط دستگیرکنندگانش کشته شده باشد. در سال ۲۰۰۰ و پس از گذشت ۲۵ سال از مرگش، جسد او دوباره در کلیسای جامع ترینیتی در آدیس آبابا دفن شد.
جسد همسر رئیس جمهور آرژانتین، خوان پرون، مومیایی شده بود، ولی پس از کودتای نظامی در میانه دهه ۵۰، حاکمان جدید می خواستند از شر آن خلاص شوند. پس از ربوده شدن از مقر یک اتحادیه کارگری در میانه شب، جسد مدتی را در یک ون که در خیابان پارک شده بود، پشت پرده یک سینما، در کانالهای فاضلاب شهری و دفاتر سازمان اطلاعات نظامی نگهداری شد. در سال ۱۹۵۷ و با کمک مخفیانه واتیکان، او با نامی جعلی در ایتالیا در میلان دفن شد. سر و کله دیوارنویسی ها در بوئنوس آیرس پیدا شد که میپرسیدند "جسد اویتا پرون کجاست؟"
در سال ۱۹۷۱ جسد از خاک خارج شد و به منزل جدید خوان پرون در مادرید منتقل شد. دو سال بعد، خوان دوباره به ریاست جمهوری آرژانتین برگزیده شد اما اندکی بعد درگذشت. همسر سوم او، ایزابل، بر بازگرداندن جسد اویتا به آرژانتین نظارت کرد. حالا جسد او در آرامگاه خانواده اش و در دخمهای که مثل یک پناهگاه هسته ای از آن محافظت میشود، دفن شده است.
چارلی چاپلین
جسد این کمدین در سال ۱۹۷۸ از خاک خارج شد و توسط دو مرد که در ازای بازگرداندن جسد از وکیل چاپلین تقاضای دریافت پول داشتند، در یک مزرعه ذرت دفن شد. جسد از گورستان دهکده ای در سوئیس که چاپلین ۲۵ سال آخر عمر خود را در آنجا گذرانده بود ربوده شده بود و پس از سه ماه، با دستگیری جنازه دزدها (دو مهاجر از بلغارستان و لهستان) به همانجا بازگشت. ولی این بار تابوت او را از بتن مسلح ساختند. گورکن دهکده که بار اول دزدیده شدن جسد را کشف کرده بود میگوید دیگر امکان ندارد که جسدش را در نیمه شب بدزدند. او میگوید: "برای این کار احتیاج به یک مته بادی خواهید داشت و سر و صدای زیادی به پا خواهید کرد."
الیزابت سیدال
هنگامی که همسر هنرمند و شاعر انگلیسی، دانته گابریل روزتی، در سال ۱۸۶۲ و به خاطر زیاده روی در مصرف یک ماده مخدر درگذشت، او یکی از کتابهای شعرش را در کنار همسرش دفن کرد. سالها بعد، هنگامی که چشمانش کم سو و نقاشی کردن برایش سخت شده بود، روزتی تصمیم گرفت که شعرهایش را از زیر خاک بیرون آورد. او برای این کار احتیاج به مجوز وزارت کشور داشت، چرا که جنازه دزدها در آن زمان به مشکل بزرگی بدل شده بودند. با اینکه مجوز به او داده شد، روزتی میخواست که این موضوع تا جای ممکن مخفی بماند. سنگ قبر سیدال در گورستان "های گیت" در لندن برداشته و تابوت باز شد و دستنوشته ها را خارج و ضدعفونی کردند. گفته میشود او از اینکه شعری که از همه بیشتر به دنبالش بود "کرم خوردگی بزرگی در همه صفحات داشت" بسیار سرخورده شد. با این حال کتاب مفصلی از شعرهای نبش قبر شده، منتشر شد.
در سال ۱۹۹۵، خاکستر جسد ماری کوری و همسرش پییر از گورستانی کوچک به پانتئون پاریس منتقل شد. این کار برای بزرگداشت زندگی و خدمات ماری کوری انجام شد. این دانشمند زاده لهستان به خاطر تحقیقات تاریخ سازش در زمینه تششعشات هسته ای برنده دو جایزه نوبل شد. او در اثر قرار گرفتن در معرض تشعشعات مبتلا به لوسمی شد و در سال ۱۹۳۴ درگذشت.
کریستف کلمب
کریستف کلمب در وصیتنامه خود درخواست کرده بود که در آمریکا دفن شود، ولی در زمان مرگ او در سال ۱۵۰۶ کلیسای مناسبی در آنجا وجود نداشت. از این رو او ابتدا در شهر والادولید اسپانیا دفن شد و سپس به صومعه ای در سویل منتقل شد. با این حال جسد او را در سال ۱۵۴۲ از خاک خارج و به هیسپانیولا منتقل کرده و در سانتو دومینیگو (پایتخت جمهوری دومینیکن) دفن کردند. در پایان قرن هفدهم، اسپانیا قسمت غربی هیسپانیولا را به فرانسه واگذار کرد و جسد کلمب به کوبا منتقل شد. بعدها هنگامی که کوبا به استقلال دست یافت، در سال ۱۸۹۸، جسد برای آخرین بار از اقیانوس اطلس گذشت و در کلیسای جامع سویل دفن شد. این دست کم داستانی است که بر سرش اتفاق نظر وجود دارد. با این حال در بنای یادبود کلمب در پایتخت جمهوری دومینیکن، جعبهای حاوی استخوانهایی وجود دارد که روی آن نوشته شده "کریستف کلمب". محققینی که از جسد موجود در سویل نمونه برداری دی ان ای کردهاند میگویند که نتیجه با دی ان ای برادرش دیگو، که او هم در نزدیکی سویل دفن شده، همخوان است. نمونههای موجود در سانتو دومینگو تا به حال مورد آزمایش قرار نگرفته اند.
ویرجینیا کلِم در ۱۳ سالگی با پسر دایی خود، نویسنده مشهور آمریکایی ادگار الن پو، ازدواج کرد و در سال ۱۸۴۷ با ۲۴ سال سن، در اثر ابتلا به بیماری سل درگذشت. او ابتدا در مقبره خانوادهای که این زوج کلبه خود را در فوردهام از آنان اجاره کرده بودند، در نزدیکی نیویورک، دفن شد. در سال ۱۸۷۵ این قبرستان تخریب شد و چند سال بعد ویلیام گیل، یکی از زندگینامه نویسان خانواده پو، ظاهراً هنگامی که خادم قبرستان میخواست استخوانها را دور بریزد، مالک آنها شد. گیل برای مدتی استخوانها را در یک جعبه در زیر تخت خود نگه داشت. استخوانهای ویرجینیا پنج سال بعد به همراه همسرش در مقبره ای که در سال ۱۸۷۵ در گورستان وستمینستر هال (امروزه جزئی از دانشکده حقوق دانشگاه مریلند در بالتیمور) برای این نویسنده بنا شد، دفن شد.
چه گوارا
رهبر زاده آرژانتین انقلاب کوبا در سال ۱۹۶۷ در بولیوی دستگیر و کشته شد. محل دقیق دفن جسد او سالها مخفی ماند تا اینکه در سال ۱۹۹۵، توسط یک ژنرال بولیویایی که در عملیات دستگیری او دست داشت، افشا شد که جسد او در کنار باند یک فرودگاه در نزدیکی جایی که در آن به قتل رسیده بود دفن شده است. دو سال بعد جسد او از خاک بیرون کشیده شد و در هنگام مراسم یادبود سی امین سالروز مرگش، به کوبا بازگردانده شد. حالا جسد او در آرامگاه و موزه چه گوارا، که به روی بازدیدکنندگان باز است، نگهداری میشود. با این حال سؤالهایی مبنی بر اینکه آیا در سال ۱۹۹۷ واقعاً جسد درست را از خاک بیرون کشیدهاند مطرح شده است.
و ۱۰ نفر دیگر
آبراهام لینکلن – تابوتش بعد از اقدام نافرجام به جنازه دزدی جابجا شد، برای انتقال به مقبره جدید نبش قبر شد.
تزار نیکولاس دوم و خانواده اش – در سال ۱۹۱۸ کشته و به گودالی انداخته شدند، ۸۰ سال بعد دوباره دفن شدند.
سیمون بولیوار – قهرمان استقلال آمریکای جنوبی در سال ۲۰۱۰ برای بررسی نظریه مسموم شدن نبش قبر شد.
اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم ، او را از ترس خدا خاشع و متلاشی شده می دیدی. حشر آیه ۲۱
ما انسان را آفریدیم و وسوسههاى نفس او را مىدانیم، و ما از شاهرگ (او) به او نزدیكتریم ! ق آیه ۱۶
بسا چیزى را ناخوش داشته باشید كه آن به سود شماست و بسا چیزى را دوست داشته باشید كه به زیان شماست، و خدا مىداند و شما نمىدانید. بقره آیه ۲۱۶
و چون بندگان من از تو در بارهى من بپرسند،بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم . بقره آیه ۱۸۶
نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آرد و دارائی خود را در راه دوستی خدا به خویشاوندان و یتیمان و فقیران و رهگذاران و گدایان بدهد و هم خود را در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز بپا دارد و زکات مال به مستحق برساند و با هر که عهد بسته به موقع خود وفا کند و در کار زار و سختیها صبور و شکیبا باشد و بوقت رنج و تعب صبر پیشه کند کسانیکه بدین اوصاف آراسته اند آنها به حقیقت راستگویان و آنها پرهیزکارانند. بقره آیه ۱۷۷
اى کسانى که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز کمک بگیرید که خداوند با صابران است.بقره آیه ۱۵۳
آیا ندانسته ای که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است می داند؟ هیچ گفتگوی محرمانه ای میان سه تن نیست مگز اینکه او چهارمین آنهاست، و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمین آنهاست، و نه کمتر از این و نه بیشتر . مگر اینکه هر کجا باشند او با آنهاست. آنگاه روز قیامت آنان را به آنچه کرده اند آگاه خواهد گردانید. زیرا خدا به هر چیزی داناست. مجادله آیه ۷
مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم . غافر آیه ۶۰
خدایی جز او نیست، پس از درگاه او به کجا می روید؟ زمر آیه ۶
اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. زمر آیه ۵۳
آیا خدا برای بنده اش كافی نیست؟ زمر آیه ۳۶
اگر می خواهید مخاطبان به سوی شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازید! روح خشک و سنگین و بی لطافت، هیچ گاه در امر تربیت موفق نمی شود . مهربانی، دلسوزی و رقت قلب را در خود بپرورید تا مردم بی آن که شما متوجه شوید، در اطراف شما جمع گردند. آل عمران آیه ۱۵۹
قطعا بدترین جنبندگان نزد خداوند، کرها و لالهایی هستند که نمی اندیشند.
متن زیر به شما دانش آموزان عزیز کمک خواهد کرد از وقتی که برای مطالعه کردن صرف می کنید بهتر بهره ببرید.
آنچه مسلم است، عادت های غذایی در سلامتی ما و تداوم این سلامتی بسیار موثر هستند و این خود ما هستیم كه تا حد زیادی با لحاظ كردن عادت های غذایی مناسب و صحیح، می توانیم از ابتلا به بسیاری از بیماری ها در بدن خود پیشگیری كنیم. دکتر استفان مارک، شخصی است که بیمارهای سرطانی را در مرحله آخر و با استفاده از روش های "نامتعارف" درمان کرده است و بسیاری از بیماران بهبود یافته اند. او به درمان طبیعی در مقابله با بیماریها معتقد است...
همه ما فکر میکنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهان
اما به این سادگی که فکر می کنید نیست
بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم
راه صحیح خوردن میوه ها چیست؟
این است که میوه ها را بعد از مصرف غذا نخورید
میوه ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است
اگر میوه ها را به آن صورت بخورید، نقش مهمی در مسموم کردن سیستم بدنتان خواهند داشت
بدنتان را با مقدار زیادی انرژی تامین میکنند
که این انرژی به جای مفید بودن باعث از دست دادن وزن و کاهش قدرت برای انجام دیگر فعالیتهای زندگی میشود
میوه مهم ترین خوراکیهاست
برای مثال در نظر بگیرید که دو تکه نان و یک تکه میوه خورده اید
تکه میوه آماده است که مستقیما وارد معده و روده تان شود
اما به دلیل آن دو تکه نان، از ورود سریع آن به معده جلوگیری می شود
در این بین همه غذا فاسد شده، تخمیر میشود و به اسید تبدیل میشود
به محض اینکه درون معده، میوه با غذا و آنزیمهای گوارشی
تماس پیدا میکند، همه حجم غذا شروع به از بین رفتن و فاسد شدن میکند
پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی است
و یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنید
شما بارها شنیده اید که بسیاری شکایت میکنند که هر زمان که هندوانه میخورم، غذا بالا می آید
و یا هر زمان که میوه درخت قهوه سودانی را می خورم معده ام نفخ میکند
زمانی که موز میخورم همه اش حس اینکه باید فورا به دستشویی بروم را دارم و غیره ...
در حقیقیت همه اینها اتفاق نخواهند افتاد اگر میوه را زمانی بخورید که معده تان خالی است.
میوه ها با غذای فاسد شده ترکیب میشوند و گاز تولید میکنند و در نتیجه شما بالا می آورید.
جالب است بدانید كه سفیدی مو، تاس شدن، گودی های سیاه زیر چشم و بسیاری مشكلات دیگر اتفاق نخواهد افتاد اگر با معده خالی میوه میل كنید.
با توجه به تحقیقات دکتر هربرت شلتون، بایستی بدانیم که چنین موضوعی صحیح نیست
که بعضی از میوه ها مانند پرتقال، نارنج و لیمو خودشان اسیدی هستند.
چرا که همه میوه ها در بدن قلیایی میشوند.
اگر روش صحیح میوه خوردن را کاملا بیاموزید
به راز زیبایی، عمر طولانی، سلامت، انرژی، شادابی و وزن طبیعی دست پیدا خواهیم کرد
زمانی كه احتیاج به نوشیدن آب میوه دارید فقط آبمیوه تازه بنوشید، كنسروها و آبمیوه ها
حتی آب میوه هایی که بسیار سفت هستند را ننوشید
میوه های پخته شده را نخورید چراكه هرگز ماده مغذی میوه ها را دریافت نخواهید كرد
و فقط مزه شان را دریافت می كنید.
پختن تمامی ویتامین میوه ها را از بین می برد.
به هر صورت خوردن میوه كامل بهتر از نوشیدن آب آن است
اگر باید آب میوه بنوشید طوری بنوشید که دهانتان پر شود و آن را آرام آرام ببلعید.
چرا که باید اجازه دهید که آب میوه با بزاق دهانتان قبل از قورت دادن آن کاملا ترکیب شود
میتوانید برای پاکسازی بدنتان 3 روز روزه ی میوه بگیرید
به مدت 3 روز فقط میوه بخورید
و در آخر متعجب میشوید از اینکه دوستانتان به شما میگویند
که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است.
کیوی: میوه کوچک اما بسیار مقوی
این میوه منبع خوبی از پتاسیم، منیزیم، ویتامین E و فیبر است
حجم ویتامین C این میوه دوبرابر حجم ویتامین C پرتقال است
سیب: روزانه خوردن یک سیب، شما را از مراجعه به دکتر بی نیاز میکند
سیب مقدار کمی ویتامین C دارد، اما دارای آنتی اکسیدانها و فلاونهاست (ماده شیمیایی بیرنگ و متبلور)
که هر دوی اینها فعالیت ویتامین C در بدن را زیاد کرده و تسهیل می بخشند
و در نتیجه ریسک مبتلا شدن به سرطان روده، حملات قلبی و سکته کاهش پیدا میکند
توت فرنگی: میوه محافظ
توت فرنگی بالاترین قدرت اکسیدانها را در میان اکثر میوه ها دارد
و از بدن در برابر ابتلا به سرطان،
گرفتگی رگها و رادیکالهای آزاد محافظت میکند
پرتقال: دارویی شیرین
مصرف روزانه 2 تا 4 عدد پرتقال جلوی سرماخوردگی را میگیرد
کلسترول را کم میکند
از ایجاد سنگ در بدن جلوگیری کرده و یا سنگهای موجود در بدن را
از بین میبرد و همچنین ریسک ابتلا به سرطان روده را کاهش میدهد
هندوانه: بهترین تسکین دهنده تشنگی که از 92% آب تشکیل شده است
همچنین حاوی بالاترین دوز گلاتاتیون است که
به بالارفتن سیستم دفاعی بدن کمک میکند
همچنین آنها اصلی ترین منبع لیکوپین هستند که اکسیدانی برای مبارزه با سرطان است
دیگر مواد مغذی موجود در هندوانه ویتامین C و پتاسیم هستند
انبه: نشان بالاترین برای ویتامین C
آنها بهترین برندگان برای داشتن بالاترین میزان ویتامین C هستند
این میوه سرشار از کاروتین است که حاوی ویتامین A بوده
و برای چشم ها هم مفید میباشند
نوشیدن آب سرد بعد از غذا مساوی است با سرطان
میتوانید باور کنید؟
شاید نوشیدن یک لیوان آب سرد بعد از غذا، بسیار لذت بخش است
اما آب سرد مواد روغنی که در آن لحظه مصرف کرده اید را سفت میکند
و بلافاصله روند هضم غذا را کند میکند
زمانی که این رسوبها با اسید واکنش نشان میدهند و شکسته میشوند
و سریعتر از غذاهای جامد، توسط روده جذب میشوند
بسیار سریع این امر موجب چاقی و سپس سرطان میشود
بهتر این است که بعد از غذا، سوپ گرم و یا آب ولرم مصرف کنید
خرافات وجهل با دندان های تیزخود پیکرآن هاراموردهجوم قرارداده بود . روی همین دلایل بود که هر روز زندگی شان بدترمی شد . اقتصادشان فروپاشیده ، فرهنگ واندیشه شان روبه زوال رفته بود . ضعیف ترین یاران ویا رقیبانشان هم به سبب همین اموربه آن ها می تاختند ومال ومنال وفرهنگ و اندیشه شان را به تاراج می بردند . اما هیهات ، اگر ذره ای درس می گرفتند وقدمی درنگ می کردند تا درباره ی کارهایشان بیندیشندو سپس پا پیش نهند . روزگار غریبی بود . آن دهکده ی غنی که سرشار ازآب وخاک ومعدن وطلای ناب وجوانان با استعداد وپرشور بود هر روز ضعیف ترمی شد . تنها چیزی که هر روز براق تر می شد وجلامی گرفت وزیر درخشش پرتوهای آفتاب می درخشید شعار بود . آن ها تنها به شعاردل ، خوش کرده بودند . کودکی می توانست آنان را ساعت ها باشعارهای رنگین خود به خود مشغول سازد .
عقل ها تعطیل بود ومدرسه ها رو به اضمحلال . دیگر معلم خوش گوی مدرسه ازخرد سخن نمی گفت . اودیگر با صدای رسای خود از فردوسی ــ حکیم خرد و خردورزی ــ شعری نمی خواند.
خرد ، این چراغ راه در پستوی خانه ها در پرده نشسته بود تا غبار ، چشم هایش را بپوشاند و دیگر راه را به کسی ننمایاند .
همه چیز در امورماورا خلاصه شده بود . اما این ماورا تنها برای عوام تعبیروتفسیرمی شد . خواص را چه به این حرف ها . آن ها می بایست ازنعمت های عینی زمینی بهره مندمی شدند .
چه سرگذشت غم انگیز وعجیب وغریبی داشت آن دهکده . کار او ومردمانش از پند واندرز گذرکرده بود .
بعد از این عشق، به هر عشق جهان می خـــــندم
هر که آرد سخن از عشق بدان می خنــــــــــــــدم
روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شـــــــــــد
بعد از این سوز به هر ســــــوز جهان می خنــــــدم
خنده ی تلخ من از گریه غـــــــم انگیزتر اســــــــــت
کارم از گریه گذشته است بـــــــــدان می خنــــــدم
ابراهیم ادهم (رحمه الله علیه )را گفتند : گوشت گران است .
گفت : تا ارزان کنیم .
گفتند: چگونه ؟
گفت : نخریم و نخوریم .
**************************
راستی ما مردم ایران تا چه حد به این دو سه کلمه پایبندیم ؟
اگر ما همگی ده ، بیست یا سی روز به استقبال گرانی ها نرویم و بازار را به حال خود رهاکنیم وتنها واجبات و ضروریات حیاتی خودرا ازبازار تهیه کنیم چه پیش خواهد آمد ؟
اراده ی یک ملت در برابر خون آشامی بازار و قیمت های سرسام آورآن تا چه حد است ؟
آیا نباید با یک عزم ملی به این خون آشامی و لجام گسیختگی پایان داد ؟
نظرشما چیست ؟
مثل مداد باش!
پسرک از پدر بزرگش پرسید : پدر بزرگ درباره چه می نویسی ؟
پدربزرگ پاسخ داد :درباره تو پسرم ، اما مهمتر از آنچه می نویسم ، مدادی است که با آن می نویسم . می خواهم وقتی بزرگ شدی ، تو هم مثل این مداد بشوی !
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید :- اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام !
پدر بزرگ گفت : بستگی داره چطور به آن نگاه کنی ، در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری ، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی :
صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی ، اما هرگز نباید فراموش کنی که دستی وجود دارد که هر حرکت تو را هدایت می کند . اسم این دست خداست ، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حرکت دهد .
صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی . این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود ( و اثری که از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریک تر ) پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی ، چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .
صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه ، از پاک کن استفاده کنیم . بدان که تصحیح یک کار خطا ، کار بدی نیست ، در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگهداری ، مهم است .
صفت چهارم : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است . پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام پنجمین صفت مداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد . بدان هر کار در زندگی ات می کنی ، ردی از تو به جا می گذارد و سعی کن نسبت به هر کار می کنی ، هشیار باشی و بدانی چه می کنی .
شعر طنز عید می آید!
نفس باد صبا آفت جان خواهد شد عید می آید و اجناس گران خواهد شد
قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس باز ویرانکده ی فک و دهان خواهد شد
می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید نوبت سخت ترین کار جهان خواهد شد
کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت بر سر جیب بغل ،فاتحه خوان باید شد
یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد
قیمت پسته به قلب من ِآسیب پذیر باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد
زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت آسمان دور سرم پُر دَ وَران خواهد شد
مغز گردو شده مانند طلا مثقا لی ! مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد
بمنظور احساس همدلی با اقشار کم درآمد،با نخریدن آجیل شب عید موافقید؟(این یک کار فرهنگیست ودرخواست بسیاری از همکاران فرهنگی میباشد!)
هدیه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به جناب امیرکبیر
آیت الله اراکی (ره) فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت : خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت : نه
با تعجب پرسیدم : پس راز این مقام چیست؟
جواب داد : هدیه مولایم حسین(ع) است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت : آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شدآن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفتبه یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم .
منبع: از کتاب آخرین گفتارها
قابل ذکر است که قبر شریف جناب امیرکبیر در حرم مولا ابی عبدالله الحسین(ع) است .
دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه
میکردند.
یکی از دیگری پرسید: چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر میکند؟ میمون
دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی
ماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت
ببری...
میمون اول با ناراحتی گفت: تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ
وقت نمی خواهی واقعیتها را با منطق بیان کنی !!!
در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت...
میمون اول با دیدن هزار پا از او پرسید: هزار پا، تو چگونه این همه پا را با
هماهنگی حرکت میدهی؟ هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع
فکر نکرده ام ؟!
میمون دوم گفت: خوب فکر کن چون این میمون راجع به همه چیز توضیح
منطقی میخواهد!
هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد:
خوب اول این پا را حرکت میدهم، نه، نه. شاید اول این یکی را. باید اول بدنم
را بچرخانم ...
هزار پا مدتی سعی کرد تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان
کند ولی هرچه بیشتر سعی میکرد، ناموفقتر بود.
پس با ناامیدی سعی کرد به راه خودش ادامه دهد، ولی متوجه شد که
نمیتواند.
با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردی؟! آنقدر سعی کردم
چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت!!!
میمون دوم به اولی گفت: میبینی؟! وقتی سعی میکنی همه چیز را توضیح
دهی اینطور میشود...!
پس دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد...
پائولو کوئیلیو
یادمه بچگی هام
وقتی می رفتیم قبرستون یا امام زاده
تمام سعیمو می کردم تا پاهام رونذارم روی قبرا !
تا روی یکیشون پام می رفت، جیگرم آتیش می گرفت
چشامو می بستم، زودی تو دلم براش صلوات می فرستادم
قدیمی ها پوسیده تر ..... جدیدی ها با سنگ شکیل تر
نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت
برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم
اما راستش ، امروز یه چیزی فهمیدم
ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم
این روزها چقدر راحت روی زنده ها واحساس ها پا می ذاریم
کاش همون بچه می موندیم
ما چون ز دَری پای کشیدیم، کشیدیم امید ز هر کس که بُریــدیم،بُریــــدیم دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه ی بامی که پریدیم، پریدیم رَم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رَماندی و رمیــدیم،رمیـــدیم نام تو که باغ اِرَم و روضه ی خُلد است انگار که دیـدیــــــــــــم ندیدیم،ندیـــــدیم صد باغ بهار است و صَلای گل و گلشن گر میوه ی یک باغ نچیدیم،نچیدیم سر تا به قدم تیغِ دعاییم و تو غافل هان! واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم وحشی سبب دوری و این قسم سخنها آن نیست که ما هم نشنیدیم، شنیدیم "وحشی بافقی"
بارها شنیده ایم که گفته اند معلم شمع است و دانش آموز پروانه و یا معلمی شغل نیست ، عشق است و یا معلمی شغل انبیاست ، هیچ وقت نگفتند معلم انسان است و خانواده دارد و باید برای خانواده ه ی خود همسر و پدر خوبی باشد و خانواده اش را شاد کند و رفاه را برای آن ها فراهم کند . ویژِگی هایی که یک معلم خوب در این مملکت باید داشته باشد شامل : قناعت ، ایثار ، فداکاری ، صبر ، ساده زیستی ، ژولیدگی ، بی سوادی ، بله قربان گو بودن ، نمره ی مفت دادن . در صورتی که در کشور های پیشرفته معلم کسی است که در رأس همه قرار دارد زیرا همه باید از فیلتر معلم به جایی برسند . درد جامعه معلم زیادتر از این است ، هرچند که جامعه با دیدی سطحی که ناشی از رفتار دولتمردان است به معلمان نگاه می کنند . درست است که دیگر سواد ارزشی ندارد و فقط بی سوادان حاکمند ، اما امید است که روزی سوار و علم جایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا کند و هر بی سوادی نتواند حقوق دیگران پایمال گرداند .
سید جمال الدین اسدآبادی همدانی ... سید جمالالدین اسدآبادی در طول زندگیاش شاگردان بسیاری پروش داد ولی به دلیل عدم تشکیل خانواده و ازدواج نکردن، فرزند و یادگاری برجای نگذاشت. شهید مرتضی مطهری در مورد سید جمال الدین اسدآبادی چنین عنوان میکند: سید جمال هر کار ممکن را برای درمان دردهای جامعه انجام داد. مانند مسافرتها، تماسها، سخنرانیها، نشر کتاب و مجلات، تشکیل حزب و جمعیت و حتی ورود و خدمت در ارتش بهره جست. فرخی یزدی محمد فرخی یزدی شاعر مبارز معاصر در سال ۱۲۶۷ شمسی مصادف با ۱۳۰۶ه.ق در یزد چشم به جهان گشود و علوم مقدماتی را در آن شهر فرا گرفت. فرخی ذوق سرشاری به شعر داشت افکار انقلابی خود را به نظم کشید. فرخی در اوایل پیدایش مشروطیت و تشکیل حزب دموکرات ایران از دموکرات خواهان یزد گردید و در نتیجه سرودن اشعار انقلابی حاکم یزد دستور داد دهان او را با نخ و سوزن بدوزند او به اتهام توهین به خانواده سلطنتی دستگیر شد و به زندان افتاد و سر انجام در ۲۵ مهرماه سال ۱۳۱۸ شمسی به دستور رضاشاه در زندان شهربانی به وسیله آمپول هوا کشته شد که از مدفنش نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. فرخی نیر متاهل نبود و بدون فرزند از دنیا رفت سهراب سپهری سهراب سپهری شاعر و نقاش نام آشنای معاصر در ۱۵ مهر ماه ۱۳۰۷ در شهر کاشان به دنیا آمد.سپهری در سال ۱۳۵۷ به بیماری سرطان خون مبتلا شد و در سال ۱۳۵۸ برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و سرانجام در اول اردیبهشت ماه ۱۳۵۹، سهراب سپهری به ابدیت پیوست. وی در طول زندگی ۵۲ ساله خود همسری اختیار نکرد علی اکبر دهخدا علی اکبر دهخدا از خبرهترین و فعالترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است. لغتنامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثلها و احادیث و حکمتها در زبان فارسی است. علی اکبر دهخدا در حدود سال ۱۲۹۷ هـ. ق (۱۲۵۷خورشیدی) در تهران متولد شد. اصلیت او قزوینی بود میرزاده عشقی میرزاده عشقی شاعر و روزنامه نگار در تاریخ دوازدهم جمادی الآخر سال ۱۲۷۲ خورشیدی در همدان متولد شده است و در ۱۲ تیر ۱۳۰۳ به دست عوامل رضاخان کشته شد. عشقی اخلاقا آدمی خوش مشرب، نیکو خصال وبه مادیات بیاعتنا بود، زن وفرزندی نداشت، با کمکهای پدری، خانواده ، یاران و آزادیخواهان وبالاخره از در آمد نمایشهای خود گذران میکرد. در آخرین کابینه نخست وزیری « مرحوم حسن پیرنیا، مشیرالدوله » از طرف وزارت کشور به ریاست شهرداری اصفهان انتخاب گردید ولی نپذیرفت صادق هدایت صادق هدایت نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است. هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و روشنفکری برجسته بود. بسیاری از محققان، رمانِ «بوف کور» او را، مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند. صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. آرامگاه وی در گورستان پرلاشز، قطعه ۸۵، در پاریس واقع است. [ چهارشنبه دهم آبان 1391 ] [ 23:13 ] [ محمد رضا رمضانی ] نظر بدهید
سال 365 روز است. در حالي كه: 1- در سال 52 جمعه داريم و ميدانيد كه جمعه ها فقط براي استراحت است به اين ترتيب 313 روز باقي ميماند. 2- حداقل 50 روز مربوط به تعطيلات تابستاني است كه به دليل گرماي هوا مطالعه ي دقيق براي يك فرد نرمال مشكل است. بنابراين۲۶۳ روز ديگرباقي ميماند. 3- در هر روز 8 ساعت خواب براي بدن لازم است كه جمعا" 122 روز ميشود. بنابراين 141 روز باقي ميماند. 4- اما سلامتي جسم و روح روزانه 1 ساعت تفريح را مي طلبد كه جمعا" 15 روز ميشود. پس 126 در روز باقي ميماند. 5- طبيعتا" 2 ساعت در روز براي خوردن غذا لازم است كه در كل 30 روز ميشود. پس 96 روز باقي ميماند. 6- 1 ساعت در روز براي گفتگو و تبادل افكار به صورت تلفني لازم است. چراكه انسان موجودي اجتماعي است. اين خود 15 روز است. پس 81 روز باقي ميماند. 7- روزهاي امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص ميدهند. پس 46 روز باقي ميماند. تعطيلات نوروز و اعياد مختلف دست كم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقي ميماند. 9- در سال شما 10 روز را به بازي ميگذرانيد. پس 6 روز باقي ميماند. 10- در سال حداقل 3 روز به بيماري طي ميشود و 3 روز ديگر باقي است . 11- سينما رفتن و ساير امور شخصي هم 2 روز را در بر ميگيرند. پس 1 روز باقي ميماند. 12- 1 روز باقي مانده همان روز تولد شماست. چگونه ميتوان در آن روز درس خواند
اي زلال نام تو جاري شده در حريم نور تكراري شده اي طنين درس عشقت دلپذير دجله رودي در فرادست كوير تا الفبا را به من آموختي در دلم نور و نوا اندوختي در كلاس تو دلم آرام بود در كتابم عكسي از بادام بود در خيالم درس سارا مانده است دركفم بادام دارا مانده است روزهاي خوب ما را برده اند مشقهاي كودكي خط خورده اند با تو شیرین ،خاطرات كودكي بوي جوي موليان رودكي اي فداي تو تمام هست و نيست دفتر دل مانده در سوداي بيست ياد دارم تركه هاي بيد را دفتر صد برگ مشق عيد را تا به روي دستهايم تاول است بهترين عشقم كلاس اول است مي نويسم گرچه اين تكراريست نام او در شعرهايم جاري است آنكه شبهاي مرا مهتاب داد روز اول گفت بابا آب داد
وحدت طلبی و مردم گرایی تکیه و تأکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهبهای اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه گرایش جنبشهای اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است؛ زیرا انقلاب اسلامی با الگو قرار دادن اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، و غربی و شرقی قائل نیست و بر جنبههای اختلاف برانگیز در بین مسلمانان پافشاری نمیکند؛ بلکه با برگزاری هفته وحدت، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی رحمهالله علیه سلمان رشدی و…، در راه اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، انواع گروههای غیرشیعی و حتی جنبشهای آزادیبخش غیراسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگوی خود قرار دادهاند. مردمگرایی انقلاب اسلامی نیز، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملتهای مسلمان بوده است. تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی اسلامی انقلاب اسلامی ایران بر حرکتهای اسلامی معاصر، تأثیر فراوانی گذاشته است که از آن جمله میتوان به بازتاب سیاسی و فرهنگی آن اشاره کرد. الف) بازتاب سیاسی یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. به بیان دیگر، عمر دورهای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان از بین رفته و خواهان هضم شدن در هویت جهانی بودند، به پایان رسید و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد. این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبشهای اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کاملترین شیوه مبارزه است. چنین رویکردی، به معنای کنار گذاشتن اندیشههای غیرمذهبی است که همگی در نجات ملتهای اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان ظاهر شدند. ب) بازتاب فرهنگی انقلاب اسلامی ایران، ارزشهای فرهنگی جدیدی را در مبارزه سیاسی جنبشهای اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزشها، گرایش به جهاد است. جنبشهای اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی پذیرفتهاند. مردمی بودن که یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران است، در جنبشهای سیاسی اسلامی راه یافته است. این جنبشها دریافتهاند که اسلام، توانایی بسیج تودههای مردم را دارد. تقلید شعارهای انقلاب اسلامی ایران از سوی جنبشگران مسلمان، شکل دیگر تأثیر انقلاب اسلامی ایران است. برای مثال شعار مردم مصر «لا شرقیه و لا غربیه»، مردم کشمیر «الله اکبر» و «خمینی رهبر»، شعار مردم فلسطین «لا اله الا اللّه»، «اللّه اکبر» و «پیروزی از آنِ اسلام است» میباشد. از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبشهای سیاسی اسلامی معاصر دیده میشود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب در نقاط مختلف جهان افزایش یافت. تظاهرات به سبک ایران نیز یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکتهای اسلامی و سیاسی معاصر به شمار میآید. جهانشمولی پدیدههای سیاسی و اجتماعی بزرگ هر جامعه، همچون انقلابهای مطرح در تاریخ بشر، بر تحولات فکری، سیاسی و اجتماعی در خارج از مرزهای خود اثر میگذارند. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده بیرون نبوده است؛ به ویژه آنکه با رویکرد عقیدتی خود، از توانمندی تأثیرگذاری به گستره جغرافیایی جهان اسلام برخوردار بود. ویژگی اصلی انقلاب اسلامی، تبلیغ اسلام و اصول اساسی آن است. جهانی بودن انقلاب در گسترش فرهنگ اسلامی و افزایش اقتدار اسلامی جلوهگر میشود. گسترش انقلاب اسلامی نه تنها حرکتی انقلابی، بلکه وظیفهای دینی به شمار میآمد. به همین دلیل در اصل ۱۵۴ قانون اساسی آمده است: «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسانها در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه از جهان حمایت میکند». بازتاب انقلاب نور در جهان آسیای مرکزی استاد جمعه علی خان (معاون وقت وزیر فرهنگ قرقیزستان) میگوید: «شناخت اولیه ما از انقلاب، بسیار ناچیز بود… ما همین اندازه میدانستیم که امام خمینی رحمهالله ، شخصیتی سازشناپذیر است که سالها در تبعید زندگی کرده و به چیزی جز پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس حکومت اسلامی رضایت نمیدهد». مقامات کشورهای تازه استقلال یافته، اعتراف کردهاند که با پیام امام خمینی رحمهالله به گورباچف، به عمق شخصیت ایشان پی برده و دانستهاند امام خمینی رحمهالله شخصیتی سیاسی در ردیف دیگر رهبران کشورها نیست. آنها پیام امام را مهمترین و رساترین صدای انقلاب ایران در میان ملتهای خود میدانند. جنوب شرقی آسیا احیای اسلام و تأثیر انقلاب در آسیای جنوب شرقی، به شیوههای گوناگونی به ویژه در مالزی و اندونزی تجلّی یافته است. از نشانههای آشکار این امر، حجاب بسیاری از زنان، توجه هر چه بیشتر مردم به نماز، روزه و دیگر عبادات، برنامههای مذهبیِ بیشتر در تلویزیون، استناد به اسلام در سخنرانیهای سیاستمداران و مشارکت بیشتر در سازمانهای اسلامی بینالمللی است. نظر عمومی بر این است که انقلاب ایران، تأثیر مهمی بر عناصر آشنا به مذهب در این کشورها داشته است و مسلمانان بیش از پیش هویت خود را شناختهاند. لبنان و فلسطین حرکتهای اسلامی در لبنان کاملاً با انقلاب اسلامی ایران در ارتباط هستند. یکی از اساتید دانشگاه لبنان میگوید: «در دنیای امروز، هر انسانی باید کسی را بیابد که از طرف او حمایت شود. در این ایام، ترکیه با گرایش به غرب، اسلام را رها کرد و کسی نبود که مسلمانان را حمایت کند. آمریکا و فرانسه و غرب نیز مسیحیان را حمایت میکنند. در این برهه میبایست کسی اسلام و مسلمین را حمایت میکرد. انقلاب اسلامی پیروز شد و مسلمانان لبنان و تمام مظلومان جهان را مورد حمایت خود قرار داد». غرب و آمریکا تحلیلگران و صاحبنظران معتقدند که با آغاز عصر امام خمینی رحمهالله ، دین و دینداری در همه جهان گسترش یافته و زنده شده است. از این رو، کلیساها جان تازهای گرفتند و حتی مذهبی بودن در اروپا با ارزش تلقی شد. خلاصه اینکه عصر امام خمینی رحمهالله ، عصر احیای دین و معنویت در جهان معاصر به شمار میآید. یکی از اندیشمندان اسلامی در اینباره گفته است: «مهمترین دستاورد حرکت امام خمینی، احیای دین و دینگرایی در جهان معاصر بود؛ به گونهای که به برکت این حرکت، نه تنها پیروان دین اسلام، بلکه پیروان دیگر ادیان، از جمله مسیحیت نیز حیاتی دوباره یافته و در نتیجه دین و دینگرایی در سایر ملل نیز افزایش یافت». ویژگیهای انقلاب اسلامی گرایش دینی یکی از ویژگیهای انقلاب مردم ایران، خدا محوری آن است. در اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی میخوانیم: «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است». در وصیتنامه پیر عرفان و بنیان گذار انقلاب اسلامی، در اینباره چنین آمده است: «ما میدانیم که این انقلاب بزرگ که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تأییدات الهی پیروز گردید. اگر نبود دست توانای خداوند، امکان نداشت یک جمعیت ۳۶ میلیونی با آن تبلیغات ضد اسلامی و ضد روحانی خصوصا در این صد سال اخیر… یکپارچه قیام کنند و در سرتاسر کشور با ایده واحد فریاد اللّه اکبر و فداکاریهای حیرتآور و معجزهآسا، تمام قدرتهای داخل و خارج را کنار [زند]…. تردیدی نیست که این یک تحفه الهی و هدیه غیبی بود که از جانب خداوند منّان بر این ملت مظلوم غارت زده عنایت شده است». مردمی بودن انقلاب مردمی بودن در انقلابهای دیگر هم کم و بیش دیده میشود، ولی در انقلاب اسلامی ایران بسیار برجستهتر است. در این انقلاب، بیشتر مردم به صحنه آمدند و خواستار سرنگونی رژیم شاهنشاهی و برقراری نظام اسلامی شدند. نظامی، کارگر، کارمند، کشاورز، روحانی، دانشجو و معلم، همه و همه در این انقلاب سهیم بودند. این وجه از مردمی بودن انقلاب شاخص است. در بیشتر انقلابهای دیگر، عنصر اصلی مبارزه، نیروهای متشکل حزبی و شبهنظامی بودند که از راه جنگ مسلحانه کار را تمام کردند و نقش مردم بیشتر حمایت و پشتیبانی از آنها بود، ولی در انقلاب ما، همه مردم نقش داشتند و در سراسر کشور با یک شدت و قدرت با رژیم پهلوی به مبارزه برخاستند. رهبری و مرجعیت از ویژگیهای مهم انقلاب اسلامی ایران که از ویژگی الهی بودن انقلاب سرچشمه میگیرد، نقش دین، عالمان دینی و رهبری و هدایت انقلاب است. همه انقلابهای دیگر به نوعی در مقابل دین و مذهب بودند، ولی این انقلاب با رهبری و هدایت عالمان دینی آغاز شد و به سرانجام رسید. در رأس این بزرگان، شخص امام خمینی رحمهالله قرار داشت که بالاترین جایگاه دینی، یعنی مرجعیت را دارا بود. رهبری ایشان، ویژگیهای برجستهای داشت که برخی از آنها را برمیشماریم: الف) امام که مرجعی دینی بود، پایگاه وسیع و عمیق مردمی داشت. ب) ایشان با پایهگذاری قیام پانزده خرداد و مدیریت و شجاعت بیمانند در آن جریان و ایام تبعید، رهبری سیاسی و انقلابی خود را به اثبات رساند. ج) رهبری ایشان قاطعانه بود. د) امام، هم طراح انقلاب بود و هم مدیر و مجری آن. اصالت اصالت انقلاب اسلامی ایران دو بُعد دارد: نظری و عملی. در بعد نظری و فکری، آرمانها و ایدههای این انقلاب، وارداتی نبوده، محصول جامعه و تاریخ ایران است. اسلام و عقاید اسلامی هزار و چهارصد سال قبل از سوی ایرانیان پذیرفته شده، در این مدت به عنصر اصلی و اساسی فرهنگ و ملیت ما تبدیل شد. در بُعد عملی نیز میبینیم که مردم با نیروی خود و بدون کمکهای مالی و تسلیحاتی شرق و غرب یا همسایگان و با اتکا به خداوند و شعار «پیروزی خون بر شمشیر» به پیروزی رسیدند. اسلامی ـ دینی بودن انقلاب ایران یکی از شروط درجه اول انقلاب ایران، اسلام است؛ زیرا رهبر این انقلاب فردی روحانی و مرجع دینی بوده، سازماندهی آن از راه سازمان سنتی هزار ساله حوزههای علمیه دینی صورت میگرفت. سازمانی که پنج عنصر و رکن اساسی داشت؛ علما و مراجع دینی، حوزههای علمیه و مدارس دینی، بقعهها و مزارهای متبرک، مساجد و ائمه جماعات، دستجات و هیئتهای مذهبی. بنابراین به دلیل نقش اساسی دین اسلام در شرایط انقلاب ایران، این پدیده متصف به صفت اسلامی گردیده است. خاستگاه عاشورایی انقلاب از دیدگاه بسیاری از اندیشمندانی که در زمینه علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران نظریهپردازی کردهاند، عامل مذهب از قویترین و اصلیترین عواملی است که در پیدایش و پیروزی انقلاب نقش بسزایی داشته است. همچنین مروری بر ادبیات سیاسی رایج در روند وقوع انقلاب اسلامی، شعارها، سخنرانیها و بیانیههای رهبران نهضت، بیانگر این واقعیت است که از میان عناصر مذهبی، فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین علیهالسلام ، نقش بهسزایی در این زمینه بر عهده داشته است. فرهنگ شهادت، مبارزه همیشگی با باطل، طاغوتستیزی، اصل پیروی از رضایت خداوندی و مصالح مسلمانان، و نیز فرهنگ نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر، از ویژگیهای مؤثر فرهنگ عاشورا بر انقلاب ایران است. گونههای تأثیر فرهنگ عاشورا در پیدایش انقلاب اسلامی الف) تأثیر فرهنگ عاشورا بر اهداف افراد انقلابی هدف و انگیزه مردم ایران از انقلاب اسلامی، نابودی ظلم، استبداد و استکبار، برپایی حکومت عدل الهی، اجرای احکام اسلامی به عنوان «معروف»، و جلوگیری از وابستگی به بیگانگان به عنوان «منکر» بود که همان انگیزه و هدف امام حسین علیهالسلام از قیام عاشورا به شمار میآمد. حضرت امام درباره تأثیر قیام عاشورا بر اهداف و انگیزههای انقلاب اسلامی میفرماید: «حضرت سید الشهدا علیهالسلام به همه آموخت که در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد؟» به همین دلیل یکی از مهمترین شعارهای افراد انقلابی این بود: «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه». ب) تأثیر فرهنگ عاشورا بر رهبری انقلاب وجود رهبری حسینگونه امام خمینی رحمهالله ، یکی از مهمترین جلوههای تأثیر نهضت عاشورا در پیدایش انقلاب اسلامی بود. مردم ایران، صلابت، شهامت، شجاعت، قاطعیت، سازشناپذیری و روح حماسی امام حسین علیهالسلام را در شخصیت امام خمینی رحمهالله متجلی میدیدند و شرایطی که امام حسین علیهالسلام برای رهبر و حاکم جامعه اسلامی توصیف میکرد، در او مییافتند. شعار «خمینی، خمینی تو وارث حسینی» بیانگر این مطلب است. ج) فرهنگ عاشورا و شیوه مبارزه مردم ایران، تحتتأثیر نهضت عاشورا، روحیه شهادتطلبی امام حسین علیهالسلام و یارانش را در خاطرهها تکرار میکردند. جوانان انقلابی با شعارهای «الله اکبر» و «توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد» با تانکها و مسلسلهای رژیم ستمشاهی مقابله مینمودند. حضرت امام خمینی رحمهالله میفرماید: «کیفیت مبارزه را… اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همهجا را در دست دارد، با یک عدهمعدود، باید چطور باشد، اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهداء علیهالسلام به ملت آموخته است». د) عزاداری امام حسین علیهالسلام و انقلاب ایام عزاداری امام حسین علیهالسلام و اماکن عزاداری مانند مساجد، تکیهها و خیمههای عزاداری، به عنوان مهمترین زمان و مکان برای فعالیت نیروهای انقلاب و آگاهی مردم از مفاسد حکومت پهلوی، و نیز سازماندهی آنان برای راهپیمایی، تظاهرات و فعالیتهای انقلابی به شمار میآمد. فرهنگ عاشورا و پیروزی انقلاب اسلامی با مروری بر مقاطع سرنوشتساز پیروزی انقلاب اسلامی، مشخص میشود که فقط آغاز انقلاب، ایام عزاداری امام حسین علیهالسلام و با الهام از آموزههای نهضت عاشورا بوده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم: ۱٫ قیام پانزده خرداد، در پی سخنرانی امام خمینی رحمهالله در روز عاشورای سال ۱۳۴۲ پدید آمد. ۲٫ هفده شهریور نیز یکی از مقاطع مهم انقلاب بود که تحتتأثیر عاشورا و فرهنگ آن شکل گرفت. امام خمینی رحمهالله در اینباره فرموده است: «هفده شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا، و شهدای ما مکرر شهدای کربلا، و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند». ۳٫ اعلامیه تاریخی امام خمینی رحمهالله در روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ مبنی بر شکستن کودتا و حکومت نظامی رژیم که تصمیم داشتند رهبران اصلی انقلاب را دستگیر کرده و به گمان خود برای همیشه به انقلاب پایان دهند، نوعی حماسه عاشورایی به شمار میآید. فرهنگ عاشورا و تداوم انقلاب اگر انقلاب اسلامی بخواهد بر مبنای فرهنگی که شکل گرفته تداوم یابد، ناگزیر باید همواره به آن فرهنگ توجه کند. روحیه شهادتطلبی، آزادگی و شرف، عزّت نفس، مبارزه با ظلم و… در عرصههای مختلف سیاست خارجی و روابط با دیگر کشورها و همچنین عرصه سیاست داخلی، از سیاستگذاری در ابعادِ مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… گرفته تا بخشهای اجرایی، همه باید به آموزههای نهضت امام حسین علیهالسلام و فرهنگ عاشورا پایبند باشد. امام خمینی رحمهالله در قسمتی از سخنان خویش میفرماید: «فداکاری حضرت سیدالشهداء علیهالسلام است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است… باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این نهضتها را حفظ کنید». شعارهای راهبردی ایدئولوژی و ماهیت هر انقلاب در شکل ساده و مردمی، در شعارهای آن تجلّی پیدا میکند و شعار، از دیرباز ابزاری برای شناساندن اهداف و مظهر خواستههای مردم بوده است. شعارهای مردم ایران که خواستههای آنها را مطرح میکرد، در واژههای زیر قرار میگیرد. ۱٫ استقلال بیتردید بنیادیترین شعار مردم در دوران مبارزات ستمشاهی، استقلالطلبی بود. ایرانِ زمان شاه، در حکم «ژاندارم منطقه» برای آمریکا و غرب عمل میکرد. قانون کاپیتولاسیون که از سوی دولت ارائه شد و به تصویب مجلس شورای ملی وقت رسید، مصونیت مستشاران آمریکایی را تضمین میکرد تا آنان بدون هیچگونه ترس و نگرانی، در داخل ایران به غارت اموال و ثروت عمومی مردم بپردازند. ارتش رژیم شاه هم کاملاً در اختیار ژنرالهای آمریکایی بود و از خود هیچ ارادهای نداشت. استقلال، بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی برای مردم ایران بود. از این رو، قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصلهای مختلف خود، به صورت برجسته بر استقلال کشور تأکید دارد. امروز بدون مبالغه میتوان گفت که ایران، مستقلترین کشور دنیا به شمار میآید. ۲٫آزادی آزادی، در زمره مطالبات مردم و همواره در صدر اهداف نهضتها و جنبشهای استقلالطلبی و آزادیخواهی ایران در دو قرن اخیر بوده است. رژیم مستبد و دیکتاتور پهلوی با ایجاد جوّ اختناق و خفقان، حداقل آزادیها را نیز از ملت ایران دریغ میورزید و به جای آن، زندانها پُر از مجاهدان راه حق بود. مجلسها و دولتهای دست نشانده، یکی پس از دیگری میآمدند و میرفتند و در این میان آنچه بیاهمیت مینمود، نقش مردم و قانون بود. حکومت پلیسی که به ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با هدایت آمریکا و انگلستان برای حمایت همهجانبه از رژیم شاه در ایران شکل گرفت، تمام همت خود را صرف سرکوب آزادی و مبارزه با مجاهدان راه حق میکرد. در چنین فضایی، ملت ایران فریاد «آزادی» را در کنار «استقلال» و «جمهوری اسلامی» فریاد زدند. ۳٫جمهوری اسلامی شهید آیتاللّه مطهری بر این عقیده بود که «جمهوری»، شکل حکومت بوده، «اسلامی» محتوای اداره کشور را نشان میدهد. جمهوری اسلامی، با رأی بیش از ۹۸ درصد مردم ایران جایگزین رژیم سلطنتی شد. حضرت امام خمینی رحمهالله هم این روز را عید اعلام کرده، در پیامی به این مناسبت فرمودند: «مبارک باد بر شما چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و کرد و بلوچ مطرح نیست. همه برابرند… و تفاوت بین زن و مرد و بین اقلیتهای مذهبی و دیگران در امر اجرای عدالت نیست». ۴٫نه شرقی، نه غربی شعار مهم نه شرقی نه غربی، گویای نفی سلطه بیگانگان بر امور داخلی کشور است. با پیروزی انقلاب اسلامی، راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در ذیل سیاست نه شرقی، نه غربی بر چند اصل استوار است: نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان، عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر، روابط صلحآمیز متقابل با دولتهای غیرمحارب، ممنوعیت انعقاد هر قراردادی که موجب سلطه بیگانه شود، و حمایت از مبارزه حقطلبانه مستضعفان در برابر مستکبران در هر نقطه جهان. در سایه اتخاذ چنین سیاستی بود که ابعاد مبارزه با استکبار در ایران گسترش یافت و فرهنگ بیگانهستیزی و ضداستکباری نهادینه شد.
چگونگی نفوذ ، حضور و سلطه استعمار و جابهجایی دو امپراتوری استعماری و چگونگی برخورد جریانهای فکری مختلف با مسائل سیاسی و فرهنگی و همچنین نقش مردم از زمانهای مختلف و تاثیر حضور آنان در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ، برای سیاستگزاران و مدیران کشور بشدت مورد نیاز میباشد.علل و عوامل شکلگیری و چگونگی روند انقلاب اسلامی از دهه ۴۰ تا کنون همچنان مورد بحث و بررسی و اختلاف نظر میباشد. هر یک از گروهها و جریانهای سیاسی و اعتقادی به گونهای موضوع را تجزیه وتحلیل و نتیجه گیری کردهاند… اگر چه بسیاری سعی کردهاند این انقلاب را در ردیف سایر انقلابها و تحولات معمول دنیا بدانند اما در عمل نظرات آنان با واقعیتها فاصله زیادی دارد. زیرا نیروی این انقلاب مردمی و اسلامی بدون هیچگونه مرزبندی طبقاتی و گروهی بوده و ایدئولوژی ان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله میباشد که سازش با نظامهای رایج دنیا ندارد و رهبری آن توسط یکی از مردان کم نظیر تاریخ حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) با ویژگیهای خاص خود بود. به همین دلیل جریانات و تحولات قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مخالف غالب تحلیها و پیش بینیهای سیاستمداران وتحلیگران سیاسی بود.واقعیت این است که دنیا با چنین انقلابی آشنایی نداشت و لذا در برخورد با آن نیز شیوهها و روشهای معمول را به کار میگرفت که کارآیی و تاثیر چندانی در سیر جریان دیده نشد. اگر نظرهای مختلفی که در مورد علل تکوین وداوم انقلاب مطرح شده تدوین شود طبعاً صاحبنظران داخلی تائید میکنند، این است که عوامل اساسی انقلاب عبارتند از : ۱٫ رهبری حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی که با شیوهای استثنایی و فوقالعاده رهبری و فرماندهی را به عهده گرفتند و تا پیروزی نهایی هدایت جریانات را به نحو احسن انجام دادند. ویژگیهای شخصی و رهبری امام خود موضوع بحثی جدید در جامعه شناسی سیاسی میباشد. ۲٫ حضور یکپارچه و متحد مردم در تمامی صحنهها قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، آن چنان توان و قوتی ایجاد نمود که هیچگونه امکانی برای مقابله با آن در اختیار رژیم شاه و اربابانش نبود. ۳٫ اعتقاد به اسلام و موازین و ارزشهای آن و همچنین عشق به خاندان پیامبر و اسوه بودن آنان برای مردم و الهام از زندگی و شهادت آنان در راه خدا خصوصاً درس گرفتن از عاشورا، آن چنان تحولی به وجود آورد که نه تنها برای خارجیان بلکه برای سران و کارگزاران سیاسی ـ امنیتی رژیم شاه هم بخوبی شناخته شده نبود. به همین دلیل در کلیه تجزیه و تحلیهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی اعتقادات مردم و نقش ونفوذ علما مورد توجه نبود واتفاقاً مهمترین انگیزه انقلاب هم بیاعتنایی و تضعیف اسلام در امور مختلف کشور توسط رژیم شاه بود.بعضی تلاش کردهاند تا مدرنیسم و صنعتی شدن، توسعه ارتباطات و مبادلات با غرب را علت اصلی بروز انقلاب اسلامی تحلیل و تبلیغ نمایند اما واقعیت این است که مقابله با مظاهر فاسد فرهنگ غرب و تهاجم همه جانبه سلطه استعماری برای از بین بردن هویت اعتقادی و فرهنگی یکی از عوامل اصلی انقلاب مردم مسلمان بود. زیرا اسلام با روابط مناسب و سازنده و مبادلات منطقی مخالف نیست بلکه تایید کننده و مشوق است.به طور خلاصه میتوان گفت ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ نه تنها سرآغاز دوران جدیدی در تاریخ تحولات ایران بود، بلکه تغییرات زیادی را در سطح منطقه و در سطح بینالمللی به دنبال داشته است . مفهوم انقلاب مطالعه نظاممند مفهوم جدید انقلاب، از قرن نوزدهم میلادی آغاز شد. در فرهنگهای سیاسی و علوم سیاسی، انقلاب را چنین تعریف میکنند: «سرنگونی یک نظام اجتماعی کهنه و فرسوده و جایگزین کردن آن با نظام اجتماعی نو و مترقی» یا «سرنگونی حکومت طبقه یا طبقات رو به زوال و جایگزین کردن آن با نظام اجتماعی جدید». در برخی موارد هم برای تعریف عام انقلاب که هر نوع تحول اساسی را در بربگیرد، آن را چنین تعریف میکنند: «هر نوع تحول کلی و اساسی». انقلاب از دیدگاه اسلام دیدگاه اسلام در مورد انقلاب، با تفسیر و تحلیل غربی و مارکسیستی آن کاملاً تفاوت دارد. در تحلیل اسلامی، مهمترین عامل انقلاب، آرمانخواهی و عقیده به مکتبی است که نخست گروه پیشرو و مجاهدان را وارد میدان مبارزه انقلابی میکند و سپس با بسیج تودههای گسترده مردم، انقلاب را به درون جامعه کشانده، از طریق تودههای مردم به پیروزی میرساند. از دیدگاه اسلام، انقلابْ نوعی جهاد داخلی است که در آن گروهی برای خدا میجنگند و گروه دیگر مانع راه خدایند. انقلاب اسلامی در انقلاب اسلامی، عناصر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر کدام به گونهای تأثیر گذارند. نیز در کنار این عناصر، بر خشم قهرآمیز مردم تکیه میشود. البته میتوان ویژگیهای اصلی انقلاب اسلامی را در تعریف زیر مطالعه کرد: «انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن، منطبق بر جهانبینی و موازین و ارزشهای اسلامی و نظام امامت و بر اساس آگاهی و ایمان مردم، و نیز حرکت پیشگام صالحان و قیام قهرآمیز تودههای مردم است». فرایند انقلاب اسلامی مقام معظم رهبری در پیام خود به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۷ چنین میفرماید: «امام بزرگوار ما با تکیه به تعالیم اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، و با اعتماد به ایمان دینی مردم، و با شجاعت و اخلاص و توکل کمنظیر خود، راه مبارزه را در میان سختیها و مصائب طاقتفرسا گشود و پیش رفت و صبورانه و پیامبرگونه ذهن و دل مردم را با واقعیتهای تلخ و راه علاج آن آشنا کرد. ملت ایران که از اولین قدمها به ندای این مرد الهی و روحانی گوش فرا داده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگیزه نیرومند ایمان و عشق به اسلام، فداکاریها و جانفشانیهای فراموشناشدنی کردند. امام بزرگوار ما در این مدت، در عین هدایت مردم و گستردن دامنه آگاهی همگانی و کشاندن توده میلیونی به مبارزه، اندیشه حکومت اسلامی را نضج و قوام بخشید و در مقابل دو مکتب رایج سیاسی عالم… راه اسلامی را مطرح کرد که در آن بر دو عنصر دین و انسان به طور اساسی تکیه شده و ایمان دینی و اراده مردمی بزرگترین شاخصه آن است». ماهیت انقلاب اسلامی بزرگترین تحول قرن بیستم با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بزرگترین تحول جهانی قرن بیستم به وقوع پیوست. بنیان گذار این انقلاب با قیام خود، غرور ملتهای مستضعفی را که سالیانی مدید مورد ظلم قرار گرفته بودند، به آنان باز گرداند. او نه تنها سرنوشت کشورش را تغییر داد، بلکه میلیونها انسان گمگشته در برهوت جاهلیت عصر مدرن را به بازگشتی دوباره به معنویت و یکتاپرستی فراخواند. پیروزی انقلاب اسلامی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، ناظران را با پدیدهای تازه در صحنه سیاسی جهان روبهرو ساخت. این پدیده بنا به ماهیت، اهداف و سرنوشت خود، در هیچیک از معیارهای سیاسی جهان نمیگنجد. انقلاب آزادیبخش از آنجا که انقلابهای آزادیبخش ملی، بر ضد سلطه امپریالیستی شکل میگیرد و رژیم شاه در ایران نیز در طول انقلاب به عنوان رژیم دست نشانده امپریالیسم آمریکا بود، برخی آن را به عنوان حرکتی ضدامپریالیستی و در گروه انقلابهای آزادیبخش ملی قرار میدهند. اما با وجود جنبه ضدامپریالیستی انقلاب و نیز وابستگی رژیم پهلوی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به حمایتها و کمکهای مستقیم آمریکا، از آنجا که اصطلاح «انقلاب آزادیبخش» به جنبشهایی گفته میشود که بر ضد سلطه مستقیم خارجی شکل میگیرد، کاربرد آن در مورد انقلاب ایران چندان راهگشا نیست. انقلاب اجتماعی اصطلاح انقلاب اجتماعی، درباره انقلابهایی به کار میرود که بر اثر آنها تحولات ساختاری اقتصادی ـ اجتماعی چشمگیری شکل میگیرد. برخی چون اِسکاچْپول که تحولات اجتماعیِ ناشی از انقلابها را به شکل وسیعتر تعریف میکنند، بر آناند که انقلاب ایران، انقلابی اجتماعی است؛ زیرا با دگرگونیهای ساختاری و ارزشیِ وسیعی همراه بوده است. انقلاب اسلامی و همگانی از آنجا که انقلاب ایران به روشنی بر جنبش سراسری و چند طبقهای متکی بود، بسیاری از تحلیلگرانِ انقلاب، آن را انقلابی مردمی یا مردمگرا میدانند. تردیدی نیست که انقلاب ایران از نظر نوع ائتلاف قشرهای مختلف اجتماعی در آن، پدیدهای کمنظیر به شمار میآید و به همین دلیل «انقلاب مردمی» قلمداد کردنِ آن جایز به نظر میرسد. البته انقلاب ایران بیشتر از هر عنوانی با نام «انقلاب اسلامی» مطرح شده است. به نظر میرسد که با توجه به گفتمان حاکم بر انقلاب ایران، رهبری انقلاب و همچنین شکل دولت و روابط اجتماعی بعد از آن، جا دارد که انقلاب ایران به عنوان انقلاب اسلامی مطرح شود. زمینههای تأثیرپذیری جنبشهای اسلامی از انقلاب اسلامی ایران انقلاب اثرگذار انقلاب اسلامی ایران بر جنبشهای سیاسی ـ اسلامیِ معاصر تأثیر گذاشت؛ زیرا موارد مشترک فراوانی بین انقلاب اسلامی ایران و این جنبش دیده میشود که این تأثیر را فراهم آورد. این زمینهها که از آنها به عنوان عامل همگرایی یا عناصر همسویی-سایت تهران پاتوق نوشت- و همرنگی نیز میتوان یاد کرد، عبارت است از عقیده مشترک، دشمن مشترک، هدف مشترک، وحدتطلبی و مردمگرایی. عقیده مشترک انقلاب اسلامی ایران، همانند هر جنبش اسلامی دیگر، به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم معتقد است، کعبه را قبله آرزوهای معنوی خود میداند، قرآن را کلام خداوند و منجی بشر گمراه میپندارد، و به دنیای پس از مرگ و صلح و برادری و برابری ایمان دارد؛ همان گونه که امام خمینی رحمهالله فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحیدِ کلمه کنید». دشمن مشترک انقلاب اسلامی و جنبشهای اسلامی، دشمن مشترکی دارند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، استعمارگران اروپایی و صربهای نژاد پرست و…، کیان اسلام را تهدید میکند. در مقابل، انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی نه غربی» عَلَم مبارزه بر ضد دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است. هدف مشترک هدف انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر، برچیده شدن فساد، اجرای قوانین اسلام، استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان، و به اهتزاز درآوردن پرچم لا اله الا الله در سراسر جهان با تکیه بر قدرت الهی و تودههای مردم است. البته برخی از جنبشهای سیاسی معاصر، فقط عمل به احکام اسلام را در کشورهای خود میخواهند و برخی نیز خواستار تشکیل حکومتی مستقل، بدون تأکید بر شکل اسلامی حکومت هستند. بنابراین میتوان گفت که جنبشهای اسلامی معاصر، حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی هستند؛ زیرا انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنان را از عزلت و حقارت نجات داد و اسلام را به عنوان تنها راهحل برای زندگی سیاسی مسلمانان مطرح ساخت.
هیچ انتظاری از کسی ندارم و این نشان دهنده ی قدرت من نیست مسئله خستگی از اعتماد های شکسته شده است در روز گاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست پس برخیز تا چنین مردمی بگریند نصف اشتباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم احساس می کنیم و وقتی که باید احساس کنیم فکر می کنیم.... سر آخر چیزی که به حساب می آید تکرار سالهای زندگی شما نیست بلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید.... همیشه در زندگی جوری زندگی کن که ای کاش تکیه کلام پیریت نباشد چه داروی تلخی است وفاداری به خائن صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل اگر حق با شماست خشمگین شدن نیازی نیست و اگر حق با شما نیست هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید... ما خوب یاد گرفته ایم در آسمان مثل پرنده باشیم و در آب مثل ماهی ها اما هنوز یاد نگرفته ایم روی زمین چگونه زندگی کنیم... فریب مشابهت های روز و شب را نخوریم امروز دیروز نیست و فردا امروز نیست برای دوست داشتن وقت لازم است اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است هیچ انسانی دوست ندارد که بمیرد اما همیشه آرزوی بهشت رفتن را دارد اما یادمون نره که برایب رفتن به بهشت اول باید مرد و در آخر: عجیب نیست که پس از گذشت یک دقیقه به پزشک اعتماد کنی بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری بعد از گذشت چند روز به دوستی بعد از چند ماه به همکاری بعد از چند سال به همسایه ای اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم... دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم او که یگانه و شایسته...
گاهي غصه مي خوريم يه پروانه چرا يه روز عمر داره چه عمر كوتاهي اما نه عمر اون كوتاه نيست اون تو يه روز خيلي كار مي كنه خيلي كار مي كنه با خيلي از گلا همنشين مي شه روي سبزه ها پرواز مي كنه با دوستاش به سفر مي ره از اينجا به اونجا عشق بازي هم مي كنه تو همين دوره كوتاه با كسي دعوا نمي كنه براي همين هم هست تعدادشون خيلي زياده چه رنگ هاي قشنگي هم دارند از كنارت كه پرواز مي كنند هيچ صدايي ندارند نور را خيلي دوست دارند همينه كه اگر يه جايي چراغي روشن باشه هزار هزار گرد آن پرواز مي كنند و خيلي هاشون هم مي ميرند عاشق نورند يه روز وقت دارند يه روز يه روز افتاب مي بينند كاش منم يه پروانه بودم وقت مردم آزاري نداشتم همون يه روز را زندگي مي كردم زندگي مي كردم زندگي..... پروانه گاهي غصه مي خوريم يه پروانه چرا يه روز عمر داره چه عمر كوتاهي اما نه عمر اون كوتاه نيست اون تو يه روز خيلي كار مي كنه خيلي كار مي كنه با خيلي از گلا همنشين مي شه روي سبزه ها پرواز مي كنه با دوستاش به سفر مي ره از اينجا به اونجا عشق بازي هم مي كنه تو همين دوره كوتاه با كسي دعوا نمي كنه براي همين هم هست تعدادشون خيلي زياده چه رنگ هاي قشنگي هم دارند از كنارت كه پرواز مي كنند هيچ صدايي ندارند نور را خيلي دوست دارند همينه كه اگر يه جايي چراغي روشن باشه هزار هزار گرد آن پرواز مي كنند و خيلي هاشون هم مي ميرند عاشق نورند يه روز وقت دارند يه روز يه روز افتاب مي بينند كاش منم يه پروانه بودم وقت مردم آزاري نداشتم همون يه روز را زندگي مي كردم زندگي مي كردم زندگي.....
دلتنگی هایِ آدمی را باد ترانه ای می خواند رویاهایش را آسمانِ پرستاره نادیده می گیرد و هر دانه یِ برفی به اشکی ناریخته می ماند سلام وخیلی خوش آمدید سکوت ، سرشار از سخنانِ ناگفته است از حرکاتِ ناکرده اعتراف به عشق هایِ نهان و شگفتی هایِ بر زبان نیامده در این سکوت حقیقتِ ما نهفته است حقیقتِ تو و من مارگوت بیکل/ ترجمه احمد شاملو
-یک سوسک حمام می تواند ۹ روز بدون سر زندگی کند تا اینکه از گرسنگی بمیرد.
-حلزون می تواند ۳ سال بخوابد.
-اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند این صف به خاطر سرعت تولید مثل هیچ وقت تمام نخواهد شد.
-خطوط هوایی آمریکا با کم کردن فقط یک زیتون از سالاد هر مسافر توانست در سال ۴۰۰۰ دلار صرفه جویی کند.
-چشم های شترمرغ از مغزش بزرگتر است.
-پروانه ها با پاهایشان می چشند.
-سگ ها کمتر از ۱۰ صدا با حنجره خود تولید می کنند درحالی که گربه ها می توانند بیش از صدصدا تولید کنند.
-فیل ها تنها حیواناتی هستند که نمی توانند بپرند.
-فوریه ۱۸۶۵ تنها زمانی بود که ماه کامل نشد.
- I am انگلیسی کوتاه ترین جمله کامل در زبان است.
-تمامی خرس های قطبی چپ دست هستند.
-اگر به طور مداوم ۸ سال، ۷ ماه و ۶ روز فریاد بزنید انرژی صوتی که مصرف کرده اید می تواند گرمای لازم برای یک فنجان قهوه را تولید کند.
-کوتاه ترین جنگ در تاریخ، در سال ۱۸۹۰ بین زانزیبار و انگلستان رخ داد که ۳۸ دقیقه طول کشید.
-در ۴۰۰۰ سال گذشته، هیچ حیوان جدیدی رام نشده است.
-هیچ وقت نمی توانی با چشمان باز عطسه کنی.
-هر تکه کاغذ رانمی توان بیش از ۹ بار تا کرد.
-در هرم خئوپوس در مصر که ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است، به اندازه ای سنگ به کار رفته که می توان با آن دیوار آجری به ارتفاع ۵۰ سانتی متر دور دنیا ساخت.
-وقتی مگس بر روی یک میله فولادی می نشیند، میله فولادی به اندازه دو میلیونیم میلیمتر خم می شود.
-عدد ۲۵۲۰ را می توان بر اعداد ۱ تا ۱۰ تقسیم کرد بدون آنکه خارج قسمت کسری داشته باشد.
-شتر تنها حیوانی است که نمی تواند شنا کند.
-در تلویزیون در هر ثانیه بیش از ۵۰۰ بیلیون بیلیون الکترون به صفحه برخورد می کند و تصویری را که شما تماشا می کنید به وجود می آورد.
-یک لیتر سرکه در زمستان سنگین تراز تابستان است.
-قد انسان تا ۲۰، ۲۵ سالگی و گاهی تا ۴۰ سالگی بلند می شود. بعد از آن قد انسان هر دو سال حدود ۶ میلی متر کوتاهتر می شود.
-انسان روزانه یک لیتر بزاق دهان تولید می کند.
-کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ هزار برابر وزن خود غذا می خورند.
-تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.
اهداف اخلاقی |
|
1. راستگو، امانت دار و رازنگهدار است. 2. به ارزش های اخلاقی علاقه نشان می دهد. 3. به ارزش ها و توانایی های خود آگاه است و سعی در پرورش آن ها دارد. 4. دختری عفیف و با حیا و پسری شجاع و غیور است. 5. اطاعت از والدین را وظیفه می داند. 6. برای انجام کارهای خود شخصاً اقدام می کند و خود را از مشورت دیگران بی نیاز نمی داند. 7. موفقیت دیگرا را ارج می نهد و خود نیز برای رسیدن به موفقیت تلاش می کند. 8. به دیگران کمک می کند و در رفع ضعف های آن ها می کوشد. 9. از لباس های مناسب اسلامی ایرانی استفاده می کند. 10. اوقات فراغت خود را با فعالیت های مناسب پر می کند. 11. وضع ظاهری خود را با توجه به موازین دینی و اجتماع مرتب می کند. 12. توانایی عفو کردن دیگران در او به وجود آمده است. 13. با دقت در اعمال خود نسبت به دیگران زمینه ی اشتباه و خطای آن ها را در مورد خود از بین می برد. 14. رعایت احترام دیگران را در صحبت با آن ها لازم می داند و با جملات احترام آمیز سخن می گوید. 15. کاری از دیگران خواستن را مگر در صورت ناچاری امری ناپسند می داند. 16. به پیشرفت کشور خود و هموطنان اش اهمیت می دهد و یکپارچگی ملی را با ارزش می داند. 17. استفاده از تجربه بزرگترها را برای پیشرفت خود و دیگران لازم می داند. 18. قبل از عمل فکر می کند. 19. به انتقاد از خود و دیگران اهمیت می دهد. 20. خوب را از بد تشخیص می دهد و گرایش به خوبی دارد. 21. رفتاری متعادل دارد وسعی می کند بر احساساست خود تسلط یابد. 22. به رعایت نظم و انضباط عادت کرده است. 23. رعایت قانون را برای حفظ حقوق همه لازم می داند. |
|
اهداف اعتقادی |
|
1. اصول دین را باور دارد و بر مبنای آن عمل می کند. 2. خدا را به دلیل ربوبیت شایسته اطاعت می کند. 3. با انبیا و ائمه ی معصومین (ع) آشنایی دارد و به مطالعه ی زندگی آن ها علاقه نشان می دهد. 4. با ولایت فقیه آشنایی دارد و رابطه ی آن را با امامت می داند. 5. به رعایت تولی و تبری توجه دارد. 6. به اولیای دین، بزرگان و شخصیت های اسلامی آشنایی دارد و به مطالعه ی زندگی آن ها علاقه نشان می دهد. 7. به قیامت و حساب در آن روز را باور دارد و خود را در رابطه با اعمالش در نزد خداوند مسئوول می داند. 8. نماز را مهم ترین راه ارتباط با خدا می داند و به خواندن نمازهای پنج گانه عادت کرده است. 9. قرآن را صحیح می کند و با برخی از قصص آن آشناست. 10. با تاریخ صدر اسلام آشنا است و به آن علاقه نشان می دهد. 11. فروع دین را می داند. 12. می تواند از رساله ی علمیه ی خاص سنین خود استفاده کند. 13. احکام تقلید را می داند و مرجعی برای خود انتخاب کرده است. 14. احکام مربوط به محرم و نامحرم را رعایت می کند. 15. به انجام امر به معروف و نهی از منکر علاقه نشان می دهد. 16. معنای جهاد و شهادت را می داند و به حضور در صحنه های دفاع از دین علاقه نشان می دهد. 17. زمان ها و مکان های مقدس را می شناسد و به وظیفه ی خود در مقابل آن ها عمل می کند. 18. در مسجد با رغبت حضور می یابد و در برنامه های عبادی، فرهنگی و اجتماعی آن شرکت فعالانه دارد. |
|
اهداف اجتماعی |
|
1. وظایف خود را در مقابل خانواده، دوستان و همسایگان رعایت می کند. 2. نظرات اصلاحی دیگران را در مورد خود جویا می شود و از آن ها استفاده می کند. 3. برای گرفتن حق خود و دیگران تلاش می کند. 4. در انجام کارها از دیگران کمک می گیرد و به دیگران نیز کمک می کند. 5. در کارهای گروهی و اجتماعی شرکت می کند و به اهمیت نقش رهبری و وظایف اعضا واقف است. 6. برای کسب موفقیت تلاش می کند و از موفقیت های دیگران نیز شاد می شود. 7. به اهمیت قانون واقف است و رعایت آن را مفید و ضروری می داند. 8. به وظایف و مسئوولیت های خود آگاه و نسبت به انجام آن ها پای بند است. 9. به کسانی که مسئوولیت خود را انجام می دهند با شیوه ی مناسب تذکر می دهد. 10. موفقیت های جامعه ی خود را در صحنه های بین المللی ارج می نهد. 11. با معنی ایثار آشنا است و در موقع لزوم از خودگذشتگی نشان می دهد. 12. در برابر خدمت دیگران قدرشناس است و از آن ها تشکر می کند. 13. نقش زن و مرد را در خانواده و اجتماع می داند. 14. خدمت کردن به مردم و میهن را وظیفه می داند. |
|
اهداف اقتصادی |
|
1. ارزش کار را برای بهبود وضعیت فردی و اجتماعی می داند. 2. در حفظ وسایل خود می کوشد و با ترمیم آن ها حداکثر استفاده از آن ها را می کند. 3. اهمیت آمادگی برای کار بیش تر و پرهیز از راحت طلبی را در پیشرفت اقتصادی جامعه می داند. 4. نسبت به حفظ و توسعه ی منابع اقتصادی ملی و منطقه ای خود حساس است. 5. مالکیت دیگران را محترم می شمارد و نسبت به رعایت آن حساس است. 6. به نقش مشاغل و حرف در زندگی فردی و اجتماعی آگاه است. 7. منابع اقتصادی اسلام را می داند و در حد وظیفه به آن ها پایبند است. 8. احکام اقتصادی اسلام را می داند و در حد وظیفه به آن ها پایبند است. 9. برای حمایت از تولیدات داخلی استفاده از آن ها را بر کالاهای مشابه خارجی ترجیح می دهد. 10. به مشارکت در فعالیت های اقتصادی علاقه مند است. |
|
اهداف زیستی |
|
1. کارکرد وظایف اعضای بدن را میشناسد و تناسب آنها را حفظ میکند. 2. با بهداشت فردی و اجتماعی آشناست و آن را رعایت میکند. 3. در حفظ و احیای محیط زیست کوشش میکند. 4. برای حفظ سلامتی خود ورزش میکند و در رشته ورزشی مورد علاقهی خود دارای مهارت نسبی است. 5. با کمکهای اولیه آشنایی دارد و میتواند از آنها در مواقع لزوم استفاده کند. 6. برخی از بیماریها و عوامل بیماریزا را میشناسد و راههای پیشگیری از آنها را میداند. 7. نقش تغذیه را در حفظ سلامت بدن میداند و با تغذیهی مناسب سلامتی خود را حفظ میکند. |
|
اهداف سیاسی |
|
1. سلسله مراتب حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی را میداند. 2. تفاوت حکومت دینی مبتنی بر ولایت فقیه را با سایر حکومتها میداند. 3. با تاریخ سیاسی ایران معاصر و مبارزات سیاسی بنیانگزار جمهوری اسلامی آشنایی دارد. 4. نسبت به سرنوشت مسلمانان جهان حساس است. 5. راههای حفظ استقلال، آزادی و عدم همبستگی را میشناسد. 6. با فعالیتهای سیاسی و شیوهی مبارزهی پیامبران و ائمهی معصومین (ع) در دفاع از حق، آشنا است. 7. دارای روحیهی سلحشوری و دفاع از کیان کشور اسلامی است. 8. با انتخابات و نقش آرای عمومی در جامعه آشنا است. 9. در مواجهه با تبلیغات دشمنان میهن اسلامی از خود هوشیاری نشان میدهد. 10. اهمیت وحدت و امنیت ملی را درک میکند. 11. نقش مردم و دین در حکومت میداند. |
|
اهداف علمی آموزشی |
|
1. نسبت به پدیده های علمی، محیطی و تجربی حساس است و ارتباط آن ها را درک می کند. 2. اطلاعات لازم را در حوزه های علوم طبیعی، انسانی و اجتماعی کسب کرده و به نقش علوم و کاربرد آن ها در پیشرفت جامعه آگاه است. 3. با زبان و ادب فارسی مأنوس است و در کاربرد مهارت های زبانی و استفاده از متون ساده ی ادبی توانایی دارد. 4. مهارت های پایه را در ریاضیات می داند و با نقش و کاربرد آن در زندگی و پیشرفت سایر علوم آشنا است. 5. با زبان عربی برای فهم بهتر قرآن و احادیث و ادعیه و ادبیات فارسی تا حدودی آشنا است. 6. با یک زبان خارجه در حد توانایی مکالمه ی ساده و روزمره آشنایی دارد. 7. می تواند از رسانه های ارتباطی برای کسب اطلاعات استفاده کند. 8. جامعه ی خود و مشاغل آن را تا حدی می شناسد و برای زندگی در جامعه مهارت کافی دارد. 9. نسبت به کاربرد علم در بهبود روشهای انجام کار آگاه است. 10. روحیه ی علمی، قدرت استدلال و تفکر انتقادی و خلاق دارد. 11. نحوه ی یادگیری خود را می فهمد. 12. شیوه ی صحیح مطالعه و تحقیق را می داند. 13. به تفکر و مباحثه علاقه مند است و با روش تحقیق آشنایی علمی دارد. |
|
اهداف فرهنگی هنری |
|
1. با استعدادهای خود آشنا است و سعی در پرورش آنها دارد. 2. ابعاد زیبایی را در مخلوقات الهی توصیف میکند. 3. از مشاهده و بررسی آثار هنری لذت میبرد. 4. با استعدادهای هنری خود آشنا است و سعی در پرورش آنها دارد. 5. از تجارب و دستاوردهای فرهنگی دیگران استفاده میکند و از تقلید کورکورانه اجتناب میورزد. 6. با برخی از هنرهای اسلامی و ایرانی آشنا است. 7. به مطالعهی متون ادبی و فرهنگی علاقهمند است. 8. با فرهنگ و آداب و سنن مطلوب جامعه آشنا است و نسبت به آنها احساس تعهد میکند. 9. آثار هنری و فرهنگی را با توجه به تأثیرات آنها در رشد انسان بررسی میکند. |
|
1- روزانه ٣ نفر را مورد تحسین قرار دهید. 2- طلوع خورشید را تماشا کنید. 3- در سلام کردن پیشقدم باشید. 4- توقعات خود را کاهش دهید. 5- با همه طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند. 6- هیچ گاه از کسی ناامید نشوید زیرا معجزه غیرممکن نیست. 7- به دیگران حسادت نکنید. 8- برای کسب دانش و شهامت دعا کنید نه برای به دست آوردن مادیات. 9- سرسخت باشید ولی مهربان. 10- اسم اشخاص را فراموش نکنید. 11- دلرحم تر از آنچه نشان می دهید باشید. 12- فراموش نکنید که بزرگ ترین نیاز عاطفی انسان قدرشناسی از اوست 13- به قول خود عمل کنید 14- حتی هنگام ناراحتی، سعی کنید خشم خود را کنترل کنید. 15- فراموش نکنید که موفقیت یک شبه به دست نمی آید. 16- فراموش نکنید برنده ها کاری می کنند که بازنده ها نمی کنند. 17- سعی کنید اولین چیزی که سر کار خود می گویید باعث شادی دیگران شود. 18- شادی دیگران را خراب نکنید. 19- فرصت علاقه نشان دادن به نزدیکانتان را از دست ندهید. 20- بعضی مطالب را پیش خود نگه دارید تا احساسات کسانی که دوستشان دارید جریحه دارنشود.
یک خــــــط در میــــــــــان در كتاب چار فصل زندگــــــــــی صفحه ها پشت سرِ هم می روند هر یك از این صفحه ها ، یك لحظه اند لحظه ها با شادی و غم می روند آفتاب و ماه ، یك خط در میان گاه پیدا، گاه پنهان می شوند شادی و غم نیز هر یك لحظه ای بر سر این سفره مهمان می شوند گاه اوج خنده ی ما گریه است گاه اوج گریه ی ما خنده است گریه ، دل را آبیــــــــــاری می كند خنده ، یعنی این كه دل ها زنده است زندگی، تركیب شادی با غم است دوست می دارم من این پیوند را گر چه می گویند : شادی بهتر است دوست دارم گریــه با لبخنــــــد را
تا خون نشود دلــــــــها، دلــــــدار نمی آید تا سر نرود غمهـــــا ،غمخوار نمی آید تا دل نشود عــــــاشق، معشـوق کجا آید تا شیعه به خود ناید، آن یـار نمی آید ما را چه شده ای دل؟ وامانده چرا در گل؟ تا دل نشود بیدار ، دلــــــدار نمی آید